🎙 روزهای نخست جنگ به روایت سردار شهید حاج #احمد_سیاف زاده مسئول عملیات سپاه خوزستان به روایت کتاب جنگ شانزده ساله به قلم #سعید_علامیان:
#قسمت_بیست_و_سوم/// #قسمت_آخر:
🔻از چزابه به بستان، سوسنگرد، هویزه، حمیدیه، نورد، دب حردان و بعد به کارون میرسید. در این مسیر یک سری شهر بود که مردم داخل آنها زندگی میکردند.
🔶 باورشان این بود که دشمن را با یک هل میشود به لب مرز فرستاد. باور سادهای بود. آنها به دلیل عِرقی که به جمهوری اسلامی داشتند دنبال کسی یا بزرگی میگشتند که روش و اطلاعات داشته باشد و به آنها سلاح و امکانات بدهد.
🔹 «اسماعیل کرشاوی» بزرگ یکی از طایفههای تصفیه شکر، سر شاخه یک سری از عشایر بود. گفته بود تعدادی نیرو دارم؛ شما ما را مسلح کنید، آموزش بدهید و بگویید چکار کنیم؛ میزنیم و جلو میرویم.
🔺 این گروهها مراجعه میکردند. حسن از این گروهها برای شناسایی استفاده میکرد.
#قسمت_پایانی
#روایت_احمد
#شهید_سیاف
#دفاع_مقدس
🆔 @shahid_sayafzadeh