کتاب دست دعا، چشم امید؛ دریافتی است از مناجات خمسه عشره امام سجاد… مناجاتهایی که تعبیر نویسنده از آنها چنین است: مناجات خمس عشره که از وجود قدسی حضرت سجاد(ع) تراوش کرده از لطافت و حلاوتی خاص و منحصربه فرد برخوردار است.
امتیاز خاص و منحصربه فرد مناجات پانزده گانه خمس عشر این است که هر انسانی با ویژگیهای روحی و روانی خودش و همه انسانها در شرایط روحی و روانی مختلفشان، میتوانند مناجات مورد نیاز خود را در این مجموعه پیدا کنند. به عبارتی میتوان گفت حالات مختلف انسانهای مختلف از پانزده موقعیت کلی تجاوز نمیکند که مناجات خمس عشره برای یکایک این شرایط و حالات، نسخهای جدا و مستقل تدارک دیده است.
بر اساس این مقدمات به این نوید و امید میتوان رسید که انسان با در دست داشتن مناجات خمس عشره در همه حالات حرف برای گفتن با خدا دارد. نویسنده کتاب زبان لطیف و ادبیات ویژهای را برای ترجمه برگزیده است که به فهم حس و حال اصل دعا بسیار کمک میکند.
مناجات الشاکرین چنین آغاز میشود: خدایا! تشنگی عمیق من و باران مداوم و بیحد و حصر تو، مرا از اقامت در زیر خیمه شکرت بازداشته است. خدایا! دست یاری هر لحظه تو در نشیب و فراز صخرههای صعب زندگی، مرا از اندیشه پرتگاههای ناسپاسی واگذاشته است.
#دست_دعا_چشم_امید
#امام_سجاد(ع)
#معرفی_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
کتاب دست دعا ، چشم امید، با زیر عنوان ، دریافتی از مناجات خمس عشر، را انتشارات کتاب نیستان با ترجمه سید مهدی شجاعی از این دعاها ، روانه بازار کتاب کرده است که در آن نویسنده با بیانی شاعرانه دست به ترجمه متن این دعاها زده است.
هرچند که سید مهدی شجاعی پیش از این نیز در قالب کتابهای دیگری این دست ترجمهها را به مخاطب خود ارائه کرده بود، اما ویژگی اصلی کار او در هر یک از این آثار، انتخاب واژگان و حاکم کردن روحیهای بر متن ترجمه است که متناسب با فضا و ساختار آن اثر به حساب میآید.
#دست_دعا_چشم_امید
#امام_سجاد
#معرفی_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
سیدمهدی شجاعی در ترجمه مخاطبش را با واژگان و اصطلاحاتی به دنیای نیایش امام سجاد (ع) وارد میکند که متناسب با شأن این دعاهاست؛ واژگانی که در کنار تضرع و بیان حقارت انسان در پیشگاه ازلی، از خداوند به سادهترین شکل ممکن طلب یاری میکند.
مناجاتهای امام سجاد(ع) برای همه شیعیان زمزمههایی عارفانه و سرشار از مفاهیم ناب در عالیترین بیان است، تاکنون ترجمههای متعددی از این مناجاتها که در صحیفه سجادیه منعکس شده منتشر شدهاند، در این میان برخی نیز به ترجمه ادبی از این مناجاتها پرداختهاند که ترجمه سیدعلی موسوی گرمارودی از آن جمله است.
اما سیدمهدی شجاعی ترجمهای ادبی و حتی شاعرانه از دو دعای امام سجاد(ع) انجام داده که از سوی کتاب نیستان منتشر شده است، این مناجاتها عبارتند از دعای «مکارمالاخلاق» و مناجات «خمسه عشره».
مناجات خمسه عشره در کتابی با عنوان «دست دعا، چشم امید» منتشر شده است.
#دست_دعا_چشم_امید
#امام_سجاد(ع)
#معرفی_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
خدایا! در ان دلی که لطافت حضور تو نیست از هرچه عشق و خوبی و لطف خالی است.
خدایا! در جاده ای که نسیم عنایت تو نمی وزد و ماهتاب رحمت تو نمی تابد کدام دل راه به حقیقت تو می برد؟ما را از ظلمات راههای ضلالت نجات بخش و به روشنای طرق هدایت خویش راهنمایی کن.
خدایا! راه منتهی به تو به تعداد نفوس ادمی است بینهایت است .ما را از نزدیک ترین راه به خویش برسان و راه های صعب العبور و پرپیچ و خمت را به ما منمایان.دشواری فراز و نشیب های راهت را اسان بگردان و ما را در واحه های وحشت و یاس سر مگردان.ای که بیدارانت را انیس می شوی و به خواب رفتگانت را جلیس.ای که به عاشقانت دل مجالست می بخشی و به غافلانت پای مراقبت و به گریزندگانت روی مراجعت.
خدایا! تو مر پویندگان را فرقانی و مر گمراهان را برهانی و مر افتادگان را نوانی و مر عاشقان را نشانی . تو عین وصل و هجرانی،تو اتش و گلستانی ،تو باغ و باغبانی ،تو دردو درمانی ،تو روحی،تو جانی.چه گویم تو اینی،تو انی،چنینی،چنانی؟هر ان را در وصف ناید تو انی... در یافتی از مناجات خمس عشره (مناجات المریدین)
سید مهدی شجاعی
#دست_دعا_چشم_امید
#امام_سجاد
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
🌼دست تو ربنای قنوت اجابت است
✨سجاده ی تو قبله ی اهل عبادت است
🌼اشکت نزول آیه ی باران رحمت است
✨لبهای تو صحیفه ی عرفان و حکمت است
🌼هرکس کلاس درس تو را مستعد شده ست
✨پای دعای خمسه عشر مجتهد شده ست
#امام_سجاد
السلام_علیک_یا_سید_الساجدین❣️
#میلاد_امام_سجاد(علیه السلام)✨💕
مبارڪـباد✨❣️
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
«سر تکان دادم و دست انداختم دور گردنش. چهقدر خوشحال بودم که برگشته بود و دیگر اَخمو نبود. پرسیدم: «چی را میخواستی به من بگویی؟» با خوشحالی گفت:«پس نامهام را پیدا کردی!» با چشمهایم آره گفتم و دوباره پرسیدم: «چی را میخواستی بگویی؟» کلاهش را کمی جابهجا کرد و گفت: «خیلی فکر خوبی کردی که خودت را پوشاندی.» گفتم: «فکر خدا است؛ نه فکر من، ولی...» چندبار تکرار کرد: «فکر خدا... فکر خدا... اوووه!» و یکدفعه از جا پرید، انگار چیزی فهمیده باشد. اگر حرفم را قطع نمیکرد، به او میگفتم که موهای من آبی نیست؛ که اینها را فقط بهخاطر خدا میپوشانم، چون خیلی دوسش دارم و میخواهم به حرفش گوش کنم؛ ولی همان موقع سوار پرنده شد و رفت. لینالونا را میگویم.»
#لینالونا
#روز_جهانی_کتاب_کودک #حجاب
#بریده_کتاب ✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
درک میکنم که چقدر نگران آینده دختراتون هستید. توی این وضع جامعه، نگه داشتن حجاب کار سادهای نیست.
اگر دوست داری دختر کوچیکت غیرمستقیم با مفهوم حجاب آشنا بشه و براش جذاب باشه، کتاب « لینالونا » رو پیشنهاد میکنم.
توی این کتاب در قالب یک داستان جذاب، ارزش و مفهوم حجاب توضیح داده شده.
این کتاب مناسب سنین آغاز دبستانه و میتونه یه هدیه خوب برای روز_جهانی_کتاب_کودک باشه.
داستان لینالونا دربارهی ماجرای دوستی یک دختر خردسال با آدم کوچولویی به اسم لینالوناست. این داستان فانتزی به زبانی کودکانه از مسئلهی حجاب میگوید. دوستی دخترک و لینالونا و صحبتهای آن دو دربارهی حجاب با قلمی روان و زیبا این امکان را به مخاطب کم سن و سال خود میدهد تا بدون استفاده از کلمات قلمبهسلمبه با ارزش حجاب آشنا شود.
نویسنده با تصویرهای زیبا و رویایی کتاب که با رنگهایی متنوع و چشمنواز کشیده شدهاند، بر جذابیت متن افزوده است. دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ناشر این کتاب آن را برای گروه سنی ب منتشر کرده است.
#لینالونا
#حجاب #روز_جهانی_کتاب_کودک
#کلر_ژوبرت #معرفی_کتاب
✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
شهیدانه
یکی از ویژگیهای مهم کتاب کودکان استفاده از تصویرهای مناسب است. تصویرها هم مثل متن داستان بخشی از مفاهیم مورد نظر را به کودک منتقل میکنند. جذابیتهای بصری تصاویر کمک میکند توجه کودک به داستان جلب شود و با آن همراهی کند. تصویرهای مناسب باعث خلاق شدن کودکان میشوند و آنها را در جریان مطالعه از حالت منفعل خارج میکند.
امروزه تصویرسازی کودکان بهقدری مخاطب پیدا کرده است، که جشنوارههای متعددی در سراسر جهان از آثار تصویرسازان کودک برگزار میشود و مخاطبین در سنین مختلف از آن استقبال میکنند. علاوهبر این، کشورهای مختلف موزههایی به آثار تصویرگران خود اختصاص دادهاند و بر کارهای تصویرگرانشان مطالعات و پژوهشهای روانشناختی انجام میدهند.
مهارت تصویرگری ژوبرت باعث شده که بین متن و تصویرها هماهنگی ایجاد شود. امتیاز دیگر تصویرگریهای او، حذف کردن کلمات اضافهای است که با کمک تصویر آنها را بیان کرده است. از اینرو، تصاویر کتابهای ژوبرت نقشی فراتر از زیبایی و تزئین در کتاب دارند و بخشی از داستان را روایت میکنند. حتی گاهی تصویر گامی فراتر از روایت متن میگذراد و در فضاسازی داستان و تفهیم مضمون آن نقشی اساسی به عهده دارد.
نویسندهی ادبیات کودک باید درکی کامل از موضوعات مرتبط با کودک داشته باشد. احاطهی کامل به ادبیات روز کودک و مباحث آموزشی، روانشناسی، اجتماعی و آداب و رسوم و بسیاری موارد دیگر از جمله مهارتهایی است که در نگارش داستان کودک به کار میرود. این موضوعات در تصویرگری کتابهای کودک هم تاثیر دارند. تصویرگر علاوه بر نحوهی نمایش مفاهیم در شکل و شمایل تصویرها، تکنیکهای تصویرگری و چگونگی پیادهسازی آن را هم انتخاب میکند. آشنایی با مواد و تکنیکهای تصویرگری برای کتاب و حدود ساختار طراحی متناسب با ساختار فکری، ذهنی مخاطب از دیگر موضوعهای با اهمیت در حوزهی تصویرگری است.
#لینالونا
#روز_جهانی_کتاب_کودک
#حجاب #کار_ژوبرت
#معرفی_کتاب
✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
شهیدانه
کلر ژوبرت مترجم، تصویرگر و نویسندهای فرانسوی است که در سال 1340 شمسی در یک خانوادهی مسیحی به دنیا آمد. مادر او پزشک و پدرش نقاش هستند که باعث شد کلر هم به نقاشی علاقهمند شود. او از کودکی کتاب خواندن را دوست داشت و در مورد مسائل مختلف زندگی کنجکاو بود. کلر در نوجوانی سوالات زیادی دربارهی خدا و مسائل دینی داشت. او که قبول داشت خداوند یکی است با دین مسیحیت که باور به تثلیث دارند و روحالقدس و حضرت مسیح را در مرتبهی خدایی قرار میدهند، مخالف بود. از طرفی، از اینکه مسیحیان برای بخشش گناهانشان نزد کشیشان اعتراف میکنند، احساس رضایت نداشت. این سوالات باعث شروع جستجویی در ادیان مختلف بهویژه اسلام شد. او که شنیده بود انسان در دین اسلام میتواند رابطهای مستقیم و بدون واسطه با خداوند داشته باشد، پس از تحقیق و بررسی بیشتر دربارهی اسلام و آشنایی با مفاهیمی مثل احترام به سایر ادیان و پذیرش تمام پیامبران قبلی باسلام علاقهمند و در سن 19 سالگی مسلمان شد.
گرچه پذیرش اسلام در ابتدا برای خانوادهی کلرسخت بود ولی بعد از آشنا شدن با آموزههای اسلامی بهخصوص تاکید اسلام بر احترام گذاشتن به والدین و سایر دستورالعملهای اخلاقی با مسلمان شدن او کنار آمدند. از نظر ژوبرت، ارتباط مسلمانان با خدا شیرینترین جنبهی اسلام است. او از اینکه هر لحظه حضور خدا را در زندگیاش حس میکند و با اعمالی مثل نماز، روزه و دعا با خدا ارتباطی مستقیم و شفاف دارد، همواره خداوند را در کنار خودش احساس میکند و از آن لذت میبرد.
کلرژوبرت پس از ازدواج با همسر ایرانیاش به ایران آمد و تاکنون به عنوان نویسنده و تصویرگر کودکان در ایران زندگی و فعالیت میکند. او که در رشتههای علوم تربیتی، ادبیات کودک و و تحصیلات حوزوی (سطح دو) تحصیل کرده، آثارش را به دو زبان فارسی و فرانسه چاپ کرده است. برخی از اثار او در فرانسه و لبنان منتشر شدهاند.
#کلرژوبرت
#نویسنده_کودک
#روز_جهانی_کتاب_کودک #کتابهای_قرآنی_کودک
✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
شهیدانه
مهدی ظفری گفت: «قناسه چی ها اینجا چند نفر از بچههای ما را زدن» جلوتر رفتم یکی از آنها را مهدی ظفری نشان داد، که تیر خورده بود وسط پیشانی اش. جوان ۱۶ ساله به اسم مرتضی میرزاده بود که قد بلندی داشت و به دستور مهدی ظفری روی این شهید جوان یک پتو کشیده بودند که مبادا برادر کوچکتر او که ۱۴ ساله بود و مقابل قناسه چی ها می جنگید از شهادت برادرش مطلع شود، اتفاقاً در اوج درگیری برادر کوچکتر از محل درگیری کمی به عقب آمد و سراغ برادرش مرتضی را گرفت مهدی ظفری گفت: مرتضی آنجاست خسته بود، خوابیده مصطفی برادر کوچکتر باور کرد و دوباره رفت سر وقت عراقیها و دقایقی بعد که قناسه چی های عراقی خاموش شدند و برگشت و پرسید:« مرتضی هنوز خوابه؟» مهدی ظفری به او گفت:« تو تیربارچی خوبی هستی اگر کمک می خواهی من به جای مرتضی کنار تو هستم بگذار او بخوابد.» مصطفی این حرف را که شنید مشکوک شد و رفت پتو را از صورت مرتضی کنار زد و زیر نور مهتاب شب چهارده تیر وسط پیشانی برادر بزرگترش را سوراخ کرده است همان جا بی هیچ اعتراضی به ما پتو را روی خودش و مرتضی کشید و کنارش خوابید نتوانستم بی تفاوت بمانم نزدیک شدم، صحنه های دیدنی در کنار در هنگامه آتش و خون بود با دست در موهای برادر بزرگترش میکشید و با او حرف می زد و نجوا میکرد.
روی شانه خود می گذاشت و صورتش را نوازش می کرد کمکم گریه اش گرفت و از کودکی و خاطرات مشترک شان در روستا و از مدرسه حرف زد. دوباره پتو را روی صورت برادرش کشید و گفت داداش مبادا سردت شود، من زود برمیگردم. ما فقط نگاه می کردیم و محو این عاطفه ورزی او در اوج سختی جنگ بودیم.مصطفی پرسید: «اسلحه مرتضی کجاست؟ می خواهم با اسلحه او بجنگم.»
بچه ها یک قبضه کلاش دست او دادند و سریع به سمت عراقیها رفت.
#آب_هرگز_نمیمیرد
سربازان#امام_زمان(عج)
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
شهیدانه
راوی کتاب که تقریباً بیشتر دوران هشت ساله دفاع مقدس را در جبهه ها حضور داشته است از ابتدای سال ۶۲ فرمانده گردان ۱۵۲ حضرت ابوالفضل علیه السلام لشکر ۳۲ انصارالحسین همدان بوده است. این کتاب دارای چندین ویژگی منحصر به فرد است. در نگاه اول این کتاب دارای طرحی نو در تاریخ شفاهی است به طوریکه محوریت اصلی با خاطرات سردار سلگي بوده اما برای جامعیت روایت و تکمیل خاطرات وی، از روایت و خاطرات تعدادی از رزمندگان گردان حضرت ابوالفضل(ع) و چهار فرمانده لشکر انصارالحسین(ع) نیز به رشته تحریر درآمده است؛ چینش خاطرات بر اساس زمان، عملیات ها و اولویت بندی انجام گرفته است.
ویژگی دوم کتاب،ذکر برخی از روایت ها با گویش لری است؛ نگارنده کتاب در برخی قسمتها که زبان برای خواننده نامفهوم است توضیحاتی را در پاورقی به خوبی آورده است همچنین تعدادی از مصاحبه های انجام شده با اعضای خانواده و فرماندهان دوران دفاع مقدس و همرزمان حاج میرزا در پاورقی آمده است.
توصیفات درست از شخصیت ها و مکانها و بیان صریح و شفاف و بدون اغراق راوی و نویسنده از وقایع جنگ به گونه ای است که خواننده قادر به تصویر سازی در ذهن خود است و میتواند خود را در گرما گرم وقایع و رخدادهای جنگ قرار دارد.
حمید حسام، نویسنده کتاب «آب هرگز نمیمیرد» درباره فلسفه نامگذاری این اثر می گوید: « واقعیت این است که شخصیت میرزا محمد سلگی از سرچشمه فیاض و جوشان که وصل به عاشوراست انرژی میگیرد.»
ارادت ایشان به حضرت ابوالفضل العباس با استفاده از واژه پربسامد «آب» در این اثر آغاز میشود و تا کودکی، سقایی، شنیدن روضه ها ، رفتن به جبهه، نامگذاری گردان به عنوان حضرت ابوالفضل، تمرین نخوردن آب، رجزخوانی در مقابل تانک های دشمن و.... ادامه مییابد.
#آب_هرگز_نمیمیرد
#میرزا_محمد_سلگی
#معرفی_کتاب
✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
«آب هرگز نمیمیرد» آنچنانکه اشاره شد، روایت خاطرات فرماندهی گردان حضرت ابالفضل علیهالسلام لشگر انصارالحسین علیهالسلام استان همدان، یعنی سردار میرزامحمد سُلگی است. سرداری که نویسندهی کتاب، «حمید حسام»، در بیان خصوصیات فردی او نوشته است: «سردار میرزامحمد سلگی فرماندهی شهیدانی است که خون قلبشان را نثار حسین علیهالسلام کردهاند. او از تبار انصارالحسین علیهالسلام است و حاضر نیست سرمایهی گمنامی را در این دنیا با هیچ قیمت معاوضه کند. مشکل کار اینجاست که او بیان خاطرات خود را نوعی «حدیث نفس» میداند و از نظر او باید همچنان مهر سکوت بر لب زد و گمنام ماند و این معامله یعنی عملکرد خود در ۸ سال دفاع مقدس را برای فردای خود و قیامت «یوم تبلی السرائر» گذاشت.»
کتاب آب هرگز نمیمیرد اگرچه در زمرهی کتابهای خاطرهنگاری میگنجد اما از اسلوبی تازه و نو بهره برده است. بدین ترتیب که گرچه محوریت کتاب، بازگویی خاطرات میرزامحمد سلگی است، اما برای جامعیت روایت و تواتر و تکمیل خاطرات وی، از روایت و خاطرات تعدادی از رزمندگان و فرماندهان لشگر همدان نیز بهره برده است. خصوصیت دیگر کتاب، بیان صریح و شفاف و بدون اغراق راوی و نویسنده از وقایع جنگ است، بهطوریکه خوانند تصور میکند در گرماگرم وقایع و رخدادهای جنگ قرار دارد.
#آب_هرگز_نمیمیرد
#میرزا_محمد_سلگی
#معرفی_کتاب
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
دیدن جلد کتابی که رویش نوشته خاطرات فرمانده گردان «حضرت ابالفضل علیهالسلام»، آن هم با عنوان «آب هرگز نمیمیرد»، بهخودی خود آنقدر جذاب هست که آدم را ترغیب کند به خریدن و خواندن آن. شاید برای همین است که سراسر کتاب، بوی آن حضرت را به خود گرفته و راوی داستان هم، در دستنوشتهای که در ابتدای کتاب، خودنمایی میکند، چنین نوشته است:
«از روزی که در ۶ سالگی روضهی مشک و سقا را از پدرم شنیدم تا زمانی که دستم به داس و خوشههای گندم گره خورد، رد این بوی خوش را گرفتم تا به زیر علم عباس علیهالسلام رسیدم. اتفاقی نبود. در دفتر تقدیر الهی همهچیز حساب و کتاب داشت که با شروع جنگ تحمیلی و تأسیس یگان رزمی استان همدان –انصارالحسن علیهالسلام - به نوکری گردان حضرت ابالفضل علیهالسلام منصوب شدم و تشنه آب، آب حیاتی که هنوز از مشک ابالفضل علیهالسلام میریخت و به تاریخ آبرو میداد.»
#آب_هرگز_نمیمیرد
#میرزا_محمد_سلگی
#بریده_کتاب
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
کار در منطقه ی عملیاتی بدر گره خورده است. نیروهای ما تا آن سوی رودخانه ی فرات و جاده ی استراتژیک العمار به بصره رفته اند؛ اما دشمن با مقاومت سرسختانه، عقبه آنها را بسته است. بیشتر نیروها در محاصره اند خبر می رسد که دشمن با تانک روی جنازه شهدا می رود و نیروهای پیاده آنها روی پیکر بچه ها هلهله می کنند. آنان تبلیغات وسیعی را راه انداخته اند و خبری از مهدی باکری فرمانده لشکر عاشورا نیست ظاهراً کار به جایی رسیده که او با نیروهایش در محاصره دشمن هستند و شاید تا حالا به شهادت رسیده باشد امشب باید نیروهایتان را آماده رفتن به عملیاتی بی بازگشت کنید خبر به حضرت امام رسیده و ایشان فرمودند برای رفع محاصره نیروهای لشکر عاشورا باید محسن و صیاد هم بروند تکلیف ما پیداست، تکلیفی که سیدالشهدا به اصحابش در شب عاشورا فرمود.
#آب_هرگز_نمیمیرد
#میرزا_محمد_سلگی
#بریده_کتاب
✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
عجیب بود رابطه میان این پدر و پسر.
من گمان نمی کنم در تمام عالم میان یک پدر و پسر این همه عاطفه، این همه تعلق، این همه عشق، این همه انس، و اینهمه ارادت حاکم باشد.من همیشه مبهوت این رابطه ام گاهی احساس می کردم که رابطه حسین با علی اکبر فقط رابطه یک پدر و پسر نیست، رابطه یک باغبان با زیباترین گل آفرینش است، رابطه عاشق و معشوق است ،رابطه دو انیس و همدل جدایی ناپذیر است. احساس میکردم رابطه علی اکبر با حسین فقط رابطه یک پسر با پدر نیست، رابطه مأموم و امام است، رابطه مرید و مراد است، رابطه عاشق و معشوق است، رابطه محب و محبوب است.
و اگر کفر نبود می گفتم رابطه عابد و معبود است....
#پدر_عشق_پسر
#حضرت_علی_اکبر(ع)
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
اگر مراد حسین است که هست، پس این نگاه مریدانه او به قامت علی اکبر، به راه رفتن او، به کردار او، و حتی به لغزش مژگان او از کجا آمده است؟ و اگر محبوب علی اکبر است، پس این بال گستردن و سر ساییدن در آستان حسین چگونه است؟ ما همه دوریم از این وادی. رسیدم به اینجا که بحث عاشق و معشوق در میان نیست، هر دو یکی است.
و آن یکی از عشق است این فقط یک رابطه از آن همه ارتباط بود رابطه پدر با فرزند، اما چه پدری و چه فرزندی. پدری که خود در برترین نقطه هستی ایستاده است و با غرور و تحسین به پرواز فرزند در فراترین نقطه تعالی نگاه می کند.
#پدر_عشق_پسر
#حضرت_علی_اکبر(ع)
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
پدر به علی اکبر گفت: « پیش رویم، مقابل چشمانم راه برو!» و راه رفت. چه می گویم؟ راه نرفتّ ماه را دیده ای که در آسمان چگونه راه میرود؟چطور بگویم؟ طاووس خیلی کم دارد. اصلا گمان کن که سرو، پای راه رفتن داشته باشد! نه، پای راه رفتن نه، قصد خرامیدن داشته باشد... و حسین سر به آسمان بلند کرد و گفت:« شاهد باش خدای من! جوانی را به میدان میفرستم که شبیه ترین خلق به پیامبر توست در صورت، در سیرت در کردار در گفتار و حتی در گام های رفتار. تو شاهدی خدای من که ما هر بار برای پیامبر دلتنگ شدیم هربار دلمان سرشار از مهر پیامبر می شد، هر بار جای خالی پیامبر جانمان را به لب میرساند، هربار آتش عشق پیامبر خرمن دلمان را به آتش می کشید به او نگاه می کردیم......
#پدر_عشق_پسر
#حضرت_علی_اکبر(ع)
#بریده_کتاب
✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
امام به علی اکبر فرمود:« اذان بگو!»
چرا میان این همه قاری و مؤذن و نمازگزار علی اکبر اذان بگوید؟ چه رابطه ای بود میان او و علیاکبر؟ در این اذان چه حسی را طلب میکرد از اذان گفتن علی اکبر؟ من که این لحن و رابطه را هیچ نفهمیدم.
گفتم شاید اما میخواهد خاطره حضور رسول الله را تجدید کند؟ شاید امام میخواهد
اعتلای هماره اسلام را در قامت علی اکبرش ببیند. شاید امام میخواهد این روشن ترین نشانه جدیدش را به رخ خلایق بکشد. شاید امام میخواهد آخرین اذان این دنیا را از زبان محبوب ترین عزیزش بشنود.
من چه میفهمم! من چگونه می توانم بفهمم که وقتی علی اکبر نگاه در نگاه پدر فریاد الله اکبر سر می دهد، از چه حکایت می کند. من چگونه می توانم بفهمم که این دو با نگاه از هم چه می ستاند و به هم چه می دهند....
#پدر_عشق_پسر
#حضرت_علی_اکبر
#بریده_کتاب
✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
لیلاست پریشان ز پریشانی مویت
یک قافله دل، دل زده برجاده به سویت
دلبسته ی دنیا نشود تا ابدالدهر
شهلاییِ چشمی که شود باز به رویت
تردید ندارم که گل خلقتمان هست
ترکیب غبار حرم و آب وضویت
ای سیب بهشتی درخت دل ارباب
پیچیده میان حرم و علقمه بویت
پایین قدمهای حسین(ع)جای کمی نیست! حق دارد اگر دقت خورد بر تو عمویت
یک روز می آید که بپیچد به جهانی
از مأذنه کرب و بلا صوت گلویت
میلاد حضرت علی اکبر (ع) بر همه عاشقان مبارک.
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
#روز_جوان
#عید_مبارک
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تبدیل گفتار به نوشتار:
تایپ متن طولانی از طریقی ساده. همه گوشی های اندروید این خصوصیت را دارند که میتوانید از طریق صحبت کردن، گفتار مورد نظرتان تبدیل به نوشتاری شود، فقط پس از تایپ کامل مطلب کافی هست که علائم نگارشی را وارد بفرمائید.
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98