eitaa logo
شهیدانه
1.5هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
4.7هزار ویدیو
11 فایل
🌸🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌸 *وَلَا تَحسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَموَ ٰ⁠تا بَلۡ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهم یُرزقون به یاد شهدای عزیز هستیم تا شهدا شفیع مان باشند مطالب شهدایی و مذهبی و سیاسی روز خادم‌کانال: @Salam_bar_mahdi_fatemehh
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدانه
مهدی ظفری گفت: «قناسه چی ها اینجا چند نفر از بچه‌های ما را زدن» جلوتر رفتم یکی از آنها را مهدی ظفری نشان داد، که تیر خورده بود وسط پیشانی اش. جوان ۱۶ ساله به اسم مرتضی میرزاده بود که قد بلندی داشت و به دستور مهدی ظفری روی این شهید جوان یک پتو کشیده بودند که مبادا برادر کوچکتر او که ۱۴ ساله بود و مقابل قناسه چی ها می جنگید از شهادت برادرش مطلع شود، اتفاقاً در اوج درگیری برادر کوچکتر از محل درگیری کمی به عقب آمد و سراغ برادرش مرتضی را گرفت مهدی ظفری گفت: مرتضی آنجاست خسته بود، خوابیده مصطفی برادر کوچکتر باور کرد و دوباره رفت سر وقت عراقی‌ها و دقایقی بعد که قناسه چی های عراقی خاموش شدند و برگشت و پرسید:« مرتضی هنوز خوابه؟» مهدی ظفری به او گفت:« تو تیربارچی خوبی هستی اگر کمک می خواهی من به جای مرتضی کنار تو هستم بگذار او بخوابد.» مصطفی این حرف را که شنید مشکوک شد و رفت پتو را از صورت مرتضی کنار زد و زیر نور مهتاب شب چهارده تیر وسط پیشانی برادر بزرگترش را سوراخ کرده است همان جا بی هیچ اعتراضی به ما پتو را روی خودش و مرتضی کشید و کنارش خوابید نتوانستم بی تفاوت بمانم نزدیک شدم، صحنه های دیدنی در کنار در هنگامه آتش و خون بود با دست در موهای برادر بزرگترش میکشید و با او حرف می زد و نجوا میکرد. روی شانه خود می گذاشت و صورتش را نوازش می کرد کم‌کم گریه اش گرفت و از کودکی و خاطرات مشترک شان در روستا و از مدرسه حرف زد. دوباره پتو را روی صورت برادرش کشید و گفت داداش مبادا سردت شود، من زود برمیگردم. ما فقط نگاه می کردیم و محو این عاطفه ورزی او در اوج سختی جنگ بودیم.مصطفی پرسید: «اسلحه مرتضی کجاست؟ می خواهم با اسلحه او بجنگم.» بچه ها یک قبضه کلاش دست او دادند و سریع به سمت عراقی‌ها رفت. سربازان(عج) ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
شهیدانه
راوی کتاب که تقریباً بیشتر دوران هشت ساله دفاع مقدس را در جبهه ها حضور داشته است از ابتدای سال ۶۲ فرمانده گردان ۱۵۲ حضرت ابوالفضل علیه السلام لشکر ۳۲ انصارالحسین همدان بوده است. این کتاب دارای چندین ویژگی منحصر به فرد است. در نگاه اول این کتاب دارای طرحی نو در تاریخ شفاهی است به طوریکه محوریت اصلی با خاطرات سردار سلگي بوده اما برای جامعیت روایت و تکمیل خاطرات وی، از روایت و خاطرات تعدادی از رزمندگان گردان حضرت ابوالفضل(ع) و چهار فرمانده لشکر انصارالحسین(ع) نیز به رشته تحریر درآمده است؛ چینش خاطرات بر اساس زمان، عملیات ها و اولویت بندی انجام گرفته است. ویژگی دوم کتاب،ذکر برخی از روایت ها با گویش لری است؛ نگارنده کتاب در برخی قسمت‌ها که زبان برای خواننده نامفهوم است توضیحاتی را در پاورقی به خوبی آورده است همچنین تعدادی از مصاحبه های انجام شده با اعضای خانواده و فرماندهان دوران دفاع مقدس و همرزمان حاج میرزا در پاورقی آمده است. توصیفات درست از شخصیت ها و مکانها و بیان صریح و شفاف و بدون اغراق راوی و نویسنده از وقایع جنگ به گونه ای است که خواننده قادر به تصویر سازی در ذهن خود است و می‌تواند خود را در گرما گرم وقایع و رخدادهای جنگ قرار دارد. حمید حسام، نویسنده کتاب «آب هرگز نمیمیرد» درباره فلسفه نامگذاری این اثر می گوید: « واقعیت این است که شخصیت میرزا محمد سلگی از سرچشمه فیاض و جوشان که وصل به عاشوراست انرژی می‌گیرد.» ارادت ایشان به حضرت ابوالفضل العباس با استفاده از واژه پربسامد «آب» در این اثر آغاز می‌شود و تا کودکی، سقایی، شنیدن روضه ها ، رفتن به جبهه، نامگذاری گردان به عنوان حضرت ابوالفضل، تمرین نخوردن آب، رجزخوانی در مقابل تانک های دشمن و.... ادامه می‌یابد. ✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
«آب هرگز نمی‌میرد» آنچنان‌که اشاره شد، روایت خاطرات فرمانده‌ی گردان حضرت ابالفضل علیه‌السلام لشگر انصارالحسین علیه‌السلام استان همدان، یعنی سردار میرزامحمد سُلگی است. سرداری که نویسنده‌ی کتاب، «حمید حسام»، در بیان خصوصیات فردی او نوشته است: «سردار میرزامحمد سلگی فرمانده‌ی شهیدانی است که خون قلبشان را نثار حسین علیه‌السلام کرده‌اند. او از تبار انصارالحسین علیه‌السلام است و حاضر نیست سرمایه‌ی گمنامی را در این دنیا با هیچ قیمت معاوضه کند. مشکل کار اینجاست که او بیان خاطرات خود را نوعی «حدیث نفس» می‌داند و از نظر او باید همچنان مهر سکوت بر لب زد و گمنام ماند و این معامله یعنی عملکرد خود در ۸ سال دفاع مقدس را برای فردای خود و قیامت «یوم تبلی السرائر» گذاشت.» کتاب آب هرگز نمی‌میرد اگرچه در زمره‌ی کتاب‌های خاطره‌نگاری می‌گنجد اما از اسلوبی تازه و نو بهره برده است. بدین ترتیب که گرچه محوریت کتاب، بازگویی خاطرات میرزامحمد سلگی است، اما برای جامعیت روایت و تواتر و تکمیل خاطرات وی، از روایت و خاطرات تعدادی از رزمندگان و فرماندهان لشگر همدان نیز بهره برده است. خصوصیت دیگر کتاب، بیان صریح و شفاف و بدون اغراق راوی و نویسنده از وقایع جنگ است، به‌طوری‌که خوانند تصور می‌کند در گرماگرم وقایع و رخدادهای جنگ قرار دارد. پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
دیدن جلد کتابی که رویش نوشته خاطرات فرمانده‌ گردان «حضرت ابالفضل علیه‌السلام»، آن هم با عنوان «آب هرگز نمی‌میرد»، به‌خودی خود آنقدر جذاب هست که آدم را ترغیب کند به خریدن و خواندن آن. شاید برای همین است که سراسر کتاب، بوی آن حضرت را به خود گرفته و راوی داستان هم، در دست‌نوشته‌ای که در ابتدای کتاب، خودنمایی می‌کند، چنین نوشته است: «از روزی که در ۶ سالگی روضه‌ی مشک و سقا را از پدرم شنیدم تا زمانی که دستم به داس و خوشه‌های گندم گره خورد، رد این بوی خوش را گرفتم تا به زیر علم عباس علیه‌السلام رسیدم. اتفاقی نبود. در دفتر تقدیر الهی همه‌چیز حساب و کتاب داشت که با شروع جنگ تحمیلی و تأسیس یگان رزمی استان همدان –انصارالحسن علیه‌السلام - به نوکری گردان حضرت ابالفضل علیه‌السلام منصوب شدم و تشنه‌ آب، آب حیاتی که هنوز از مشک ابالفضل علیه‌السلام می‌ریخت و به تاریخ آبرو می‌داد.» پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
کار در منطقه ی عملیاتی بدر گره خورده است. نیروهای ما تا آن سوی رودخانه ی فرات و جاده ی استراتژیک العمار به بصره رفته اند؛ اما دشمن با مقاومت سرسختانه، عقبه آنها را بسته است. بیشتر نیروها در محاصره اند خبر می رسد که دشمن با تانک روی جنازه شهدا می رود و نیروهای پیاده آنها روی پیکر بچه ها هلهله می کنند. آنان تبلیغات وسیعی را راه انداخته اند و خبری از مهدی باکری فرمانده لشکر عاشورا نیست ظاهراً کار به جایی رسیده که او با نیروهایش در محاصره دشمن هستند و شاید تا حالا به شهادت رسیده باشد امشب باید نیروهایتان را آماده رفتن به عملیاتی بی بازگشت کنید خبر به حضرت امام رسیده و ایشان فرمودند برای رفع محاصره نیروهای لشکر عاشورا باید محسن و صیاد هم بروند تکلیف ما پیداست، تکلیفی که سیدالشهدا به اصحابش در شب عاشورا فرمود. ✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
سلام بر شما اهالی فرهنگ. عید زیبای تولد منجی جهان بشریت را به همه شما بزرگواران تبریک عرض میکنم. به عنوان عیدانه، لیست کتابهایی که در شش ماه اخیر خدمتتان معرفی کرده ایم را در اختیار تان می گذارم که معرفی کتاب مورد علاقه تان را به راحتی پیدا نمائید. (ابراهیم حسن بیگی) (ع) ✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
با لیست زیر معرفی کتاب مورد علاقه تان را به راحتی پیدا نمائید. (ابراهیم حسن بیگی) (ع) ✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98