#آفتاب_در_حجاب فرازهایی از زندگی #با_شکوه #حضرت_زینب(س) را روایت میکند.
نویسنده معتقد است با استفاده از #شخصیت_زنانه حضرت زینب(س)، به لایههای درونی و پنهان از ماجرای عاشورا که کمتر مورد توجه قرار گرفته است، ورود کرده است.
#سقای_آب_و_ادب ۱۰ برش از زندگی #حضرت_ابالفضل(ع) است که از کودکی ایشان تا شهادتشان در رکاب سیدالشهدا(ع) را در بر میگیرد.
«عباسِ علی»، «عباسِ امالبنین»، «عباسِ عباس»، «عباسِ سکینه»، «عباسِ مواسات»، «عباسِ زینب»، «عباسِ ادب»، «عباسِ ادب»، «عباسِ فرشتگان» و «عباسِ فاطمه» نام فصول مختلف این کتاب است که در هر فصل از یک زاویه منحصر به فرد، شخصیت والای #قمر_بنی_هاشم را بررسی کرده است.
📚
#پدر_عشق_و_پسر، دلاورمردیها و جانفشانیهای #حضرت_علی_اکبر(ع) را به تصویر کشیده است. وقایع از زاویه اول شخص و از زبان اسب آن حضرت؛ «عقاب» روایت میشود.
عقاب آنچه در #عاشورا بر جوان برومند سیدالشهدا گذشته را دیده و حالا با زبان بیزبانی، چگونگی رزم و #شهادت علی اکبر(ع) را برای مادرش؛ «لیلی بنت مرّه» شرح میدهد.
این #سه_گانه_عاشورایی به قلم #سید_مهدی_شجاعی نگاشته شده و توسط #انتشارات_نیستان به چاپ رسیدهاند
سقای آب و ادب: فرازهایی از زندگی سقای کربلا
#سقای_آب_و_ادب
#سید_مهدی_شجاعی
#کتب_محرم
#اهل_بیت
💧معرفی:
بی اختیار حالت دگرگون می شود و زمزمه می کنی: عمو جونم، عموی مهربونم! عموجونم … و اشک است که…
در عراق مردم چه شیعه چه سنی، قسم های راستشان “به #حضرت_عباس” است و چنان از این آقا می ترسند و دوستش دارند وچنان به این آقا امید دارند و تکیه می کنند که همه را متحیر می کند.
داستان این کتاب داستان این آقاست.
بریده کتاب🖌
اکنون و از ساعتی پیش تا کنون، هر کودکی که می گوید: آب. سکینه می گوید: عمو. و آنقدر مفهوم آب و عمو به هم گره خورده است که یکی از بچه ها تا می پرسد: اگر عمو آب نیاورد؟ سکینه پاسخ می دهد: مگر ممکن است عمویمان ابوالفضل کاری را بخواهد و نتواند؟
عباس برای سکینه تجسم همه ی آرمان های دست نیافتنی است، تجسم همه ی قهرمان های ابدی و ازلی است. عباس برای سکینه تجسم علی است. سکینه عباس را فقط دوست ندارد او را مرشد و مراد می شمرد و مریدانه به او عشق می ورزد.
#سقای_آب_و_ادب
#حضرت_ابوالفضل(ع)
#معرفی_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
سقای آب و ادب
آثار سید مهدی شجاعی
تاریخ چاپ: 1398
264 صفحه
نوبت چاپ: نوزدهم
قیمت: 290000 ریال
سقای آب و ادب، اثری است متفاوت از سید مهدی شجاعی؛ رمان و روایتی از زندگی حضرت عباس(ع)، که بعد از سالها، اندک اندک جامه خلق پوشیده و در ظرف کتاب تقدیم مخاطبان شده است.
رمان به یقین متفاوت است با آثاری از همین قلم، هم از حیث فرم و هم از حیث نوع نگاه محتوایی.
اثر شامل ده فصل است: عباسِ علی. عباسِ امالبنین. عباسِ عباس. عباسِ سکینه. عباسِ مواسات. عباسِ زینب. عباسِ ادب. عباسِ حسین. عباسِ فرشتگان. عباسِ فاطمه.
در هر فصل رفت و برگشت روایی متعدد و متنوعی دیده میشود و در حرکتی سیال، راویان جای به هم میدهند و شکستها به سرعت خوانش میافزاید و زوایایی جدید از مفهوم را روشن میکند. اما آنچه این کتاب را از حیث محتوا با دیگر آثار شجاعی متمایز میکند، بیشتر در فصل عباسِ فرشتگان به چشم میآید. در سایر فصول نویسنده دقیق و کامل بر اساس مستندات تاریخی، به روایت زندگی حضرت عباس(ع) میپردازد؛ اما در فصل نهم، شجاعی شیوهای جدید را پیش میگیرد، روایتی متفاوت با مضامینی که بیشتر استحسان اوست، مفاهیمی جدید و نگاهی نو به شخصیت حضرت عباس بن علی(ع).
#سقای_آب_و_ادب
#حضرت_ابوالفضل(ع)
#معرفی_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواندن برگزیده ای از کتاب سقای آب و ادب توسط سید مهدی شجاعی(نویسنده ی کتاب)
#سقای_آب_و_ادب
#حضرت_ابوالفضل(ع)
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
نقد و بررسی کتاب سقای آب و ادب
واقعهی عاشورا، عظیمترین رخداد تاریخ تشیع و به نوعی حافظهی جمعی اسلام شیعی است. نبرد «امام حسین (ع)» تشنه لب، تنها جنگی ساده بین حق و باطل نیست، بلکه پیامی ابدی برای آزادیخواهان قلمداد میشود. دکتر علی شریعتی واقعه عاشورا را چنین توصیف میکند: «امروز شهیدان پیام خویش را با خون گذاشتند و روی در روی ما روی زمین نشستند تا نشستگان تاریخ را به قیام بخوانند.» عاشورا رویدادی مذهبی نیست، فرهنگی است تا به انسانها یادآوری کند برای احقاق حق خود تا سر حد مرگ باید جنگید، زیرا تنها در این صورت است که رستگاری میسر میشود. در امتحان الهی عاشورا، تنها 72 نفر در حاشیه فرات سربلند شدند. حضرت عباس سقای دشت کربلاست که در نبرد ظالمانهی عاشورا در کنار برادرش امام حسین علیه دشمن جنگید و در نهایت نیز به عنوان علم دار دشت کربلا به فیض شهادت رسید. سیدمهدی شجاعی در رمان سقای آب و ادب زندگی حضرت ابوالفضل (ع) را با روایتی شاعرانه توصیف میکند و در خلال داستان ابعاد جدیدی از شخصیت بزرگوار حضرت عباس را به تصویر میکشد.
#سقای_آب_و_ادب
#حضرت_ابوالفضل(ع)
#معرفی_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
معرفی کتاب سقای آب و ادب
سقای آب و ادب در 10 فصل روایت شده است. فصلهای کتاب عبارتند از «عباسِ علی»، «عباسِ امالبنین»، «عباسِ عباس»، «عباسِ سکینه»، «عباسِ مواسات»، «عباسِ زینب»، «عباسِ ادب»، «عباسِ حسین»، «عباسِ فرشتگان» و «عباسِ فاطمه». نویسنده در هر فصل سعی دارد تا قسمتی از شخصیت ابوالفضل (ع) را به نمایش بگذارد. در توصیف هر فصل رفت و آمدهای بسیاری وجود دارد و به صورت سیال اتفاقات داستان روایت میشود. در روایت تمام فصول، شجاعی از مستندات تاریخی برای پیش بردن داستان خود کمک میگیرد.
کتاب سقای آب و ادب را سید مهدی شجاعی در ژانر نوجوان نوشته است.
این کتاب خیلی به جوانان در آشنایی شان نسبت به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام کمک میکند.
#سقای_آب_و_ادب
#حضرت_ابوالفضل(ع)
#معرفی_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
بریده ای از کتاب:
پیش از آنکه راوی این داستان، قدم به فصل پایان بگذارد، ما فرشتگان؛ فرشتگان هفت آسمان، بر خود فرض میشماریم که پا به میدان بگذاریم و پرده از رخسار حضرت ابوالفضائل برداریم. و ناگفته پیداست که این نه بدان معناست که ما قادریم پرده از اسرار حضرت ابوالفضائل برداریم. چرا که رخسار، جلوهای از جلوات حضور عیان است و اسرار، جنس و جوهری از علوم در پرده و معارف پنهان. و فاصله میان این دو، فاصله میان زمین است تا آسمان. دلیل یا فلسفه حضورمان در این میدان را در سطور آتی در خواهید یافت، و امّا چرا این فصل را برای حضور انتخاب کردیم و در این مقطع از روایت داستان، وارد میدان شدیم!؟ پیش از این نیامدیم، چون امید یا انتظار یا توقع داشتیم که سایه و شبحی از رخسار حضرتش را در لابهلای خطوط داستان ببینیم ولی وقتی دیدیم که روایت رو به اتمام است بیرؤیت رخسار حضرت، و داستان در آستانه فصل پایان، ترسیدیم که مبادا نقطه ختم بر پایان داستان بنشیند و حرفهای اصلی و اصلیترین حرفها همچنان ناگفته بماند…
#سقای_آب_و_ادب
#حضرت_ابوالفضل(ع)
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
در بخشهایی از کتاب میخوانیم:
شریعه فرات، پیش روست و چند هزار سوار دشمن پشت سر.
سوار تشنهلب، لحظه به لحظه به آب نزدیکتر میشود، با مشک خالی بر دوش و شمشیری در دست و لبخند شیرینی بر لب.
لبخند، لبهای ترک خوردهاش را به خون مینشاند.
اسب در زیر پایش، به عقابی میماند که مماس با زمین پرواز میکند.
آنقدر رعنا و رشید و بلند بالاست که اگر پا از رکاب، بیرون کشد، سرانگشتانش، خراش بر چهره زمین میاندازد.
«وقتی که تو بر اسب سوار میشوی، ماه باید پیاده شود از استر آسمان»
چشمانی سیاه و درشت و کشیده دارد و ابروانی پر و پیوسته و گیسوانی چون شبق که از دو سر فرو ریخته و تاب برداشته و چهرهی درخشانش را چونان شب سیاه که ماه را به دامن بگیرد، در قاب گرفته است.
«ماه اگر در روز طلوع کند، از جلای خودش میکاهد. این چه ماهی است که رنگ از رخ روز میزداید و با ظهورش روشنایی روز را کمرنگ میکند؟!»
چیزی به آب نمانده است. برق آب در چشمهای اسب و سوار میدرخشد.
هوای مرطوب در شامه تفتیده اسب میپیچد و به او جان و توان تازه میبخشد.
سوار دمی به عقب بر میگردد و کشتههای خویش را مرور میکند.
همه این جنازهها اکنون در سایه سار نخلها خفتهاند، تا لحظاتی پیش ایستاده بودهاند و سدی شکستناپذیر مینمودهاند.
فقط چهار هزار نفر، مامور نگهبانی از شریعه بودهاند با اسب و شمشیر و نیزه و تیر و کمان و خود و سپر و زره و عمود.
فرمانده سپاه دشمن گفته است که اگر اینان به آب دست پیدا کنند و جان بگیرند، احدی از شما را نمیگذارند.
باور دشمن بر این بوده است که نه از آب، که از حیات خویش نگهبانی میکند.
اکنون همهی آن چهار هزار، یا کشتهی اویند یا گریخته از هجوم خشم او.
اما آنها که گریختهاند باز خواهند گشت. یاران خویش را به کمک خواهند خواست و بازخواهند گشت. حتی پیادهها بر این اسبهای سرگشته و بی صاحب خواهند نشست ....
#سقای_آب_و_ادب
#حضرت_ابوالفضل(ع)
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
در زیر بریدههایی از فصل آخر کتاب سقای آب و ادب (عباس فاطمه) را با یکدیگر مرور می کنیم:
حسین همچنان در کنار پیکر عباس نشسته است که عباس از پیکر خود برمیخیزد. افواج بیشمار ملائک، با هودجهایی از نور و چهرههایی سرشار از شور و سرور، او را چون نگین در حلقه حضور میگیرند.
عباس اگرچه همهشان را به روشنی و وضوح میبیند اما چشم از چراغ حسین بر نمیدارد. انگار ناخودآگاه و بیاراده در باشکوهترین و نورافشانترین هودج نشانده میشود و صدایی نرم و لطیف در گوشش طنین میافکند: برویم.
عباس که همچنان سراپای نگاهش مجذوب حضرت حسین است با اراده و خودآگاه میپرسد؛ کجا! ؟
و ملائک گویی که یک تناند تکثیر شده در هزاران هزار، با دست نشان میدهند و به زبان – یکصدا - میگویند: بهشت!
عباس به خود یا به آنان میگوید: این خلاف ادب، خلاف مروت، خلاف اخوت، خلاف ارادت، خلاف مواسات و خلاف عاشقی است که من پیش از حسین قدم به بهشت بگذارم. و بعد با لحنی که از حضور آشکار و استوار پاسخ در دل سوال حکایت میکند، میپرسد:
- اگر حسین پشت سر است، اصلا بهشت پیش رو کجاست؟ به چه معناست!؟
عباس که اکنون میان او و زمین هزاران گام فاصله افتاده است محکم و قاطع میگوید:
- اگر به اختیار من است، قدم از قدم بر نمیدارم. من بی حسین کیستم!؟ من بی حسین نیستم. من از حسین آمدهام.
#سقای_آب_و_ادب
#حضرت_ابوالفضل(ع)
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
فلسفه زندگی عباس در «سقای آب و ادب»: اگر حسین پشت سر است، اصلا بهشت پیش رو کجاست؟
کتاب«سقای آب و ادب» روایتی جذاب وخواندنی از سید مهدی شجاعی است که انتشارات نیستان آن را منتشر کرده است.
سقای آب و ادب، اثری است از سید مهدی شجاعی است که روایتی از زندگی حضرت عباس(ع)، را موضوع کار خود قرار داده است که بعد از سالها، اندک اندک جامه خلق پوشیده و این روزها در ظرف کتاب تقدیم مخاطبان شده است.
رمان هم از حیث فرم و هم از حیث نوع نگاه محتوایی متفاوت است .
#سقای_آب_و_ادب
#حضرت_ابوالفضل(ع)
#معرفی_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
سلام بر شما اهالی فرهنگ. عید زیبای تولد منجی جهان بشریت را به همه شما بزرگواران تبریک عرض میکنم. به عنوان عیدانه، لیست کتابهایی که در شش ماه اخیر خدمتتان معرفی کرده ایم را در اختیار تان می گذارم که معرفی کتاب مورد علاقه تان را به راحتی پیدا نمائید.
#رؤیای_نیمه_شب
#پدر_عشق_پسر
#آب_هرگز_نمیمیرد
#لینالونا
#دست_دعا_چشم_امید
#خادم_ارباب_کیست
#آن_مرد_در_باران_می_آید
#رؤیای_یک_دیدار
#ماه_در_محاق
#من_میترا_نیستم
#زنان_عنکبوتی
#سلام_بر_ابراهیم
#قدیس
#آسمانی_ترین_مهربانی
#اقتصاد_مقاومتر_محیط_سالمتر
#سلیمانی_عزیز
#زایو
#تولد_در_لس_آنجلس
#ر
#مادر
#در_جستجوی_ثریا
#ماه_به_روایت_آه
#مادر_مهتاب
#آن_بیست_و_سه_نفر
#خمینی_پدیده_انسانی_پیچیده
#فاطمه_فاطمه_است
#دختران_هم_شهید_میشوند
#سه_دقیقه_در_قیامت
#ذوالفقار
#کشتی_پهلو_گرفته
#سربازان_سردار
#آفتاب_در_حجاب
#بانوی_کربلا
#تنها_زیر_باران
#تو_شهید_نمیشوی
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم
#خانم_مربی
#برای_زین_اَب
#وقتی_دلی
#شب_صورتی
#فواره_گنجشک_ها
#حنانه_شو
#دعبل_و_زلفا
#آخرین_آفتاب
#به_من_هیچکس_نگفت
#مفرد_مذکر_غائب
#شهریار_نیکی
#دخترم_ناهید
#پنجشنبه_فیروزه_ای
#محمد(ابراهیم حسن بیگی)
#گلستان_یازدهم
#بزرگترین_دختر_عالم
#موکب_آمستردام
#مجید_بربری
#به_سفارش_مادرم
#پادشاهان_پیاده
#فتح_خون
#خاکهای_نرم_کوشک
#پسرک_فلافل_فروش
#پدر_عشق_پسر
#خاطرات_سفیر
#حسین_از_زبان_حسین(ع)
#سقای_آب_و_ادب
✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
با لیست زیر معرفی کتاب مورد علاقه تان را به راحتی پیدا نمائید.
#رؤیای_نیمه_شب
#پدر_عشق_پسر
#آب_هرگز_نمیمیرد
#لینالونا
#دست_دعا_چشم_امید
#خادم_ارباب_کیست
#آن_مرد_در_باران_می_آید
#رؤیای_یک_دیدار
#ماه_در_محاق
#من_میترا_نیستم
#زنان_عنکبوتی
#سلام_بر_ابراهیم
#قدیس
#آسمانی_ترین_مهربانی
#اقتصاد_مقاومتر_محیط_سالمتر
#سلیمانی_عزیز
#زایو
#تولد_در_لس_آنجلس
#کتاب_ر
#مادر
#در_جستجوی_ثریا
#ماه_به_روایت_آه
#مادر_مهتاب
#آن_بیست_و_سه_نفر
#خمینی_پدیده_انسانی_پیچیده
#فاطمه_فاطمه_است
#دختران_هم_شهید_میشوند
#سه_دقیقه_در_قیامت
#ذوالفقار
#کشتی_پهلو_گرفته
#سربازان_سردار
#آفتاب_در_حجاب
#بانوی_کربلا
#تنها_زیر_باران
#تو_شهید_نمیشوی
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم
#خانم_مربی
#برای_زین_اَب
#وقتی_دلی
#شب_صورتی
#فواره_گنجشک_ها
#حنانه_شو
#دعبل_و_زلفا
#آخرین_آفتاب
#به_من_هیچکس_نگفت
#مفرد_مذکر_غائب
#شهریار_نیکی
#دخترم_ناهید
#پنجشنبه_فیروزه_ای
#محمد(ابراهیم حسن بیگی)
#گلستان_یازدهم
#بزرگترین_دختر_عالم
#موکب_آمستردام
#مجید_بربری
#به_سفارش_مادرم
#پادشاهان_پیاده
#فتح_خون
#خاکهای_نرم_کوشک
#پسرک_فلافل_فروش
#پدر_عشق_پسر
#خاطرات_سفیر
#حسین_از_زبان_حسین(ع)
#سقای_آب_و_ادب
✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98