eitaa logo
شهیدانه
1.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
5.7هزار ویدیو
14 فایل
🌸🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌸 *وَلَا تَحسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَموَ ٰ⁠تا بَلۡ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهم یُرزقون به یاد شهدای عزیز هستیم تا شهدا شفیع مان باشند مطالب شهدایی و مذهبی و سیاسی روز خادم‌کانال: @Salam_bar_mahdi_fatemehh
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدانه
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چادر خونین نشسته است به خون چادر سیاه و سپیدت رسیده اول پاییز، صبح روشن عيدت نشسته بودی و چشمت به بارگاه زلالی... زلال مثل همان اشک‌های سرخ و سپیدت و غرق درددلی ساده بود دخترک تو... رسید پیک شهادت و بی‌حساب خریدت زن شهید! زن زندگی! چه آخر خیری! تمام معنی آزادی است وصف شهیدت سلام من به تو! امشب بهشت منتظر توست بهای چادر خونین توست صبح امیدت. ✍🏻 حامد اهور شهدای_حرم_شاهچراغ زن_زندگی_شهادت ایران_تسلیت @maghar98
45.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ ماشاءالله به این دختران دهه هشتادی به این اندک بد حجابان بد ذهن و بی فکر نگاه نکنید، دختران این سرزمین اعم از باحجابان و بدحجابان انقلابی به وقت حوادث خیلی خوب پای کار هستند👌 🔹 این روز ها دهه هشتادی هامون خیلی ترکوندن، زن زندگی آزادی یعنی این😊 🔹اجرای سرود بنات الحیدر در میدان آزادی☝️ 🔹 با حضور دخترانِ باحیا و پسرانِ غیورِ ایرانِ قوی در کنار نیروهای امنیت 🔻اجازه ندیم فقط زشتی ها و مشکلات ، که هدف دشمن فقط دیده شدن اینها هست برجسته بشه ایران_قوی دهه_هشتادی مرد_غیرت_اقتدار maghar98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از خون جوانان حرم😞، لاله دمیده🥀 بابا به حرم آمده با ناله، ولی قدّ خمیده گوید یارم‌نیامد، کس و کارم نیامد، علمدارم نیامد @maghar98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدانه
باَیِّ ذَنبِ قُتِلَت به کدامین‌گناه کشته شدند؟ شهدای دانش آموز حادثه تروریستی شیراز
شروع کرد بی‌هدف شلیک کردن به سمتم. از روی خط سیر گلوله و نوری که از لوله‌ی تفنگش در لحظه‌ی شلیک ایجاد می‌شد محلش را فهمیدم. جایی که فکر می‌کردم آنجاست را به رگبار بستم. غیب شد. خشاب من هم تمام شد. خواستم خشابم را عوض کنم اما قسمت عقبی خشاب در تفنگ گیر کرد، در حالی که اول باید قسمت جلویش در تفنگ جا می‌افتاد! حادثه‌ی غافلگیرکننده‌ی خشاب، رعب شدیدی در دلم انداخته بود، ترس و احساسات متناقضی داشت. من که الان نمی‌توانم خشاب تفنگم را جا بزنم، اگر بفهمند کجا هستم چه بلایی سرم می‌آید؟! بالاخره توانستم بعد از کلی دردسر و استرس شدید، خشاب را درست جا بزنم. تفنگ را پر کردم و برگشتم عقب. آنجا که رسیدم متوجه شدم فقط من بودم که تا آنجا جلو رفته بودم و هیچ کدام از دوستانم همراهم نبوده‌‌اند. موقع برگشتن به عقب، داخل کانالی که آنجا حفر کرده بودند سقوط کردم، در همان حال به صورت ناخودآگاه دستم روی ماشه بود و همینطور تیراندازی می‌کردم. بدون اینکه بدانم کجا را می‌زنم همینطور به اطرافم شلیک می‌کردم. خدا رحم کرد زخمی نشدم. به خودم مسلط شدم. برگشتم عقب. حس می‌کردم پایم خیلی درد می‌کند، ولی نمی‌دانستم چرا. کنار یکی از رفقای رزمنده‌ام نشستم و پایم را دراز کردم. گفتم فکر می‌کنم زخمی شده باشم. پاهایم را که خوب وارسی کرد گفت گلوله نخورده‌‌ام و درد ظاهرا به خاطر همان سقوط است. بعد از مطمئن شدن از اینکه زخم‌ام خطرناک نیست دوباره به سمت خاکریز برگشتم. این بار دوستانم جلوتر رفته بودند. توانستیم همه‌ی سربازان دشمن در خط اول را بکشیم. تفکر داعش خطرناک هست، روزی در سوریه و روزی در
ازدواج تنها افق پیش روی دختران مهاجر مجرد، برای خروج از مهمان خانه ها بود . داستان های متعددی از فرار بعضی از این دختر ها از مهمان خانه هایی که در اصل یک « زندان نرم » بودند . نقل می شد . در طول مدت انتظار در مهمان خانه و با توجه به شرایط سخت زندگی در آن ها ، دختران مهاجر معمولا به این سمت کشیده می شدند که به اولین خواستگار جواب مثبت بدهند. خود من هم چند بار به مهمان خانه دختران مهاجر رقه سرزدم تا همسری پیدا کنم اما غالبا  جواب امیر مهمان خانه و همسرش منفی بود و می گفتند : « دختر مهاجر جدید با اوصافی که تو می خواهی نداریم .» روند های اداری کار به این ترتیب بود : مرید که دنبال همسر می گشت باید فرمی را پر می کرد و در آن توصیفات و اصلیت دختر مهاجری را که دوست داشت با او ازدواج کند می نوشت . اگر یک نفر با چنین شرایطی پیدا می شد ، جلسه « آشنایی شرعی » بین او و آن دختر ، با حضور امیر مهمان خانه و همسرش برگذار می شد و اگر دو طرف توافق داشتند ، ازدواج صورت می گرفت . تفکر داعش خطرناک هست، روزی در سوریه و روزی در
در آن سوی خاکریز شروع به جلو رفتن کردم. شروع کردم به شلیک به سمت پنجره ها و درب های ساختمانی که روبرویم قرار داشت. تقریبا می دویم و بدون وقفه تیر می انداختم. در همان لحظات مدام مشغول گفتن ذکر خدا بودم. بالاخره رسیدم به ساختمان. صدای گلوله ها را می شنیدم و خط سیر گلوله هم نشان می داد محل شلیکشان کجاست. صدای الله اکبر و انفجار و صدا کردن ها همه جا را پر کرده بود. جلوی درب ساختمان ایستادم. حس کردم شبح یک نفر را داخل ساختمان می بینم. صدای تند راه رفتنم باعث شد شک کند. با لهجه ی سوری پرسید: «تو کی هستی؟» من هم با همان لهجه پرسیدم: «تو کی هستی؟» با لحنی عصبانی گفت: «می گویم کی هستی؟».... تفکر داعش خطرناک هست، روزی در سوریه و روزی در
چه خون ها ریخته شد و سرمایه ها بر باد رفت که هیچ گاه بر نمی گردند ولی آیا احتمال بازگشت نیست مگر سالها پیش سپاه صحابه یا القاعده یا طالبان پدید نیامدند و سپس داعش شاید ندانستن دلایل شکل گیری و ریز مناسبات و روش های این گروه ها باعث شد تا دوباره با قوت و قدرت بیشتری در جایی دیگر سر بر بیاورند. عموم جامعه باید این کتب را بخوانند تا هم با ابعاد این جریان و جریان های مشابه آشنا شوند و هم برای آینده و ضعف و قوت های مناسبات مختلف با دقت تر عمل کنند. هشدار جدی کتاب به همه آنهایی است که توجه ندارند تفکر متکی بر دگماتیسم و تکفیر ناشی از آن هیچ حد یقفی ندارد یعنی دومینویی است که هیچ مهره ایی از آن در این سلسله از سقوط در امان نیست. در این کتاب یک مسیر مشخص از تفکر سلفی گری و گسترش آن در تونس به سمت شرایط دیکتاتور محور مقابل چشم ببیننده ترسیم می شود. در نهایت ابوزکریا بعد از مدتی مواجهه عینی با لجن و سیاهی جاری در دولت اسلامی عراق و شام مانند خیلی های دیگر با ترفندهای بسیار و سختی از آن جهنم می گریزد تا باقی عمرش را با خاطرات آن جنایت‌ها و فجایع به سر ببرد. من در رقه بودم، کتاب خاطرات محمد فاهم، (ابوزکریا) عضو سابق دولت اسلامی عراق و شام است که هادی یحمد این خاطرات را به کتاب تبدیل کرده‌است. فاهم یک جوان تونسی است ،که در نوامبر ۲۰۱۵ به داعش پیوست و طی یک مصاحبه خاطرات خود و دوستانش را بازگو می‌کند .او بیشتر وقتش را در رقه، سوریه گذرانده و سپس به کشورش بازمی‌گردد. این کتاب، پر فروش‌ترین کتاب نشر نارگل شد. تفکر داعش خطرناک هست، روزی در سوریه و روزی در
از کنار سربازی رد شدم که گلوله، همه‌ی پایین‌تنه‌اش را سوراخ سوراخ کرده بود. سوراخی که همینطور خون از آن بیرون ‌می‌آمد را می‌دیدم و صدای گرفته‌ی نفس‌هایی که از گلویش بیرون می‌آمد را می‌شنیدم. انگار می‌‌خواست جانش را که در حال فرار از بدنش بود، به تنش برگرداند. برایم اهمیتی نداشت. خشاب‌های کلاشینکفی که همراهش بود را برداشتم و راهم را ادامه دادم. آن شب، صحنه‌ی رعب‌انگیز خون‌های تیره را دیدی، بوی باروت خفه‌ات کرد، روی تکه‌پاره‌های بدن آدم‌ها راه رفتی و از صدای انفجارها کر شدی.  این قانون غزوه‌ای بودکه برای مشارکت در آن به اینجا آمده بودی. اگر نکشی کشته می‌شوی. الان بهتر است به چیزهایی فکر کنی که جلوتر از جسد سرباز گمنامی قرار دارد که پشت سر خود رهایش کردی. فکر می‌کنی او هم مثل تو عاشق مادرش بوده؟ قطعا مادر او هم با سوز و گداز برایش گریه خواهد کرد. همانطور که مادر تو یک بار برایت گریه کرد، در آن تابستان، آن روز که در اتاق ملاقات در زندان المرناقیة نشسته بودی و مادرت تو را از پشت شیشه دید. شاید کل داستان، داستان گریه ورنج مادرهایی باشد که دارند برای بچه‌هایشان، چه فرشته باشند و چه موجودات وحشی، گریه می‌کنند!» تفکر داعش خطرناک هست، روزی در سوریه و روزی در
شهیدانه
برسد به دست آقایان رئیسی و اژه‌ای! 🔹در روزهای اخیر میلیونها نفر از والدین دانشجویان و دانش‌آموزان به خاطر ناامنی و آشوبهای ایجاد شده در دانشگاهها و سطح شهرها و نگرانی بابت سلامت فرزندان شان نصفه‌جان شدند ... 🔹خانواده‌های حافظان امنیت (پلیس، سپاه، بسیج، نیروهای امنیتی و ...) لحظه به لحظه در انتظار تلخ خبر شهادت یا جراحت عزیزانشان پیر شده و برخی برای همیشه داغدار جگرگوشه‌هایشان شدند ... مثل و حادثه ی تلخ 🔹 فعالان اقتصادی، کاسبان جزء و تولیدکنندگان آسیب پ‌دیده از بحران کرونا دوباره به ورطه‌ی رکود افتادند ... 🔹روح و روان مردم خسته از مشکلات معیشتی و فشارهای اقتصادی زیر پای آشوب‌طلبان داعشی، لگدمال شد ... 🔹داغ دل خانواده‌های شهدا و امت حزب‌الله با شنیدن و دیدن اهانت‌های وقیحانه آشوبگران به مقدسات، تازه شد ... 🔹و فرصتهای اقتصادی ایجاد شده در داخل و خارج کشور جهت بهبود وضعیت اشتغال و درآمد ملی مورد تهدید قرار گرفت ... و مهمتر از همه نادیده گرفتن خطوط قرمز شرعی و اخلاقی و بی‌ ی گستاخانه و عامدانه توسط اغتشاش‌گران، به امری عادی تبدیل شد! 🔹و همه‌ی اینها به عدم قاطعیت نهادهای بالادستی در مقابله با آشوبها و جدی نگرفتن مقوله‌ی "امنیت" و حفاظت از آن باز می‌گردد: 🔹چون آشوب‌گران به رافت اسلامی حاکم بر عدلیه دلگرمند و از مجازات نمی‌ترسند و مطمئن هستند که اندکی پس از خاتمه‌ی آشوب، دلسوزان سیاسی برای رهایی آنها از پیگردهای قانونی با هم مسابقه خواهند داد! 🔻 اگر فکر می‌کنید زمان ایجاد امنیت در کشور فرارسیده و مردم حق دارند در آرامش به کار و زندگی خود برسند لطفا محاکمه و مجازات شدید آشوبگران را از همین ایام شروع کرده و با هرگونه دلسوزی برای طراحان و عوامل ایجاد آشوب مقابله کنید و در قانونمند کردن فضای مجازی تسریع بفرمایید! و بیاد داشته باشید که: توبه‌ی گرگ مرگ است و ترحم بر خائنین به ملت و ناقضان امنیت، به معنی مشارکت و همدلی با آنان محسوب می‌شود! http://eitaa.com/maghar98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله القاصم الجبارین والمنافقین سلام علیکم 👋👋👋رفقای امام زمانی ۱۳ آبان امسال باسالهای گذشته فرق میکنه ها؟👋👋👋 💢💥امسال دشمنای ایران همشون(کشورهای مختلف) و داعشیهای وطنی در تجمعات غیر قانونی بر علیه ما وکشورعزیزمان به میدان آمدند؛🙀🙈🙀 و بر علیه رهبر ما شعار دادند.😭😔😭 پس ما هم امروز همه بمیدان خواهیم رفت؛👋 و بر علیه انها شعار خواهیم داد.👏 رفقا 🥀🍃🥀 دوستانتون رو هم دعوت کنید؛🤲 وباخودتون‌ ببرید.👏 رفقا💐🍃💐 پدر ومادرهاتون رو هم باخودتون همراه کنید؛ نگوئید ۱۳ آبان مخصوص دانش اموزانه! نه، امسال سیزدهم آبان باید همه باهم بمیدان بریم.👏👏👏 همه می آئیم.👏👋👏 بعشق رهبر عزیزمون،💚❤💚 بعشق شهدای شاهچراغ،❤💚❤ بعشق شهدای مدافع امنیت،🌹🌷🌹 بعشق شهید آرمان عزیزمون، ❤ بعشق همه شهدا،💚 بعشق اینکه به آرتین عزیزمون بگیم اگه دشمنا پدر و مادر وبرادر تو رو ازت گرفتند؛ ما همه برادر و خواهر تو هستیم.👋 یک امروز رو همت کنیم؛👏👏👏 و یک تو دهنی محکم بدهان بدخواهان بزنیم.💪👋💪 🇮🇷🇮🇷🇮🇷💪✌️✌️✌️ @maghar98 @آبان_سیزده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🖤شهیدانه🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و شهید.... و یک روز برای خونخواهی جلوی ما می ایستند.... چه کرده ایم برای آرمان هایشان، چه کرده ایم برای راه شان..... # آرشام @shahid_seyed_mahdi
🌺پیش از این گفتیم که ما در وجودمان دو ظرف محبت داریم؛ حقیقی و مجازي. سپس ویژگی هاي محبوب حقیقی را بیان کردیم. هر وجدان بیداري اقرار می کند که این ویژگی ها فقط در خدا و اهل بیت(ع) به طور کامل و جامع وجود دارد و فقط این محبوبها می توانند انسان را راضی و سیراب کنند. حال، باید به سراغ محبت هاي مجازي برویم و ببینیم ظرف محبت مجازي را چگونه باید پُر کرد. 🌺اما پیش از اینکه درباره اصول پر کردن ظرف محبت مجازي صحبت کنیم باید انواع محبت مجازي را بشناسیم. محبت هاي مجازي دو دسته اند: 1 -محبت هاي تکوینی 2-محبت هاي تشریعی. 🌺محبت هاي تکوینی خداداي هستند، یعنی اصلاً نیازي به تلاش و انتخاب ما نیست. این محبّتها از ابتدا در دل انسان قرار داده شده اند؛ مثل محبّت بین والدین و فرزندان یا خواهر و برادر. ما هیچ وقت براي دل بستن به برادر یا خواهرمان آن را امتحان نمی کنیم تا ببینیم آیا لایق محبت ما هستند یا نه.
🌺یکی دیگر از ویژگی هاي محبوب حقیقی صاحب جمال بودن است. انسان همیشه به دنبال جمال و زیبایی است؛ البته جمال با زیبایی فرق دارد. در جمال نقصی نیست. 🌺دل همیشه دنبال جمال است؛ ولی متاسفانه شیطان، تنها زیبایی ظاهري را پیش چشم انسان می آورد. حالا ممکن است کسی بگوید ملکه زیبایی جهان چنین زیبایی را دارد؛ اما من می گویم، مثلا این خانم سه چهار هفته حمام نرود یا صورتش را نشوید، آیا باز هم زیباست؟ 🌺نه، چرا که نوعی نقص براي او محسوب می شود. جمال هم شامل ظاهر میشود و هم باطن. حال، انسانی که نخست، نطفه اي گندیده بوده است و در پایان نیز مرداري متعفّن خواهد بود، چگونه می تواند صاحب جمال باشد.
🌺خانمی مبلّغ ولایت بود و درباره فضایل حضرت علی(ع) سخنرانی می کرد. این خانم تمام همّ و غمّش بیان فضایل حضرت علی(ع) بود و هدفی جز این نداشت. زمانی که حَجّاج این خبر را شنید، دستور داد که آن خانم را نزدش بیاورند. 🌺حَجّاج به آن زن گفت: « علی را لعن کن »؛ ولی آن زن نپذیرفت. حَجّاج هرچه او را تهدید کرد، اثري نداشت. عاقبت، آن زن را شکنجه کرد: نخست او را با تازیانه اي زدند که از الیاف خرما درست و در روغن هاي مخصوصی گذاشته شده بود تا آسیب بیشتري بر بدن وارد کند. 🌺ده یا بیست تازیانه که به او زدند، با اینکه گوشت و پوستش از بدنش جدا شدند، باز هم حاضر نشد حضرت علی(ع) را لعن کند. تعداد شلّاق ها که بیشتر شد؛ در حالی که توانی براي او باقی نماند بود، شروع کرد به خندیدن. به او گفتند در این حالت چه جاي خنده است؟ گفت: « تا به حال، به زبان، خودم را دوستدار علی(ع) معرفی می کردم؛ ولی فکرش را نمی کردم که بتوانم فدایی علی بن ابیطالب(ع) باشم. » 🌺این همان محبتی است که در درون انسان، انقلاب به پا می کند. حالا انسان این سرمایه را چگونه باید صرف کند؟ دل به عشق هایی بی هویت و بی شناسنامه ببندد و این سرمایه را تلف کند یا به دنبال لایق ترین ها بگردد؟
🌺کتاب حاضر اثری از محمد داستانپور می باشد که توسط انتشارات حدیث راه عشق منتشر شده است. به طورکلی بحث دلبستن و دلربایی و دلدادن و... از موضوعاتی است که همیشه دغدغه بشر بوده و به همین دلیل است که در این کتاب ابتدا بحث محبّت مطرح می شود و سپس به سایر مباحث پرداخته می شود. 🌺مسئله محبت مهم است و در زمینه های مختلفی از قبیل جامعه شناسی، روان شناسی، انسان شناسی و ... وقتی ورود پیدا می کنیم و خوب کنکاش می کنیم، در نهایت به مسئله محبت و محبت ورزی می رسیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⚠️عملیات بزرگ و شوک نهایی! 📍کُد های مختلفی وجود دارد که احتمالا در چند روز آینده و مخصوصا در آستانه جام جهانی اتفاقات فوق سنگینی رخ خواهد داد... 🎞لطفاً با دقت ببینید و منتشر کنید @maghar98