🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸
🌸🕊🌷🌷🌹 🌸
🌸🕊🌷🌹🌹
🌸🕊🌹🌹🌹
🌸🌸
🌸🌸🌸
#درس_اخلاق_ازاقاسجاد
#شهیدمدافع_حرم_سجادطاهرنیا
پدر شهید سجاد طاهرنیا:
آقاسجاد هرموقع پیش ما میومد،دست منو مادرش رو میبوسید...
بهش میگفتم آقاسجاد این کار رو نکن،ما رو خجالت میدی
آقاسجاد گفت:نه،این کار چیزی نیست،در مقابل زحماتی که شما برای من کشیدین،این کاری نیست...
نتیجه از این حرکت شهید:
#واجب_بودن_احترام_به_پدر_و_مادر
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🕊🕊🌷🌹
🌹🌹🌹🌹
لینک کانال رسمی شهید طاهرنیا
🔘🔜 @shahid_tahernia94
#کمیل
هدایت شده از خیرین علوی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸
🌸🕊🌷🌷🌹 🌸
🌸🕊🌷🌹🌹
🌸🕊🌹🌹🌹
🌸🌸
🌸🌸🌸
#خاطره
#شهیدمدافع_حرم_سجادطاهرنیا
با آقا سجاد دو خانواده بی سر پرست ویتیم میشناختیم که در قم ساکن و وضعیت مالی مناسبی نداشتند آقا سجاد از دوستانش پول جمع میکرد و مقداری هم خودش میگذاشت و برنج، گوشت، مرغ و.... تهیه میکردتا به این خانواده ها برسانیم...
اکثرا شب ها این موادغذایی را میبردیم و خیلی دقت میکرد تا کسی تو کوچه نباشد وآبروی آن خانواده نرود چون طرف مقابل خانم بود آقا سجاد وسایل را بمن میداد تا تحویل بدهم یک شب که برای تحویل هدایا رفتیم فاطمه رقیه توی بغلم خواب بود از طرفی گونی برنج هم سنگین بود بنابر این نتوانستم پیاده شوم به آقا سجاد گفتم شما برو...
کمی مکث کرد بعد پیاده شد درب صندق عقب ماشین را باز کرد گونی برنج را زمین گذاشت عینکش را برداشت و داخل جیبش گذاشت بعد زنگ خانه را زد.
از برداشتن عینکش تعجب کردم و به فکر رفتم.
از این کارش دو منظور به ذهنم رسید:
1.میخواست نامحرم را نبیند 2.میخواست خانم نیازمند وقتی بعدها او را در خیابان دید نشناسد و خجالت نکشد...
دلیل دوم بذهنم قویتر بود چون چشمان آقا سجاد آستیکمات بود و دید نزدیکش مشکلی نداشت.
هیچ وقت از او نپرسیدم چرا اینکار را کرد چون منظورش را فهمیده بودم و او را بهتر از هر کسی میشناختم مطمئن بودم که میخواست آن خانم نیازمند او را نشناسد و خجالت نکشد...
خیلی حواسش به همه چیز بود.
#نقل_قول_ازهمسرشهید
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🕊🕊🌷🌹
🌹🌹🌹🌹
لینک کانال رسمی شهید طاهرنیا
ایتا
🔘🔜 @shahid_tahernia94
#کمیل
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸
🌸🕊🌷🌷🌹 🌸
🌸🕊🌷🌹🌹
🌸🕊🌹🌹🌹
🌸🌸
🌸🌸🌸
#قسمت_پایانی_وصیتنامه
#شهیدمدافع_حرم_سجادطاهرنیا
تقاضایی از فرماندهان:
از فرماندهان خواهش می کنم اگر خداوند توفیق شهادت را نصیبم کرد اگر جنازه ام دست دشمنان اسلام افتاد به هیچ وجه حتی اندکی از پول بیت المال را خرج گرفتن بنده حقیر نکنند.
تقاضا از فرمانده عملیات یا حاج قاسم(سلیمانی)
از فرمانده محترم این عملیات و یا حاج قاسم در خواست دارم که(فرصتی) فراهم کنند (تا) خانواده این حقیرسراپا گناه رابرای دیداربا امام و سیدمان ایجادکرده تاشاید این کارباعث شود زحماتشان را تا حدی جبران کرد.
____________
#آقا_سجاد بعد پرواز با این تقاضا از فرماندهان توجه همه را به بیت المال و حفظ آن جلب کرد تقاضایی که همیشه عمر خدمت ده ساله خود به آن پایبند بود....
__________________
#بیت_المال
بیش از بیست و پنج روز در تابستان ماموریت بودیم ساعت سه صبح رسیدیم تهران رفتیم سراغ ماشین که حرکت کنیم برای قم بخاطر این که مدت طولانی نبودیم خاک زیادی بر روی ماشین و شیشه های آن نشسته بود مخزن ماشین آب زیادی نداشت و که شیشه را تمیز کنیم
شیر آبی که داخل محوطه نزدیکمان بود نظرم رو جلب کرد با صدای بلند صدایش کردم و گفتم داری میای مقداری آب از شیر برای شستن شیشه بیار،خودم هم وسایل ها رو داخل
ماشین گذاشتم آقا سجاد با دست خالی و بدون آب آمد ، تعجب کردم گفتم پس کو آب...... خیلی خونسرد که سوار میشد گفت بریم برات توضیح میدم با همون وضعیت نسبتا گل آلود شیشه ها از پادگان خارج شدیم اول عوارضی تهران_ قم ایستادیم برای نماز صبح همون جا رفت دو بطری آب معدنی خرید خودش مشغول شستن شیشه های ماشین شد.
تازه من متوجه شدم دقت آقا سجاد در استفاده از بیت المال چقدر زیاد است...
#نقل_قول_ازهمرزم_شهید
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🕊🕊🌷🌹
🌹🌹🌹🌹
لینک کانال رسمی شهید طاهرنیا
🔘🔜 @shahid_tahernia94