┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
#شهید_سجاد_طاهر_نیا 🕊🌹
#عاشق_شهیدابراهیم🌹
عاشق شهید #ابراهیم هادی بود💞
به هرکسی از دوستان میرسید یک جلد #کتاب ابراهیم رو میداد میگفت بخون بعد بهم بده
چند جلدشو تو #ماشین داشت همین طور گردشی میدادش به دوستاش و آشناها...
#گاها خواننده کتاب از بس عاشق کتاب میشد که دیگه بازگشتی تو کار نبود و آقا سجاد اون کتاب رو #هدیه میداد بهش...
برای رسیدن به آرزوی خود مسلک شهدا را میشناخت تا همانند آنها شود...
#خاطره
#نقل_قول_همرزم_شهید
@shahid_tahernia94
#عمار
📎 #خاطره
یکبار با دو سه تا از دوستان در خانه شان بودیم، صحبت می کردیم
شهید گفت : تو ۴۸ ساعت میشه
#امام_زمان رو ببینی؟
ما با خنده گفتیم داش حسین چی میگی؟
گفت : تا حالا عاشقشدین
خنده مان گرفت
گفت: جدی میگم، دیدین یکی عاشق یه دختر میشه لحظه به لحظه و تو هر حالی تو فکر #عشقشه اگه نسبت به #امام_زمان (عج) اینطور باشین خیلی زود می بینینش و ما درک نکردیم #شهیدحاج_حسین_علیخانی چه گفت.
اینجاست که تعدادی بنر را اگر در شهر میبینید که نوشته شده:
#عارف_گمنام_شهید_حسین_علیخانیبی حکمت نیست.
#مدافع_حرم✌️
#شهید_حاج_حسین_علیخانی
#شهادت : ۱۵شهریور۹۵
#محل_شهادت : منطقه تل صفرا حومه حلب
از استان #کرمانشاه
@shahid_tahernia94
#گمنام
هدایت شده از خیرین علوی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸
🌸🕊🌷🌷🌹 🌸
🌸🕊🌷🌹🌹
🌸🕊🌹🌹🌹
🌸🌸
🌸🌸🌸
#خاطره
#شهیدمدافع_حرم_سجادطاهرنیا
با آقا سجاد دو خانواده بی سر پرست ویتیم میشناختیم که در قم ساکن و وضعیت مالی مناسبی نداشتند آقا سجاد از دوستانش پول جمع میکرد و مقداری هم خودش میگذاشت و برنج، گوشت، مرغ و.... تهیه میکردتا به این خانواده ها برسانیم...
اکثرا شب ها این موادغذایی را میبردیم و خیلی دقت میکرد تا کسی تو کوچه نباشد وآبروی آن خانواده نرود چون طرف مقابل خانم بود آقا سجاد وسایل را بمن میداد تا تحویل بدهم یک شب که برای تحویل هدایا رفتیم فاطمه رقیه توی بغلم خواب بود از طرفی گونی برنج هم سنگین بود بنابر این نتوانستم پیاده شوم به آقا سجاد گفتم شما برو...
کمی مکث کرد بعد پیاده شد درب صندق عقب ماشین را باز کرد گونی برنج را زمین گذاشت عینکش را برداشت و داخل جیبش گذاشت بعد زنگ خانه را زد.
از برداشتن عینکش تعجب کردم و به فکر رفتم.
از این کارش دو منظور به ذهنم رسید:
1.میخواست نامحرم را نبیند 2.میخواست خانم نیازمند وقتی بعدها او را در خیابان دید نشناسد و خجالت نکشد...
دلیل دوم بذهنم قویتر بود چون چشمان آقا سجاد آستیکمات بود و دید نزدیکش مشکلی نداشت.
هیچ وقت از او نپرسیدم چرا اینکار را کرد چون منظورش را فهمیده بودم و او را بهتر از هر کسی میشناختم مطمئن بودم که میخواست آن خانم نیازمند او را نشناسد و خجالت نکشد...
خیلی حواسش به همه چیز بود.
#نقل_قول_ازهمسرشهید
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🕊🕊🌷🌹
🌹🌹🌹🌹
لینک کانال رسمی شهید طاهرنیا
ایتا
🔘🔜 @shahid_tahernia94
#کمیل
🌸🍂 #دوستان_شهدا 🍂🌸
🖌 #خاطره
ﻫﻤﺴﺮ #ﺷﻬﯿﺪ_ﻧﻮﯾﺪ_ﺻﻔﺮﯼ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪﻥ ﺻﯿﻐﻪ ﻣﺤﺮمیت ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺭ ﻣﺰﺍﺭ ﻣﻄﻬﺮ ﺷﻬﺪﺍ ﻭ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ماندنی ﻗﺮﺍﺋﺖ ﺧﻄﺒﻪ ﻋﻘﺪﺷﺎﻥ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ :
ﺳﺎﻝ 95 ، ﺩﺭ ﺳﺎﻟﺮﻭﺯ ﻣﯿﻼﺩ ﭘﺮﺑﺮﮐﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﺴﮑﺮﯼ (ع) ، ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺭ ﺷﻬﺪﺍ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﻄﺒﻪ ﻣﺤﺮﻣﯿﺘﻤﺎﻥ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪ . ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯼ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﺑﻬﺸﺖ ﺷﻬﺪﺍ، ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻋﻮﺽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ😊 ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶ . ﺑﺎﻫﻢ ﻋﻬﺪ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻭ ﮐﻤﮏ ﺣﺎﻝ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﺍﻭ ...
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﻣﺼﺎﺩﻑ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺳﺎﻟﺮﻭﺯ ﺗﻮﻟﺪ ﻗﻤﺮﯼ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﺪﺍﻓﻊ ﺣﺮﻡ، ﺭﺳﻮﻝ ﺧﻠﯿﻠﯽ ﻭ ﺍﺭﺍﺩﺕ ﻫﺮ ﺩﻭﯼ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﯿﺪ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ،🌹 ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﻭﭼﻨﺪﺍﻥ ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﻣﺎﻧﺪﻧﯽﺗﺮ ﮐﺮﺩ . ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﺤﺮﻣﯿﺖ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻬﺸﺖ ﻭ ﺷﻬﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺩﻋﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ .🕊 ﻣﯽﮔﻔﺖ ﺣﺘﯽ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﻋﻮﺕ ﮐﺮﺩﻡ . ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺧﻮﺩﺵ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺑﯿﻦ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺗﺮﺍﻓﯿﮑﯽ ﺷﺪﻩ 😊...
ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺳﯿﺪﯼ ﻭ ﻣﻦ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﻭﺻﺎﻟﺖ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ، ﺑﻪ ﻟﻄﻒ ﺧﻮﺩﺵ ﺩﺭ ﺟﺎﻧﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﺩﻝ ﻣﺮﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺷﺎﺩﯼ ﻭ ﺁﺭﺍﻣﺸﺖ، ﺁﺭﺍﻡ ﮐﺮﺩﻩ....
#شهید_نوید_صفری🌺
#همسران_شهدا🌺
@shahid_tahernia94
#گمنام
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
#شهید_سجاد_طاهر_نیا 🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#عاشق_شهیدابراهیم🌹
عاشق شهید #ابراهیم _هادی بود💞
به هرکسی از دوستان میرسید یک جلد کتاب ابراهیم رو میداد میگفت بخون بعد بهم بده
چند جلدشو تو ماشین داشت همین طور گردشی میدادش به دوستاش و آشناها...
#گاها خواننده کتاب از بس عاشق کتاب میشد که دیگه بازگشتی تو کار نبود و آقا سجاد اون کتاب رو هدیه میداد بهش...
#خاطره
#شهید مجتبی بابایی زاده 🕊🌹در کنار شهید آقا سجاد در منزل شهید نوزاد بعد مراسم تدفین نشسته بودند مادر شهید نوزاد بسیار صبور بود و به صحبت های آقا مجتبی گوش میداد آقا #سجاد که کمی عقب تر از آقا مجتبی نشسته بود آرام آرام #اشک از چشمانش جاری بود..
مجتبی از سخت بودن تحمل فراق برای مادر گفت و در آخر کلام از #مادر شهید نوزاد درخواست کرد تا برای شهادت باقی دوستان دعا کند...🕊🌹
#مادر شهید با تامل در پاسخ گفت شما بمانید شما روح الله من هستید من دعا میکنم آقا امام زمان بیاید چون او با سپاهی از #شهیدان می آید و قطعا ما دوباره روح الله را خواهیم ...🕊🕊🌹
#نقل_قول_همرزم_شهید
@Shahid_tahernia94
#همداني
🌹_______🕊_______🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩 #زندگینامه
پاسدارشهید 🌹مدافع حرم
#سجادطاهرنیا 🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین✨
6⃣
#شعرموردعلاقه
شهید #طاهرنیا از این شعر که بر روی جلیقه ضدگلوله اش نوشته بود #روحیه میگرفت و حتی بارها گفته بود به این شعر حس عجیبی دارد #میگفت از این شعر خوشم میاد و به من روحیه میده
درد شیعه غم زهراست
غم یاس خم زهراست
بخدا سوز دل من
همه از ماتم زهراست
و من #مطمئن هستم نوشتن این شعر بر روی لباسی که قرار بود در روز عملیات بپوشه هدفی جز گرفتن روحیه نبود و برای #انتقام از این داغ وارد صحنه جنگ شد...
ایام #فاطمیه همیشه خودش رو به مراسمات عزا مادر میرسوند 🏴
و تا جایی که از دستش بر می آمد به برگزاری این مراسمات #کمک مالی میکرد.
حتی در روز درگیری #اتیکت ی که همراه داشت جمله #معروف
میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم
نوشته شده بود.
#نقل_قول_ازهمرزم_شهید
💠 #خاطره
یادم میاد #مقداری از موهای اطراف سرش کمی #سفید شده بود...هر وقت جلوی آینه می ایستاد و خودش را می دید
آه #حسرتی می کشید و میگفت: #آخر_پیر_شدیم_و_شهید_نشدیم...
آنقدر با حسرت ونگرانی این جمله را #بیان میکرد که اشتیاق بشهادت را در کلامش میدیدم، او با این #جملات مرا آماده میکرد و خودش مهیا میشد برای پرواز....🕊🌹
#نقل_قول_ازهمسرشهید
💠 #بهشت_زهرا🕊🌹
سال 85رفتیم بهشت زهرا
نزدیک غروب بود...
#اتفاقی رسیدیم اینجا...
فانوس ها روشن بودن میان این درخت ها یک صحنه ای #خلق شده بود که هردو مانده بودیم نگاه های خیره به #نورفانوسها....قبورشهدای #گمنام....و درختها.....
صحنه ای تکرار نشدنی برایمان رقم خورد...
آقاسجاد #ارادت زیادی به شهدای گمنام داشت در میان قبور مطهر قدم میزد و گاها می ایستاد و به قبر #نگاه میکرد و دوباره قدم میزد گاها می نشست بالای قبری...
منم هم گوشه ای #ایستاده بودم...
حال و هوای این محل مرا #گرفته بود و زیر چشم به آقا #سجاد نیز توجه داشتم...
زمان به سرعت سپری میشد مدت زیادی بودیم ولی هیچ #نفهمیدیم...
آقا سجاد راضی نبود آنجا را ترک کند هنوز از بین قبرها بیرون نشده بود #گفت باز هم بیایم...
من هم به نشانه تایید حرفش سرم راتکان دادم...#دوباره گفت باید زیاد اینجا بیایم حال و هوای #عجیبی دارد،
اینجا انگار قطعه ای از #بهشت بود...🕊🌹
#نقل_قول_ازدوست_شهید
@shahid_tahernia94
#کمیل
🌸﷽🌸
#کلام_شهید
💢مهم نیست که آدم مسؤلیت داشته باشد یا نداشته باشد، مهم این است که اگر امام زمان (عج) بیاید در جایگاه میدان صبحگاه بایستد و بخواهد نیروها را ورچین کند، آن قدر توانمندی و اخلاص داشته باشیم که امام ما را انتخاب کند، مگر امام زمان (عج) به این جایگاه و مسؤلیت آدم ها نگاه می کند؟!!
#شهیدمدافع_حرم_محمود_رادمهر
#خاطره
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
@shahid_tahernia