📗کتاب دیجیتال💾
🚩داستانهای نهج البلاغه☀️
💠منطق و منطقپذيري2️⃣
#قبول كردم با آنها به «#ذيقار» رفتيم و به محضر علي (ع) رسيديم. او را #هوشمندترين روساي #عرب يافتيم. سوالاتي در مورد روساي #قبائل از من كرد و من پاسخ دادم. پس از گفتگو و روشن شدن #مطلب، آن دو نفر كه همراه من بودند با آن حضرت #بيعت نمودند، سپس آن حضرت به من فرمود: «آيا تو بيعت، نميكني؟»
گفتم: من پيامآور #قبيله ميباشم و بايد خبر را براي آنها ببرم، ديدم گروهي از يارانش كه آثار #سجده
در پيشانيشان ديده ميشود، #مكرر به من ميگفتند بيعت كن، تا اينكه علي (ع) فرمود: آزادش بگذاريد، مرا با اين استدلال (كه در متن نهجالبلاغه آمده) قانع كرده و سرانجام پس از روشن شدن حق، #بيعت كردم، [145] آن استدلال اين بود:
وقتي #كليب گفت: من پيامآور و پيامبرنده هستم و آمدهام براي #قبيله خود، از اينجا #خبري را ببرم (و تصميمگيري من بر اساس هستهي مركزي تشكيلات قبيله خودمان ميباشد)
⏪ادامه دارد...
منبع⬇️
[145] تاريخ طبري ج 5 ص 192.
[146] نگاه كنيد به خطبه 170 نهجالبلاغه.
@Shahid_tahernia94
#همداني