#قدم_خیر
وقتی #سجاد به دنیا آمد پدرش جبهه بود. با اجازهی او اسم #سجاد را خودم برایش انتخاب کردم. پدر آقا سجاد قبل از تولد #سجاد چندین بار امتحان رانندگی داده بود اما موفق نشده بود که قبول شود.
ولی در اولین امتحان رانندگی بعد از تولد #سجاد توانست گواهینامهاش را بگیرد. شیرینی گرفت و آمد خانه.
میگفت: بابا جان! #قدمت همین اول کار، برایم #خیر داشت!
پدر #سجاد ۱۵ روز بیشتر پیش ما نماند و برای عملیات والفجر ۹ به #جبهه برگشت.
سجاد را همیشه با خودم به #تشییع_شهدا و مراسمات میبردم..من هم خواهر شهیدم و هم مادر شهید. هم داغ برادر دیدم و هم داغ فرزند.
همیشه به مادرم میگفتم: مادر! برای هدیهای که در راه #خدا دادهای #صبر کن! ولی وقتی پسر خودم هم به برادر شهیدم پیوست فهمیدم #شهادت فرزند جوان، مادر را خیلی تحت فشار میگذارد.
وقتی #شهیدکوچکزاده را آوردند و شنیدم مادر ندارد، با خودم گفتم خدا را شکر.
اگر مادرش زنده بود، چه میکشید!
#به_نقل_از_مادرشهید
#برگرفته_از_کتاب
#ساقیان_حرم
#خاطرات_شهیدمدافعحرم
#سجادطاهرنیا
@shahid_tahernia