🔰 لوح | ۴۰ سال دفاع مقدس
▫رهبر انقلاباسلامی: «در دفاع مقدّس برای حضور مردمی یک مدلسازی جدیدی انجام گرفت. هر کسی توانست در یک شبکهی زنده، کارآمد، داوطلبانه و پُرشور جای خودش را پیدا کند. امروز هم اگر همّت بکنیم و با نگاه درست به مردم و مسائل نگاه کنیم، میتوانیم از این مدل استفاده کنیم.» ۹۹/۶/۳۱
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☀️#سردار_دلها
🍀#هفته_دفاع_مقدس_گرامی_باد
🌷#ما_ملت_امام_حسینیم
🌷#ما_ملت_شهادتیم
🌷#مکتب_حاج_قاسم
🔹️#مکتب_امام_خمینی(ره)
🔹️#چهره_بین_المللی_مقاومت
🔹️#مجاهد
🔹️#مبارز
🔹️#شهید
┏━━━🍃🌷🕊━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
🔴 بچهها تکبیر گویان خط را گرفتن!
🔸خط مقدم کارها گره خورده بود.خیلی از بچهها پرپر شده بودند و خیلیها هم مجروح. حاج حسین خرازی بیقرار بود اما به رو نمیآورد
🔸کم کم بچهها داشتند باور میکردند اینجا آخر خط هست و دیگر نمیشود کاری کرد. وضعیت بدی بود
🔸در همین گیرودار حاجی آمد بیسیمچی را صدا زد، حاجی گفت: هر جور شده با بیسیم، تورجیزاده را پیدا کن، او مداح با اخلاص و از عاشقان حضرت زهرا(سلام الله علیها) بود.
🔸خلاصه تورجیزاده را پیدا کردند، حاجی بیسیم را گرفت، با حال بغض و گریه از پشت بیسیم گفت: تورجی چند خط روضه حضرت زهرا(سلام الله علیها) برایم بخوان،
🔸تورجی فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت، صدا را روی تمام بیسیمها انداخته بودند. خدا میداند نفهمیدیم چی شد، وقتی به خودمان آمدیم، دیدیم بچهها تکبیر گویان خط را گرفتهاند.
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #دفاع_مقدس #ایمان_به_غیب #توسل #شهدا
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #استاد_عالی در لباس رزم!
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
5.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️#سردار_دلها
⚡بیانات امام خامنهای عزیز در دوران دفاع مقدس و در جمع لشگر ۴۱ ثارالله به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی
🌷#ما_ملت_امام_حسینیم
🌷#ما_ملت_شهادتیم
🌷#مکتب_حاج_قاسم
🔹️#مکتب_امام_خمینی(ره)
🔹️#چهره_بین_المللی_مقاومت
🔹️#مجاهد
🔹️#مبارز
🔹️#شهید
┏━━━🍃🌷🕊━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
#سلام_بر_ابراهیم
#داستان_زندگی_شهید_پهلوان_بی_مزار
#شهید_ابراهیم_هادی
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_چهل_و_ششم
⏺شروع جنگ ص ۷۹
✔تقي مسگرها
💚سربازان غیرتی و با روحیه❤️
⏺...حركــت كرديم و رفتيم داخل شــهر، در يك جاي امن ماشــين را پارك كرديم قاسم، همان جا دو ركعت نماز خواند! ابراهيم جلو رفت و باتعجب پرســيد: قاســم، اين نماز چي بود؟!
🍁@shahidabad313
⏺قاسم هم خيلي با آرامش گفت: تو كردســتان هميشــه از خدا ميخواســتم كه وقتي با دشــمنان اسلام و انقلاب مي جنگم اسير يا معلول نشــم.
⏺اما اين دفعه از خدا خواستم كه#شهادت رو نصيبم كنه! ديگه تحمل دنيا رو ندارم!
⏺ابراهيــم خيلي دقيق به حرفهاي او گــوش مي كرد. بعد با هم رفتيم پيش محمد بروجردي، ايشان از قبل قاسم را مي شناخت. خيلي خوشحال شد.
⏺بعد از كمي صحبت، جائي را به ما نشان داد وگفت: دو گردان سرباز آن طرف رفتند و فرمانده ندارند. قاسم جان، برو ببين ميتوني اونها رو بياري تو شهر.
🍁@pmsh313
⏺با هم رفتيم. آنجا پر از ســرباز بود. همه مســلح و آماده، ولي خيلي ترسيده بودند. اصلا آمادگي چنين حمله اي را از طرف عراق نداشتند.
⏺قاسم و ابراهيم جلو رفتند و شروع به صحبت كردند. طوري با آنها حرف زدند كه خيلي از آنها غيرتي شدند.آخر صحبتها هم گفتند: هر كي مَرده و غيرت داره و نميخواد دست اين بعثيها به ناموسش برسه با ما بياد.
🍁@shahidabad313
⏺سخنان آنها باعث شد كه تقريبًا همه سربازها حركت كردند. قاسم نيروها را آرايش داد و وارد شهر شديم. شروع كرديم به سنگربندي.چند نفر از سربازها گفتند: ما توپ 106 هم داريم.
⏺قاسم هم منطقه خوبي را پيدا كرد و نشان داد. توپها را به آنجا انتقال دادند و شروع به شليك کردند.
با شــليك چند گلوله توپ، تانكهاي عراقي عقب رفتند و پشــت مواضع مستقر شدند. بچه هاي ما خيلي روحيه گرفتند...
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊