﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
مے آیے از تمامِ جهان مهربانترین
روزے بہ ربناے زمین ،آسمانترین
رخ میدهے میانِ تپشهاے جمعہ ها
اے اتفاقِ خوبِ من اے ناگهان ترین
#جمعه_های_دلتنگی💔
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌸برخیـــــز
#آغوشت را از صبـ☀️ـح پر کن
آغاز شو مانند روزهای آفتابی
جهان منتظر بانگ #سلامهای آشنای
تـوست♥️
#شهید_جواد_سنجه_ولی
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
👌 شهیدی بود که همیشه ذکرش این بود، نمی دونم شعر خودش بود یا غیر…
یابن الزهرا
یا بیا یک نگاهی به من کن
یا به دستت مرا در کفن کن.
از بس این شهید به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)
علاقه داشت به دوست روحانی خود وصیت می کند.
اگر من شهید شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی…
💐 روحانی می گوید: ما از جبهه برگشتیم وقتی آمدیم دیدیم عکس شهید را زده اند.
پیش پدر و مادرش آمدم گفتم: این شهید چنین وصیتی کرده است
آیا من می توانم در مجلس ختم او سخنرانی کنم؟ و آنان اجازه دادند…
در مجلس سخنرانی کردم بعد گفتم ذکر شهید این بوده است:
یا بن الزهرا
یا بیا یک نگاهی به من کن
یا به دستت مرا در کفن کن
وقتی این جمله را گفتم ، یک نفر بلند شد و شروع کرد فریاد زدن.
وقتی آرام شد گفت: من غسال هستم
💐 دیشب آخرهای شب به من گفتند یکی از شهدا فردا باید تشییع شود
و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی
وقتی که می خواستم این شهید را کفن کنم دیدم
یک شخص بزرگواری وارد شد گفت: برو بیرون من خودم باید این شهید را کفن کنم.
من رفتم در وسط راه با خود گفتم این شخص که بود و چرا مرا بیرون کرد؟؟؟
با عجله برگشت و دیدم دیدم این شهید کفن شده
و تمام فضای غسالخانه بوی عطر گرفته بود.
از دیشب نمی دانستم رمز این جریان چه بود.اما حالا فهمیدم …نشناختم…
📙 کتاب روایت مقدس صفحه ۹۶ به نقل از نگارنده کتاب “میر مهر” حجه الاسلام سید مسعود پور آقایی
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#روایت_حبیب
شهیدی که قرارش را دشت کربلا گذاشت ...
تیر خورده بـود و با پیکری زخمـی
بههمراه رفیقش سوار قایقی بودند،
که دشمن قایقشان را هدف قرار داد
و مجبور شدند به داخل آب بروند ،
و آب خروشانِ ارونـد حجت الله را
با خودش بُرد ....
دوستش که شهید نشد، نقل میکند:
که در آخریـن لحظات کـه آب داشت
او را می بُرد ، دستش را بلند کـرد و
فریاد زد: « دیدار ما دشت کـربلا »
پیڪر مطهرش بعد از چند روز در
حاشیه اروند پیدا و شناسایی شد
و در گلزار ملامجدالدین شهر ساری
به خاک سپرده شد...
رزمنده گردانمسلمبنعقیل(ع)
لشکر ویژه ۲۵ کربـلا
شهادت : ۲۳ بهمن ۱۳٦٤
عملیات والفجر هشت
#شهید_حجتالله_محسن_پور
#روحش_شاد_باصلوات
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔰 #اروند | #والفجر_هشت
🔻 شهیدی که دل به اروند زده بود ...
🔅 جوانترین فرمانده گیلانی سپاه از فرماندهـان اطلاعات و عملیـات لشکر ویژه ۲۵ کربلا و لشکر ۱۶ قدس شهید گمنـامی کـه شب و روز نمی شنـاخـت همـواره زیـر آب گِل آلـود و خـروشـان ارونـد یا بین نخلستان هـای سوزان آبـادان و لابلای نیزارهای باتلاقی خوزستان بهعنوان فرمانده تیمِ ویژه ردیابیو شناسایی مقرِ اصلی دشمن بیـدار و آگاه به نا محسوس ترین شکل ممکن درحال رصد اطلاعاتی دشمـن بود و سرانجام در ۲۱ بهمن ۱۳۶۴ در فـاو عراق کنار رود ارونـد در عملیات والفجر۸ ، فاتحانه در حالیکه لباس غواصی به تن داشت بـه فیض شهـادت رسید.
📍نفر سمت راست تصویر
#شهید_سردار_جعفر_روستا
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | #کلیپ
📍روایتی از لحظه شهادت شهید #علی_محمودوند در منطقه فكه
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☀️#یاد_یاران
💢فروردین 1364
🔹️اردوگاه آموزشی آبی – خاکی
🔸️سدّ دز – اندیمشک
📍لشکر 27 محمد رسول الله (ص)
📌گردان حمزه سید الشهداء
🍂از راست
بهروز پازوکی: مسئول گروهان، گردان حمزه
اسدالله پازوکی: فرمانده گردان حمزه
حمید داودآبادی: رزمنده بسیجی
علی لیایی: معاون گردان حمزه
🌷مسعود (بهروز) پازوکی متولد: 1339 شهادت: 6 مرداد 1367 عملیات مرصاد، اسلام آباد غرب. مزار: ورامین، ده امام مامازن
🌷اسدالله پازوکی متولد: 1336 شهادت: 10 اسفند 1364 عملیات والفجر 8 فاو. مزار: ورامین، ده امام مامازن
┏━━━🍃🌷🕊━━━┓
🌷@shahidabad313 🌷
┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
👈#بهشت_در_حوالی
🍂روایاتی عاشقانه از ارادت#سردار_دلها به محضر مادران شهدا(۸)
💢#دوزانو_نشستن
✍پرسید:شهید دیگری در این روستا مانده که به خانه اش برویم؟گفتیم یک نفر هست اما دیر وقت است و روستا برق ندارد،منطقه هم که امنیت ندارد:صلاح بدانید،برگردیم.
🔹نپذیرفت.رفتیم و قریب به یک ساعت در خانه ی شهید نشستیم.تمام مدت کنار مادر شهید دو زانو نشسته بود و مثل فرزند خودش احوالش را می پرسید.
🔸وقتی مادر شهید اصرار کرد راحت بنشیند،گفت:محضر مادر شهید،محضر خداست و احترام دارد.من دوست دارم دو زانو جلوی مادر بنشینم.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
13950120_SoundClip_MaheVasl_Panahian.mp3
2.45M
🦋
⁉️ماه #رجب را دریابی، به خدا رسیدی!
⁉️مگر در زندگی دیگر چه می خواهیم؟
👆 حتما بشنوید
#این_الرجبیون
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سلام_بر_ابراهیم
#داستان_زندگی_شهید_پهلوان_بی_مزار
#شهید_ابراهیم_هادی
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_صد_و_چهل_و_یک
🔷️عمليات زين العابدين(ع) ص ۱۹۳
✔جواد مجلسي
💚عنایت مولا علی علیه السلام❤️
🔷️...گردان براي عمليات جديد آمادگي لازم را به دســت آورد. چند روز بعد موقع حركت به سمت سومار شد. من رفتم اول سه راهي ايستادم! ابراهيم گفته بود قبل از غروب آفتاب پيش شــما مي آيم.
🔷️من هم منتظرش بودم. گردان ما حركت کرد. من مرتب به انتهاي جاده خاكي نگاه مي كردم. تا اينكه چهره زيباي ابراهيم از دور نمايان شد.هميشه با شلوار كردي و بدون اسلحه مي آمد.
🔷️اما اين دفعه بر خلاف هميشه، با لباس پلنگي و پيشاني بند و اسلحه كلاش آمد. رفتم جلو و گفتم: آقا ابراهيم اسلحه دست گرفتي!؟
🔷️خنديد و گفت: اطاعت از فرماندهي واجبه. من هم چون فرمانده دستور داده اين طوري آمدم. بعد گفتم: آقا ابراهيم اجازه ميدي من هم با شما بيام؟ گفت: نه،
🔷️شما با بچه هاي خودتان حركت كن. من دنبال شما هستم. همديگر را مي بينيم.چند كيلومتر راه رفتيم. در تاريكي شــب به مواضع دشــمن رســيديم. من
آرپي جي زن بودم. براي همين به همراه فرمانده گردان تقريبًا جلوتر از بقيه راه بودم.
🔷️حالت بدي بود. اصلا ً آرامش نداشتم! سكوت عجيبي در منطقه حاكم بود.ما از داخل يك شيار باريك با شيب كم به سمت نوك تپه حركت كرديم.در بالاي تپه ســنگرهاي عراقي كاملا ً مشــخص بود.
🔷️من وظيفه داشــتم به محض رسيدن آنها را بزنم.
يك لحظه به اطراف نگاه كردم. در دامنه تپه در هر دو طرف ســنگرهايي به ســمت نوك تپه كشيده شده بود. عراقي ها كاملا ً مي دانستند ما از اين شيار عبور مي كنيم!
🍁@shahidabad313
🔷️آب دهانم را فرو دادم، طوري راه مي رفتم كه هيچ صدايي بلند نشود. بقيه هم مثل من بودند. نفس در سينه ها حبس شده بود!هنوز به نوك تپه نرسيده بوديم که يك دفعه منوري شليك شد.
🔷️بالاي سر ما روشن شــد! بعد هم از سه طرف آتش و گلوله روي ما ريختند. همه چسبيده بوديم به زمين. درست در تيررس دشمن بوديم. هر لحظه نارنجك، يا گلوله اي به سمت ما مي آمد. صداي ناله بچه هاي مجروح بلند شد و...
🔷️در آن تاريكي هيچ كاري نمي توانستيم انجام دهيم. دوست داشتم زمين باز مي شد و مرا در خودش مخفي مي كرد. مرگ را به چشم خودم مي ديدم. در همين حال شخصي سينه خيز جلو مي آمد و پاي مرا گرفت!
🔷️سرم را كمي از روي زمين بلند كردم و به عقب نگاه كردم. باورم نمي شد. چهره اي كه مي ديدم، صورت نوراني ابراهيم بود.يك دفعــه گفت: تويي؟! بعد آرپي جي را از من گرفت و جلو رفت. بعد با
فرياد الله اكبر آرپي جي را شليک کرد.
🍁@pmsh313
🔷️سنگر مقابل كه بيشترين تيراندازي را مي كرد منهدم شد. ابراهيم از جا بلند شد و فرياد زد: شيعه هاي اميرالمؤمنين بلند شيد، دست مولا پشت سر ماست. بچه ها همه روحيه گرفتند.
🔷️من هم داد زدم؛ الله اكبر، بقيه هم از جا بلند شــدند. همه شليك مي كردند. تقريبًا همه عراقي ها فرار كردند. چند لحظه بعد ديدم ابراهيم نوك تپه ايستاده! كار تصرف تپه مهم عراقي ها خيلي ســريع انجام شــد.
🔷️تعدادي از نيروهاي دشمن اسير شدند. بقيه بچه ها به حركت خودشان ادامه دادند. من هم با فرمانده جلو رفتيم. در بين راه به من گفت: بي خود نيست كه همه دوست دارند در عمليات با ابراهيم باشند. عجب شجاعتي داره!
🔷️نيمه هاي شب دوباره ابراهيم را ديدم. گفت: عنايت مولا رو ديدي؟! فقط يه الله اكبر احتياج بود تا دشمن فرار كنه!...
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ @shahidabad313 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
🎐 #مرد_میدان|#سردار_دلها|#مکتب_نامه
۱۶. پدر
🍂چه لقمه ای داشته پیرمرد...
🍂چه نانی توی سفره گذاشته که حاصلش شده ابرمردی برای همیشه ی تاریخ...
🍂پست و مقام و مشغله هیچ وقت نگذاشت به او سر نزند...
🍂فراموشش نکرد و همیشه در نظر بود...
┏━━━🍃🌷🕊━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
🔰در هر ساعت ماه رجب، لطف و عنایت الهی را به دست آورید
رهبرانقلاب:
🔹ماه رجب، ماه مبارکی است؛ ماه توسل و تذکر و توجه و تضرع و استغاثه و محکم کردن پیوند دلهای محتاج و نیازمند ما به ذیل لطف و فضل الهی است. این روزها را قدر بدانید. هر یک روز ماه رجب، یک نعمت خداست.
🔹در هر ساعتی از این ساعات، یک انسان اگر هوشمند و زرنگ و آگاه باشد، میتواند چیزی را به دست بیاورد که در مقابل آن، همهی نعمتهای دنیا پوچ است؛ یعنی میتواند رضا و لطف و عنایت و توجه الهی را به دست آورد.
🔹بعد از ماه رجب، ماه شعبان و بعد ماه رمضان است. برادران و خواهران مسلمان! ای صاحبان دلهای بیدار و مخصوصاً ای جوانان! این سه ماه را قدر بدانید. در این سه ماه، فرصت برای وصل کردن و منور نمودن دلها به لطف و نور پروردگار، بیش از همیشه است. ۱۳۶۹/۱۱/۱۹
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
~🕊
#کـــــلام_شـــــهید💌
🔹امـــــا بـــــرادر میدانـــــے ؟
🔹حُبـــــــــــ حـــــسین🌿
🔹در دلـــــے بیــــــــــدار میـــــشود
🔹ڪـــــہ از خـــــود
🔹و آنچـــــہ دوستــــــ دارد
🔹در راه خـــــدا گذشتـــــہ باشـــــد..✨
#شـــــهید_سید_مرتضی_آوینے🌿
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌿 نماز دو رکعتی هر شب ماه رجب
▫️در تمام ماه رجب شصت رکعت نماز کند، به این طریق که در هر شب آن دو رکعت بجا آورد و بخواند در هر رکعت:
▪️سوره «حمد» یک مرتبه
▪️سوره «کافرون» سه مرتبه
▪️سوره «توحید» یک مرتبه
▫️و چون سلام دهد دستها را بلند کند و بگوید:
▪️لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ وَ آلِهِ
▪️و دستها را به صورت خود بکشد.
🔅 از حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده است کسی که این عمل را بجا آورد، حق تعالی دعای او را مستجاب گرداند و ثواب شصت حج و شصت عمره به او عطا فرماید.
✅حاج شیخ عباس قُمی(ره)
دربند۱۷دراعمال ماه رجب در
مفاتیح الجنان آورده است.
#مراقبات_ماه_رجب
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
مےدانم
از اینجا ڪہ من نشستہ ام
تا
آنجا ڪہ تو ایستاده اے
#اے_شہید
فاصلہ بسیار است
اما
ڪافیستـ تو فقط دستم را بگیرے
دیگر فاصلہ اے نمےماند
#شهید_مصطفی_شیخ_الاسلامي
#صبحتون_شهدایی🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
❤️ #مادرانه | #مادران_شهدا
🔅 نشستهام ؛
و خاک را نگاه میکنم
شاید تو را خاک به من بدهد ...
#یادمان_طلاییه
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
مقام معظم رهبری
گاهی رنج وزحمت زنده نگه داشتن خون شهید
ازخودشهادت کمترنیست.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊