eitaa logo
روایتگری شهدا
25.7هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡ 📖  روایت «» 🔸٢٠٠ خاطره🔸️از 🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی 🔺فصل چهارم : دفاع مقدس 🔸صفحه:۶۷ 🔻قسمت شصتم: انتخاب ✍وسط میدان صبحگاه دست هایش رابالابرد. دریک دست وصیت نامه ی امام و در دست دیگرش نامه حمایت از یک نامزد انتخاباتی بود. گفت:حالا کدوم رو انتخاب کنیم؟فرصت نداد کسی حرف بزند. وصیت نامه را جلو آورد و گفت:وصیت امام. امام گفته پاسدارها در سیاست و طرف داری ازجناح ها دخالت نکنند. 📝سالنامه مکتب حاج قاسم ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
📌تعجیل حاج قاسم برای خواندن نماز شب در روضه مسجدالنبی(ص) ✍محمود خالقی، هم‌ر‌زم سردار شهید سلیمانی در برنامه "مسافر بهشت" رادیو معارف: در سال ۷۱ به حج مشرف شدیم، من و سردار مسئولیتی در بعثه مقام رهبری داشتیم البته کاروان‌های ما مستقل بود؛ کاروان حاج قاسم به مسجدالنبی(ص) نزدیک‌تر بود و من شب‌ها به محل استقرار کاروان ایشان می‌رفتم. آن زمان درب‌های مسجدالنبی(ص) از ۱۱ شب تا یک ساعت قبل از اذان صبح بسته می‌شد، زائران از دو ساعت قبل از اذان پشت درهای بسته می‌ایستادند تا به محض بازگشایی به سرعت وارد شوند؛ من و حاج قاسم جزء اولین نفرها بودیم که می‌ایستادیم و به محض آنکه درها باز می‌شد به سرعت داخل می‌شدیم و هدفمان این بود که به بخش روضه مسجد برویم و نماز شب را بخوانیم.روزها هم مشغول کار می‌شدیم، در مکه هم مشغول امور بودیم حاج قاسم معمولاً روز عرفه را با نذر قصد روزه می‌کرد و آن زمان که عرفه در فصل گرمای عربستان بود، روزه‌دار بود یکی دو باری که غار حرا مشرف شدیم از سکوت و خلوتی آنجا بسیار خوشش آمد./ شبستان. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠ ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت بیست و نهم:جوخه اعدام 🔹️با خودم می گفتم هر کلمه حرفِ راستی که بگم خیانت به امام و خون شهداس و وحشت داشتم که مبادا زیر شکنجه نتونم طاقت بیارمو اطلاعاتی به ضرر از زبونم بکشن. اون شب بخیر گذشت و روسفید برگشتم داخل اتاقم و احساس رضایت و پیروزی داشتم. شبِ اول نگهبانای عقده ای مقر ، دو سه بار در اوقات مختلف شب در رو وا کردن و هر بار به جونم میفتادن و چن تا مشت و لگد می زدن و می رفتن. انگار با هر تعویض پست، یه داشتم و پستای نگهبانی با کتک کاری من عوض می شد. 🔹#️روز_دوم_اسارت ، روز بازجوییای متعدد و هر بار با یه پیش کتک و زهر چشم گرفتن تو همون اتاق مخصوص شکنجه همراه بود. بیشتر سؤالا تکراری بود و میخواستن بدونن راست میگم یا نه؟ منم جوابا رو حفظ کرده بودم و همونا رو بدون کم و کاست تکرار می کردم و می تونم با اطمینان بگم باورشون شده بود دارم راستشو میگم. گاهی سربازایی رو می فرستادن داخل اتاقم و منو زیر ضربات کابل قرار می دادن. تو یکی از این هجومای وحشیانه کابل چرخید و زیر چشم راستم خورد و چند سانت از اونو پاره کرد و خون روی گونه ام جاری شد. اثر اون کابل بعد از ۳۲ سال زیر چشمم هنوز پیداست. 🍂جوخه اعدام ⚡️ 🔹️گاهی بعد از اینکه از اتاق می اوردنم بیرون چوبی زیر بغلم میدادن و لنگان لنگان راه میفتادم و اونا پشت سرم گلنگدن رو می کشیدن و طوری وانمود می کردن دارن می برنم سمت. منم زیر لب رو می گفتم. آروم و قلبا خوشحال بودم و با خود می گفتم دارم راحت میشم. اونقدر اذیت می کردن که مرگ رو به اینجور زندگی ترجیح می دادم ، ولی خبری از اعدام نبود و سر از اتاق شکنجه یا بازجویی در می اوردم. 🔹️حقیقتا تو اون روزا قیامت رو بارها به چشمم دیدم و از خدا می کردم. سه روزی که وسط آتش دو طرف بودم، خوشبختانه عراقیا کسی رو اسیر نکرده بودن و تنها اسیر کل منطقه شلمچه من بودم ، شده بودم فرماندهای بعثی. وقت و بی وقت حتی نصفِ شب با رعب و وحشت در رو وا می کردن و می بردنم. تو سه شبانه روز بیش از ده بار بازجویی شدم و هر بار یه کتک مفصل و همون سؤالای تکراری و منم همون جوابای تکراری...                             ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[📽✨] | چرا چادر باید مشکی باشه؟!😐 افسردگی میاره و همه از حجاب فراری میشن! بهترین جواب👏🏻✨ حتما ببینید ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔰 | 🔻شهید محمد رضا دستواره: حرف چندانی ندارم فقط پیروی از امام امت که پیروی از ائمه و پیامبر و خداست را سرلوحه همه امور قرار دهید و محکم و مستحکم بر پشت سر او لحظه‌ای دست از مبارزه و استقامت برندارید. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨روی لبخندت مکث کن.. چند ثانیه ای فقط بجای من بیا و زل بزن به خودت¡ میبینی¿¡ عجب دیوانه میکند آدم را.. را یاد کنیم با ذکر صلوات💚 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💌 🌹‌شهـــید عباس دانشگر: حرکت جوهره‌ی اصلی انسان است، و گناه زنجیر. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
📒از طرف بنیاد شهید دفترچه بیمه درمانی داده بودند. تاریخ دفترچه ام تمام شده بود که بردم عوضش کنم. دفترچه دست نخورده بود.  🧔🏻مسئول تعویض با تعجب نگاه کرد و گفت : در اینجا که هیچ چیز ننوشته ای؟ گفتم : سواد ندارم   گفت : تو سواد نداری، دکتر چطور؟  گفتم : دکتر من در قبرستان است خط هم نمی نویسد. ‼️بنده خدا فکر کرد از مردن حرف می زنم. فکر کرد دوست دارم بمیرم. گفت : خدا نکند پدرجان اِن شاءالله صد سال عمر کنی، این چه حرفهایی است که می زنی؟ 😊گفتم : من که از مردن حرف نمی زنم، گفتم دکترم در قبرستان است، وقتی مریض می شوم می روم آنجا و پسرم علی شفایم می دهد... ✨علی واقعاً چنین قدرتی داشت... 🌷 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💠خواب عجیب مادر شهید و امام رضا ‌(ع) ●یک‌بار خواب امام رضا (ع) را دیدم. یه پرونده توی دستش بود. به من گفتند؛ احمد دیگه ۲۷ ساله است و این پرونده اوست، عمر احمد در دنیا تمام است.  ناراحت شدم. خب چه کنم، مادرم دیگر! به امام گفتم: آقا! ناراحتم! و امام فرمودند: ناراحت نباش، تمدیدش کردم. وقتی خوابم را برایش تعریف کردم، فقط خندید. انگار می‌دونست که مدت این تمدید کوتاه است، خیلی کوتاه، فقط به اندازه یک ماه! ✍راوی: مادر بزرگوار شهید ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯