✫⇠#خاکریز_اسارت
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت نود و چهارم:عیدی بعثی ها در عید فطر
🍂بچه ها ماه رمضان نسبتا آرومی رو پشت سر گذاشتند. دل بعثیها لک زده بود برای یه تنبیه دسته جمعی و برگردوندن اوضاع به قبل از رمضان. اینقدر برای اینکار عجله داشتند که حتی صبر نکردند که روز عید فطر سپری بشه و همون اول صبح بدون هیچ دلیل مشخص و یا حتی بهانه گیری، آسایشگاه به آسایشگاه می گشتند و اذیت می کردند.
🔸️از بخت خوب ما یه گروهبان دوم بنام عوض که دانشجو بود و معمولاً یه کتاب دستش بود و کسی رو نمیزد به ما خورد. او سنی و آدمی مذهبی بود و خودش روزه می گرفت. با یه کابل وارد شده و همه داخل آسایشگاه ۷ به خط شدیم و دستور بشین برپا داد و با کابل در و دیوا رو میزد و داد و بیداد می کرد و مرتب می گفت ادامه بدید.
🔹️ظاهرا دستور تنبیه عمومی از طرف فرمانده اردوگاه صادر شده بود و حتماً باید این کار انجام می شد. اونقدر بشین برپا رفتیم که تمام عضلات پاهامون گرفت و در عوض مدام می خندید ولی حتی یه کابل به کسی نزد. اینم عیدی بعثیها در روز عید فطر به ما بود و مصیبتها دوباره شروع شد و بعد از یه ماه دوباره درنده خویی اونها گُل کرد و#روز_از_نو_روزی_از_نو...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡
📖 روایت «#هزار_و_دوازدهمین_نفر»
🔸٢٠٠ خاطره🔸️از#سردار_سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی
🔺فصل هفتم: مبارزه با داعش
🔸صفحه: ۱۱۷
🔻قسمت صد و شانزدهم: من قاسم سلیمانی هستم
✍ژنرال پترائوس، مدیر سازمان سیا داستانی را از زمانی بازگو میکند که یک ژنرال چهار ستاره در عراق بود.
اوایل سال ۲۰۰۸ میلادی، زمانی که آتش مجادله بین گروه شبه نظامی شیعه از یک طرف و ارتش آمریکا و عراق از طرف دیگر شعله ور بود، به پترائوس یک تلفن همراه داده شد که در آن پیامکی از سردار ایرانی بود.
این پیام از فرمانده سپاه قدس قاسم سلیمانی آمده و توسط یکی از رهبران عراقی منتقل شده بود.
در آن پیغام نوشته شده بود :ژنرال پترائوس!شما باید مرا بشناسید.
من قاسم سلیمانی هستم ،کسی که سیاست های ایران را در عراق، لبنان، غزه و افغانستان تدوین می کند و صد البته سفیر ایران در بغداد عضو سپاه قدس است و کسی که جایگزین او خواهد شد، نیز عضو سپاه قدس است.
📖سالنامه مکتب حاج قاسم
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
⚡﷽⚡
☀️#سردار_دلها
🍁#مرد_میدان
📍#قهرمان_من
⬅️#وصیتنامه_شهید_سلیمانی
🔹️#فراز_هفدهم
🎐#مکتب_حاج_قاسم
🍀#چراغ_راه
🔻برادران و خواهران، پدران و مادران، عزیزان من!
🔸جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی میکند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد، دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان] چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند.
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌷شهید ابراهیم همت چند روز قبل از عملیات خیبر در پادگان دوکوهه (پادگان دوکوهه یک پادگان برای آمادهسازی رزمندگان در دفاع مقدس بوده است.)
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
سلام بر شهید آوینی که می گفت:🌱
«#کربلا،
ما را نیز در خیل کربلائیان بپذیر
ما می آییم تا بر خاک تو بوسه زنیم
و آن گاه روانه ی دیار #قدس شویم»
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌷🕊🌷🍃
🍃شهــدا صدایت زده اند
دست دوستے دراز ڪردهاند
بـہ سویتـــ...
همراهے با شهـدا سخت نیستـــــ...
یا علے ڪہ بگویـے
خودشان دستتـــــ را میگیرند
تردیـد مڪن...
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
همه میپندارند
که عکس پدرم را
به دیوار خانه ام آویخته ام
🌹🌿🌹
امانمیدانند
که دیوار خانه ام را
به عکس پدرم تکیه داده ام
#نوه_شهید_مدافع_حرم
#سردار_حاج_حمید_مختاربند
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
📖خط عاشقی، خاطرات عشق شهدا به #امام_حسین (ع) و روضه های کربلا
🌷روایتی از شهید حسین قلی پور اسحاق
✍🏻 گردآوری : حاج حسین کاجی
بازنویسی: مهدی قربانی
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💠 رهبر انقلاب: خوشا به حال آن کسانی که به زیارت #اربعین خواهند رسید و آن زیارت خوش مضمونِ روز اربعین را انشاءالله خطاب به حضرت خواهند خواند.
#امام_حسین علیه السلام
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🏴 #بعد_از_حسین_علیه_السلام(۲۰)
▫️لا یوم کیوم الحسین علیه السلام
▪️ مسلمان اما کافرید
🏴#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
✫⇠#خاکریز_اسارت(۹۵)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت نود و پنجم:یه دنیا از خود گذشتگی
📌یه روز یکی از بعثیهای شکنجه گر بنام علی انبری از ایشون خواست که افرادی رو معرفی کنه و ایشون حاضر نشد ، محمود میری رو برد بیرون و یکی دو ساعت بعد که برگشت، بشدت بیحال بود. بچه ها اطرافشو گرفتن و گفتن چی شده. پیراهنشو بالا زد. اون نانجیب با انبردست تمام سینه این مجاهد مقاوم رو زخمی کرده بود و جاهایی پوستش کنده شده بود.
📍به همین خاطر به علی انبری معروف شده بود. این صحنه رقت انگیز باعث شد خیلی از بچه ها به گریه بیفتند و از ایشون بخوان که از این به بعد به نوبت افراد رو معرفی کنه. این صحیح نیست که همه زحمتها دوش تو باشه و به جای همه ما کتک بخوری و شکنجه بشی. اما گوشش به این حرفها بدهکار نبود و تا آخرین روزی که ارشد آسایشگاه بود کسی رو لو نداد بجز یک مورد که داستانش از این قرار بود:
🔸️طبق معمول یکی از مسئولین عراقی از ایشون خواست که امروز باید یکی رو لو بدی و الّا خودت شکنجه میشی. ایشون قول داد که امشب رو بهش فرصت بدن و دقت بکنه ببینه کی خلافی می کنه و شلوغکاری می کنه فردا معرفی می کنه. خیلی مضطرب بود و تو خودش رفته بود. با بعضی از افراد از جمله من که خیلی باهاش دوست شده بودم مشورت کرد و گفت من یه فکری دارم اگه شما موافق باشید فردا یکی رو معرفی کنم که مستحق کتک خوردنه.
🔹️یکی بود که بعلت ترس و بزدلی با یکی از جاسوسها همکاری کرده بود و چند نفر رو لو داده بود و کتک خورده بودن. به هر حال مسبب اذیت و آزار چند نفر بیگناه شده بود. همه متفقا موافق این پیشنهاد بودند و نظر دادند که شما حق داری فردا ایشون رو معرفی کنی و همین اتفاق افتاد. اون آقا رو بردن بیرون و محمود مثل مرغ سرکنده بشدت بیقرار بود. می پرسیدیم چته؟ چرا اینجوری شدی؟ می گفت اگه بکشنش چی! اگه بشدت شکنجه اش بدن چی؟ من مقصرم می گفتیم خب به درک. حالا که مجبوریه بذار اون کسی که واقعاً گناهکاره و باعث آزار دیگران شده کتک بخوره شاید آدم شد و توبه کرد.
🔸️خیلی دلداریش دادیم تا مقداری آروم شد. کجای دنیا اینقدر ایمان و اخلاص و دلسوزی حتی برای یه فرد مجرم وجود داره. این فقط تو مکتب ناب اسلام و فرهنگ عاشورایی بسیجی معنا و مفهوم پیدا می کنه که چنین شاگردهایی رو تو مکتبش رشد میده و تحویل بشریت میده. اون آقا برگشت و مفصلا با کابل زده بودنش و گریه می کرد. حال محمود بدتر شد و خودشو مقصر می دونست و ملامت می کرد. راسته که ترسوها هزار بار می میرن و افراد شجاع فقط یه بار. همین کتک خوردن و درد کابلایی که خورده بود اون رو سر جاش نشوند و یکی از بچه ها شد و دست از همکاری برداشت و دیگه کسی رفتاری منفی ازش ندید...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
کنار_قدم_های_جابر،_سوی_نینوا_رهسپ.mp3
8.5M
🌷 #نواهای_اربعینی
🎤کنار قدم های جابر، سوی نینوا رهسپاریم (واحد فارسی و عربی)
♦️بانوای: حاج میثم مطیعی
🔸️#حب_الحسین_یجمعنا
🔸️#پیاده_روی_اربعین
🏴#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡
📖 روایت «#هزار_و_دوازدهمین_نفر»
🔸٢٠٠ خاطره🔸️از#سردار_سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی
🔺فصل هفتم : مبارزه با داعش
🔸صفحه: ۱۱۸_۱۱۷
🔻قسمت صد و هفدهم: روضه
✍روضه های زیادی برای حاج قاسم خوانده بودم، اما یک بار که برای قرائت دعای عرفه در کربلای معلی حضور داشتم، تماس گرفت و با حالتی متواضعانه گفت: اگه خسته نمی شی، می خوام روضه ای برام بخونی.
گفتم: این افتخار بزرگیه که برای شما روضه بخونم.
به همراه جمعی بر فراز گنبد حرم امام حسین علیه السلام رفتیم.
دیدم حاج قاسم آنجاست و ابومهدی المهندس نیز در حال قرائت زیارت عاشوراست.
حدود دو ساعت و نیم که دعا و روزه خواندم، شانه های حاج قاسم می لرزید.
روضه که تمام شد به ابومهدی گفت: جلو بایست تا نماز بخونیم.
او با گریه گفت که قبول نمی کنه، جلوتر از حاج قاسم بایسته و نماز بخونه.
سردار گفت: من به تو می گم بخون.
نماز را به امامت ابومهدی خواندیم.
در طول نماز هم شانه های حاج قاسم میلرزید.
به همراهانم گفتم، بی خود نیست که تمام ابرقدرتها از این مرد می ترسند، به جای دیگری وصل است.
🗣 محمدرضا طاهری مداح اهل بیت، سالنامه مکتب حاج قاسم
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
⚡﷽⚡
☀️#سردار_دلها
🍁#مرد_میدان
📍#قهرمان_من
⬅️#وصیتنامه_شهید_سلیمانی
🔹️#فراز_هجدهم
🎐#مکتب_حاج_قاسم
🍀#چراغ_راه
🔸بدانید که میدانید مهمترین هنر خمینی عزیز این بود که اول اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام چون گرگ درندهای این کشور را میدرید؛ آمریکا چون سگ هاری همین عمل را میکرد، اما هنر امام این بود که اسلام را پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد، انقلابهایی در انقلاب ایجاد کرد، به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نمودهاند و بزرگترین قدرتهای مادی را ذلیل خود نمودهاند. عزیزانم، در اصول اختلاف نکنید.
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🏴💔🏴
#آجرکاللهیاصاحبالزمان💔
🖇به چهلمین روز از شهادت جدتان نزدیک می شویم
دوباره به یاد روضه ی اربا اربا غم و اندوه بر قلب شریف و مهربانتان سایه افکنده...
ای کاش به حرمت این روزهای اشکبار خداوند ظهورتان را برساند....
بابی انت و امی یا صاحب الزمان...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#صبحتون_مهدوی 💚
#عاقبتتون_شهدایی🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
وقتی میخواست به فقیری کمک کند، پول را به ما میداد تا به آن شخص بدهیم. اینطوری هم ما را به کمک کردن تشویق میکرد و هم خودش گرفتار ریا نمیشد.
🌹شهـــید ابراهیم هادی
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
⭕️وصیت نامه بسیار عجیب یک شهید:
🔺سردار حاج حسبن کاجی می گوید:
بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقهی کردستان عراق بودیم که به طرز غیرعادی جنازهی شهیدی را پیدا کردیم.
از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم، داخل کیف، وصیتنامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود.
🔺در وصیتنامه نوشته بود :
👈من سیدحسن بچهی تهران و از لشکر حضرت رسول (ص) هستم....
👈پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند. اهل بیت، شهدا را دعوت میکنند...
👈من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت میرسم و جنازهام هشت سال و پنج ماه و ۲۵ روز در منطقه میماند.
👈بعد از این مدت، جنازهی من پیدا میشود و زمانی که جنازهی من پیدا میشود، امام خمینی در بین شما نیست.
👈این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما میگویم.
👈به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت میکنیم. بگویید که ما را فراموش نکنند.
و...
🔺بعد از خواندن وصیتنامه دربارهی عملیاتی که لشکر حضرت رسول(ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم.
دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ۲۵ روز از آن گذشته است.
شادی ارواح طیبه امام و شهدا صلوات
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔰 #لوح | #به_نیابت_از_شهدا
🎨 از خادمی تا شهادت ....
🔻 خادمین شهدایی که به مقام شهادت نائل آمدند - زیارت به نیابت از شهید محسن حججی
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯