eitaa logo
روایتگری شهدا
25.7هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
چشمشان که به مهدی افتاد ، از خوشحالی بال درآوردند. دوره‌اش کردند و شروع کردند به شعار دادن : فرمانده آزاده ، آماده‌ایم آماده! هر کسی هم که دستش به مهدی می‌رسید ، امان نمی‌داد؛ شروع می‌کرد به بوسیدن .... مخمصه ‌ای بود برای خودش. خلاصه به هر سختی ‌ای که بود از چنگ بچه‌های بسیجی خلاص شد ، اما به جای اینکه از این همه ابراز محبت خوشحال باشد ، با چشمانی پر از اشک به خودش نهیب می‌زد: مهدی! خیال نکنی کسی شدی که اینا این ‌قدر بهت اهمیت می‌دن ، تو هیچی نیستی ؛ تو خاک پای این بسیجی ‌هایی... 📕 14 سردار ، ص30-29 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
چرا عید غدیر از همه‌ی اعیاد بالاتر است؟ رهبر معظم انقلاب: 🔹اینکه در بعضی از تعبیرات گفته شده است که عید غدیر عیدالله‌الاکبر و از همه‌ی اعیاد بالاتر است، علّت این و وجه این چیست؟ خب، در قرآن کریم آیاتی هست که به غیر از مسئله‌ی غدیر به مسئله‌ی دیگری قابل تطبیق نیست. 🔹همین آیه‌ی معروف «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم فَلا تَخشَوهُم وَ اخشَونِ اَلیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً» که در اوایل سوره‌ی مائده است، با غیر مسئله‌ای در وزن و اهمّیّت و اندازه‌ی مسئله‌ی غدیر، قابل تطبیق نیست. 🔹امروز روزی است که دشمنان -کفّار- از دین شما مأیوس شدند. چه چیزی مگر بر دین اضافه شد که دشمن را مأیوس کرد؟ ...این تعبیر درباره‌ی نماز، زکات و جهاد نیامده است. 🔹پس این یک قضیّه‌ی دیگری غیر از احکام فرعی است. آن قضیّه چیست؟ قضیّه‌ی رهبری جامعه‌ی اسلامی؛ قضیّه‌ی نظام حکومت و امامت در جامعه‌ی اسلامی.۹۵/۰۶/۳۰ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ #خاطرات_شهید ✍جمعیت زیادی روبرومون ایستاده بود. تعدادشون خیلی بیشتر از ما بود. بعضی هاشون آموزش دیده بودند و آماده هر اقدامی بودند. بچه های ما حسابی خسته شده بودند. بعضی هاشون عقب تر از ما بودند و هنوز به ما نرسیده بودند. من و حاج محمد و برادر خانمش روبروی جمعیت ایستاده بودیم. اوج درگیری های فتنه 88بود. حاج محمد گفت: باید یه کاری کرد. انگار که فکری به ذهنش رسیده باشه، با تمام توان و صدایی که داشت فریاد زد: یا حیدر! جمعیت روبرو حسابی وحشت کردند و شروع کردند به عقب نشینی. حسابی گیج شده بودند. بچه های خودمون هم از عقب رسیدند و تونستیم همه رو متفرق کنیم. اون روز خود حضرت حیدر بهمون مدد کرد... راوی: دوست شهید #شهید_محمد_پورهنگ🌷 #ولادت_عید_غدیر #شهادت_عید_غدیر #شهید_غدیری 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ۱۴ 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 (س) ✍...چند روزی که از سفر اولش به سوریه می گذشت، رفتنش شروع شد. اوایل اسفند۹۴ به مناسبت # وفات (ع) با پدر ومادرم رفتیم . توی آن به پدرم گفت: بابا پایه ای هر هفته پنجشنبه ها بیایم ؟ پدرم گفت: تا جایی که بتونم همراهی ات می کنم. بهم گفت کرده یک برود و باید توی این مسیر مشکل کارم رو پیدا کنم! از ته دل می سوخت: می خوام بشم. نمی دانم چرا، ولی این لفظ شدن از زبانش نمی افتاد. 🍀راوی:زهرا عباسی،همسر شهید 📚 فصل ۱ ص ۸۰ هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺  🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۵۴ ✍ اعتقاد عجیبِ شهید صیاد شیرازی به ولایتِ امام خامنه‌ای... #متن_خاطره یک روزصبح رفته بودم به ملاقاتِ امام خامنه‌ای. عصر که رفتم محل کار، آقای صیادشیرازی پرسید: کجا بودی؟ گفتم: خدمتِ حضرت آقا بودیم ... تا این را گفتم ، آقای صیاد شیرازی از جای خود بلند شد و آمد پیشانی مرا بوسید. با تعجب پرسیدم: اتفاقی افتاده؟ ایشان گفتند:این پیشانی بوسیدن دارد، تو امروز از من به ولایت نزدیکتر بودی... 📌خاطره ای از زندگی امیرسپهبد شهید علی صیادشیرازی 📚منبع: یادگاران۱۱ «کتاب شهیدصیاد» ، صفحه۴۳ #شهیدصیادشیرازی #ولایت_پذیری #ولایت_فقیه #بصیرت #امام_خامنه‌ای 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️یک روز که رفته بودم دانشگاه محل تحصیل آقا مصطفی صدرزاده، اتفاق عجیبی افتاد. 🔸سرکلاس به مناسبتی صحبت آقا مصطفی شد، یکی از دانشجویان دختر گفت حرف محرمانه‌ای دارم، بعد ماجرای زندگی خودش رو برای من با حال گریه می‌گفت که من سابقاً بسیار بد حجاب بودم وشهادت آقا مصطفی چه انقلابی در من ایجاد کرد. 🔹حتی می‌گفت من عکس ایشون رو روی کاشی سفارش داده و ساخته‌ام، هر وقت به این تصویر بسیار زیبای برجسته ایشون روی کاشی نگاه می‌کنم، خیلی در مورد کارهای روزم و اشتباهاتم الهامات خوبی به من میشه. 🔸کاملا احساس می‌کنم ایشون با نگاهش با من صحبت می‌کنه و خطاهام رو به من تذکر میده، حاجات و مشکلات سختی رو در زندگی‌ام رفع کرده تا اینکه با او عقد اخوت بستم... اینک این دانشجوی عزیز ترم دو رشته فقه است." 🔹مصطفی اخیرا می‌گفت مامان دعا کن آنچه که صلاح هست پیش بیاد، اگه رفتنم مؤثرتر بشه. می‌گفتم بمونی که بیشتر می‌تونی خدمت کنی ولی با رفتنت... 🔸بعد جواب داد اونجا دستم بازتر هست. با این پیام‌ها تازه متوجه شدم "دستم بازتر هست" یعنی چی! حتی شهادت رو برای خودش نخواست؛ برای این بود که بتونه دستگیری کنه. از خدا خواست آنچه که مؤثرتر هست اتفاق بیافتد. این یعنی نهایت انسان دوستی وعشق ورزیدن به کار فرهنگی... #شهید_مصطفی_صدرزاده #درس_اخلاق 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔺 نامه‌ای عجیب از شهید " #سیدمجتبی_میرغفاری " که ۳۰ سال پس از شهادت به خانواده‌اش رسید. در بخشهایی از این نامه آمده است: 🔹وقتی در #شلمچه با دشمن نبرد می‌کردم به خودم آمدم احساس کردم نسیمی از سوی #کربلا می‌آید، وقتی درون این احساس بودم یکدفعه صدای ملکوتی را احساس کردم، در همین لحظه، ملائکه‌ای مرا به آغوش کشید، وقتی چشم باز کردم خود را در صحن #اباعبدالله_الحسین در کنار سرور شهیدان یافتم، آری مادر، آری مادرِ شهید مجتبی و ای مادران و همسران شهدا، این است مقام شهیدان. 🔹 مادر ماها پشت سر سرور شهیدان #نماز می‌خوانیم، هنوز باور ندارم چه می‌بینم، خوابم یا بیدار، خدایا بچه‌های فلاح به من خوش‌آمد می‌گویند، همه بچه‌ها اینجا هستند، وقتی به مقصد رسیدم بچه‌ها جویای حال خانواده‌شان بودند... مادر حال می‌فهمم من اینجا زنده هستم، در آنجا بی‌جانی بیش نبوده‌ام... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا