eitaa logo
روایتگری شهدا
25.1هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
5.2هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چند دقیقه ای از گفتگوی دو استاد ایرانشناسی دانشگاه شرق شناسی ایروان درباره حاج قاسم سلیمانی را بشنوید ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5931306400771738449.mp3
4.16M
🌸طرح تلاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸 (تندخوانے) جزء سوم قرآن کریم با صوت استاد معتز آقایے ڪلام حق امروز هدیه به روح🌸🍃 🌷 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌹دردفتر خاطرات ما بنویسید: ما هر چه داریم ازشـ🌹ــهدا داریم ⚡آیا مے دانید حدود پانزده هزار شهید در ماه مبارڪ رمضان شربت شهادت نوشیده اند ❤️سلام برشهداے لب تشنه ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۲۷۹) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت  دویست و هفتاد و نهم:شورش در اردوگاه (۱) ♦️برای اولین بار بود که ما به عراقی‌ها می زدیم. تعداد ما چند برابر بود. بعثیها عقب‌نشینی کردن و پا به فرار‌گذاشتن و بچه‌ها دو سه نفرشون رو با سنگ زدن. اردوگاه در قرق ما بود و بعثیها بیرون و پشت سیم خاردارا منتظر دستور فرمانده شون بودن. بوی خون میومد و هرآن احتمال داشت با وخیم‌تر شدن اوضاع فرمان آتش صادر بشه و بچه‌ها قتل و عام بشن. بعثیها برای حفاظت از جون خائنین، در اردوگاه رو باز کردن و اونها هم با همون سر و وضع درب و داغون و خون آلود در پناه بعثیها به بیرون از اردوگاه رفتن و دیگه هیچ‌وقت اونها رو ندیدیم. 💥شایعاتی بعدًا منتشر شد که دو سه تاشون بعلت شدت جراحات وارده به درک واصل شدن و بقیه هم بعنوان پناهنده تحویل شدن. 📌با عملیات مجازات خائنین و دخالت بعثیها و شهادت پیراینده، اوضاع داشت بحرانی و از کنترل خارج می‌شد که با دخالت بزرگترها و روحانیون اردوگاه و افراد شاخص و دعوتِ بچه‌ها به آرامش کم‌کم اوضاع آروم شد. از این می‌ترسیدیم تو این روزهای پایانی تعدادی از بچه ها شهید بشن. با هر زحمتی بود جوِّ ملتهب اردوگاه فروکش کرد. 🔸️شهید پیراینده رو بردن بهداری. حفظ جون بچه‌ها دغدغۀ اصلی ما شده بود و تموم تلاشمون این بود که دیگه کسی شهید نشه و خونواده‌های چشم انتظار تو این روزهای پایانی عزادار بچه‌هاشون نشن. با هر زحمتی بود، بچه‌ها به داخل آسایشگاها هدایت شدن و جلسات شور و مشورت داخل آسایشگاه برای مدیریت کردن بحران شروع شد. بعثیها که اوضاع رو نسبتا عادی دیدن با تعداد زیادی وارد شدن و بدون درگیری مجدد با بچه‌ها در آسایشگاها رو قفل کردن و همه رفتن بیرون اردوگاه و کسی داخل نموند. 🔹️عراقیها نگران سرایت شورش اردوگاه کوچیک ما به سوله‌هایی بود که ۵۰۰۰ اسیر روزهای پایانی جنگ در اونجا نگهداری می‌شد. اگر این اتفاق میفتاد و فاجعه‌ای رخ می‌داد و تعداد زیادی از اسرا کشته می‌شدن، قضیه برای عراق مشکل می‌شد و با رسیدن این خبر به ایران احتمال شعله‌ور شدن مجدد جنگ بود. صدام می‌خواست از ناحیه ایران خیالش راحت باشه و تبادل اسرا هم شروع شده بود و اونها نمی‌خواستن،  بین عراق و ایران مشکل جدیدی پیش بیاد...   ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔍دعاها و مناجات های منتخب(۲) ❤️ خدا را سپاس که هرچه از او خواستم به من می‌دهد، گرچه من بخل می‌ورزم هنگامی که از من قرض بخواهد 🔹️فرازی از دعای ابو حمزه ثمالی ★ــــــ★ــــــ★ــــــ★ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡ 📖  روایت «» 🔸٢٠٠ خاطره🔸️از 🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی 🔺فصل دهم (آخر): شهادت 🔸صفحه : ۱۷۹ 🔻قسمت دویست و سوم: وجود بابرکت ✍حاج قاسم می گفت: یک بار برای جلسه خدمت حضرت آقا بودیم. جلسه هنوز شروع نشده بود،منتظر بقیه دوستان بودیم.آقا منو صدا زدند،خدمتشون رسیدم.کتابی را که دستشون بود، نشونم دادند، همراه چندعکس از شهدا.فرمودند اگه شما هم رفته بودید(شهید شده بودید)این مأموریت های سخت رو نمی تونستید انجام بدین.اون موقع بود که از بودن و ماندنم بسیار خوشحال شدم. وجودها متفاوت است. ادامه دارد....... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 لبخند بزن تا ڪه دلم نور بگیرد..... خورشید تویی آیینه در دست زمین است..... 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯