#سیره_شهدا
✍گفتم: خیلی تشنه ام ،
گفت: چاکرتم الان بهت آب می دم.
سرش را برگرداند ، دست گذاشت روی پهلویش ، قمقمه اش را درآورد و داد به من ، نصف قمقمه اش آب بود ، دوجرعه خوردم و گفتم:
به بچه ها هم بدم؟
💠گفت: آره بده بچه ها هم بخورن ولی عذر می خوام که کمه! ، همین قدر بود!
گفتم: خودت چی؟
لبخند زد ، ( بچه ها آب می خوردند و متوجه گفتگوی ما نبودن ) ، همه ی بچه ها از آب قمقمه او خوردند.
آب داخل قمقمه تمام شد ، قمقمه برگشت دست خودم ، تکانی به قمقمه دادم و گفتم:
تمام شد.
گفت: اشکال نداره.
💠با دست رفقایش را نشان داد و گفت:
ما شش نفر شیمیایی شدیم! ، به همدیگه قول دادیم که هیچکی آب نخوره ، قرارمون هم اینه که آنقدر اینجا کار کنیم تا بمیریم! ، بریم لب حوض کوثر ، امام حسین بهمون آب بده !
این نذر ماست....
📕 متن پشت جلد کتاب بلوغ پشت خاکریز
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
خواهر عزیزم
هرگاه خواستی از حجاب خارج شوی و لباس اجنبی را بپوشی به یاد آور که اشک امام زمانت را جاری میکنی به
خون های پاکی که ریخته شد برای حفظ این وصیت خیانت میکنی
به یاد آر که غرب را در تهاجم
فرهنگی اش یاری میکنی و فساد را منتشر میکنی و توجه جوانی که صبح و شب سعی کرده نگاهش را حفظ کند جلب میکنی
به یاد آر حجابی که بر تو واجب شده تا تو را در حصن نجابت فاطمی حفظ کند تغییر میدهی ...
تو هم شامل آبرویی
بعد از همه این ها اگر توجه نکردی (متنبه نشدی)
هویت شیعه را از خودت بردار (اسم خودتو شیعه نزار)
#شهید #علاءحسن_نجمه
🌷یاد شهدا با صلوات
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کلام_استادشهید
✍به على(ع) خبر دادند كه ابن عباس ، پسر عموى بزرگ تو ، دانشمند و عالم تو ، سياستمدار و مورد اعتماد تو در بيتالمال تصرفى كرده است ، ( از آن تصرفاتى كه امروز اصلا كسى آنها را به حساب نمىآورد ) ، على(ع) نامهاى به او نوشته كه اين نامه در نهجالبلاغه هست:
💠پسر عباس! من از تو انتظار نداشتم ؛ به خدا قسم اگر چنين و چنان بشود و اگر چنين بكنى ، با آن شمشيرى كه به هر كس زدم يكسره به جهنم رفت و حساب و كتابى ندارد ، تو را آدم خواهم كرد.
💠بعد مىگويد: پسر عباس! به خداى عالم قسم اگر حسن و حسين هم چنين كارى بكنند ، با همين شمشير مىزنمشان ، و مىزد.
اين مقدار حساسيت در مقابل اجراى قانون الهى !!...
#شهید_مطهری
📕 آینده انقلاب اسلامی ایران، ص۳۱
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📩
🌷شهید سیدموسی نامجو:
#حـجاب را رعایت کنید حجاب را
حفظ کنید زیرا که حفظ حجاب از
خـــــون هر شهیدی ارزشش بیشتر
است ریشــه ڪفر و استڪبار را از
ریشـــه برڪنید و جـــــهان را برای
حکومت حضرت مهـــدی عج آماده
سازید که خداوند وعده پیروزی به
شـــــما داده است.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🍃🌹🕊
وقتی شهید پیدا نمیشد یه رسم خاص داشتیم.
یکی از بچه ها رو می گرفتیم و بزور می خوابوندیم تا با بیل مکانیکی رویش خاک بریزند😁
اونم التماس کنه تا شهدا خودشون رو نشون بدهند تا ولش کنیم ...😜😅
اون روز هر چه گشتیم شهیدی پیدا نشد،
کلافه شده بودیم،🙁
دویدیم و عباس صابری رو گرفتیم.
خوابوندیمش رو زمین و یکی از بچه ها دوید و بیل مکانیکی رو روشن کرد،😬
تا ناخن های بیل رو به زمین زد که روی عباس خاک بریزه، استخوانی پیدا شد.😳
دقیقا همونجایی که می خواستیم خاکش رو روی عباس بریزیم ...
بچه ها در حالیکه از شادی می خندیدند ،😆 به عباس گفتند: بیچاره شهید!
تا دید می خوایم تو رو کنارش خاک کنیم ، خودش رو نشون داد، گفت: دیگه فکه جای من نیست، برم یه جا دیگه برا خودم پیدا کنم.😇
چون تو می خواستی کنارش خاک بشی خودش رو نشون داده ها!!!🌷
و کلی خندیدیم ...😂
راوی : #شهیدمجیدپازوکی
خاطره ای از زندگی شهید تفحص #شهیدعباسصابری
#سالروز_ولادت
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خاطرات_شهید
✍شهر سر پل ذهاب در حال سقوط بود و نزدیک بود محاصره شویم .
ظهر که شد ابراهیم رفت بالای پشت بام یکی از خانه ها و شروع کرد به اذان دادن !!
💠آن روز با نوای اذان ابراهیم شلیک توپخانه دشمن شدت گرفت. بعضی ها میگفتند ، ابراهیم الان وقت این کار نیست ! ، هر وقت اذان میدهی دشمن بیشتر حمله میکند.
ابراهیم کمی فکر کرد و در جواب گفت:
مگه توی کربلا امام حسین(ع) محاصره نشده بود؟
چرا اذان گفت و درست درجلوی دشمن نماز خواند!
ما برای همین اذان و نماز با دشمن میجنگیم...
#شهیدابراهیم_هادی
📕 سلام برابراهیم_۲
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊