#وصیت_شهدا
✍وقتی کار #فرهنگی را شروع می کنیم ، با اولین چیزی که باید بجنگیم ، خودمان هست .
💠وقتی که کارتان می گیرد و دورتان شلوغ می شود تازه اول مبارزه است زیرا #شیطان به سراغتان می آید.
💠پس مراقب باشید وقتی به اوج رسیدید شیطان ضربه ی نهاییش را بهت نزند ، که چیزی جزء پشیمانی و ناراحتی برات ، به ارمغان نمی گذارد.....
#مدافع_حرم
#شهیدمصطفی_صدرزاده
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سیره_شهدا
✍به خواندن #زیارت_عاشورا بسیار تأکید مى کرد ،
میگفت ، اگرنمیتوانید هر صبح زیارت عاشورا را بخوانید ، بعد از #نماز رو به قبله بایستید و به امام #حسین(ع) سلام دهید ،
💠در مقرّ تاکتیکى خود ، همیشه پابرهنه بود میگفت ، چون این جا نزدیک به #کربلا است ، مجاز نیست که با کفش باشم ، پوشیدن کفش در این جا بی احترامى به #کربلاست.
💠 زمانى که مجروح شده بود و براى ملاقات او به بیمارستان رفتم ، به وی گفتم ، شما جایى در بدن ندارید که سالم باشد ، گفت ، حاضرم صدپاره گردد پیکرم ، سایه ى رهبر بماند برسرم....
#شهیدسیدهاشم_آراسته
📚ستارگان خاکی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💠 مذهبی ها باید چگونه زندگی کنند؟!
🔶استاد #پناهیان:
کار بچه مذهبی باید آنقدر خوب باشد که نیاز به توصیه نداشته باشد.
🌹 #شهید ابراهیم هادی کسی بود که زندگی را فهمیده بود.
کار بچه مذهبی را نباید کسی تحویل بگیرد؛ بلکه آنقدر باید زحمت کشیده باشد و آنقدر کارش خوب و قشنگ باشد که خودِ کار، صدا کند.
🌸طبق فرمایش پیامبر اکرم(ص) اگر جوان مذهبی، حرفهای بلد نباشد، پسفردا میخواهد از مذهبی بودنش نان بخورَد.
مثلاً انتظار داشته باشد که «چون من مذهبی هستم من را استخدام کنید!» در حالی که وقتی هنر و حرفهای داشته باشد، حتی اگر آن طرفش، کافر هم باشد نمیتواند او را حذف کند و کنار بگذارد چون به حرفهاش نیاز دارد.
🌹شهید #ابراهیم_هادی هم کسی بود که زندگی را فهمیده بود، زندگی را بلد بود و میدانست زندگی یعنی چه؟
✅ من فکر میکنم ایمان شهید هادی نبود که او را اسوه قرار داد؛ بلکه سبک زندگیاش بود که او را به این مقام عالی رساند.
🌸توصیه میشود مربیان عرصه تعلیم وتربیت کتاب خاطرات شهید #ابراهیم_هادی را حتماً بخوانند.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔴 ماجرای تکاندهنده از #شهیدی که تک فرزند خانواده بود و زنده زنده #سرش رو بریدند ولی #زبونش رو باز نکرد تا عملیات لو بره
🔷عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زندهی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: #امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم..
🔷عباس اومد #جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه. بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها اونجا موند.
🔷یه روز شهیدخرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود... پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود قبل از رفتن #حاج_حسین_خرازی خواستشون و گفت: " به هیچ وجه با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره..
🔷تخریبچی ها رفتند... یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته. اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد... زمزمه لغو عملیات مطرح شد. گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده
روایتگری شهدا
🔴 ماجرای تکاندهنده از #شهیدی که تک فرزند خانواده بود و زنده زنده #سرش رو بریدند ولی #زبونش رو باز ن
🔷پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید. عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه.
🔷اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته... اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند. جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال. نمیشه... مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین.
🔷 یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟ گفتند: مادر! عراقیها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم... مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد و خم شد رگهای عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرفی نزد.
✍راوی: محمد احمدیان
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#نماز_اول_وقت
#ارتباط_باخدا
✍می گفتیم: فلانی پشت خطّه. ارتباط بدیم؟
اگر وقت اذان بود، می گفت: بهشون بگید وقت نمازه. لطف کنن بعداً تماس بگیرن.
#شهید علی صیاد شیرازی
📚یادگاران، جلد۱۱ کتاب ، ص ۷۷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📚کتاب راز انگشتر
📝 کتاب راز انگشتر راوی خاطرات به جا مانده از سعید بیاضی زاده،از شهدای مدافع حرم و روحانی کرمانی است که در سن 22 سالگی به شهادت رسید. در مدت حضور خود بهعنوان نیروی تبلیغی-رزمی توانست ارتباط بسیار خوبی با رزمندگان مدافع حرم ایجاد کند و خاطرات خوشی را از خودش به یادگار بگذارد .
خواندن این کتاب میتواند یکی از تجربه های خوب کتابخوانی شما با موضوع «مقاومت و دفاع از حرم» باشد.
📗بخشی از کتاب
میگفت: وقتی روضه امام حسین خونده میشه، میگیم ایکاش مابودیم و به کمک امام حسین میرفتیم؛ خب امروز هم همون روزه. از این مدل حرفها زیاد میگفت تا دلمان با رفتنش آشوب نشود.
🔸موضوع کتاب: روایت سبک زندگی شهید مدافع حرم
🔸ناشر: موسسه فرهنگی مطاف عشق
🔸قیمت: 15000 تومان
🔸شماره جهت سفارش: 09120515911
🔸کد سفارش (موقع سفارش این کد را اعلام کنید):
کد 0131
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#نماز_اول_وقت
#نمازدرکوهستان
✍بچه های دیگه شاید فقط تو همین دانشكده #نماز خوندن ایشون رو دیده باشند.
ولی من در کوهستان هم دیدم. تا #اذان شد، سریع #قبله را پیدا کرد و ایستاد به نماز.
#شهید_دکتر_مجید_شهریاری
📚کتاب شهید علم، ج ۱،ص۵۹
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊