🔸هر زمان #ابراهيم در جمع رفقا در هيئت🏴 حاضر مي شد شور عجيبي بر پا مي كرد. در سينه زني و مداحي🎤 براي #اهل_بيت سنگ تمام مي گذاشت. اما عادات خاصي👌 در هيئت داشت.
🔹توي مداحي داد نمي زد🔇 صداي بلندگو را هم اجازه نمي داد زياد كنند. وقتي هنوز #هيئت شروع نشده بود، سر بلندگوها را به سمت #داخل محل هيئت مي چرخاند تا همسايه ها اذيت نشوند❌
🔸اجازه نمي داد رفقاي #جوان، كه شور و حال بيشتري دارند💗 تا دير وقت در هيئت عمومي عزاداري را ادامه دهند. مراقب بود #مردم به خاطر مجلس عزاي اهل بيت اذيت نشوند. به اين مسائل توجه خاص داشت✅
🔹همچنين زماني كه هنوز چراغ روشن نشده بود💡 هيئت را ترك مي كرد. علت اين كار او را بعد ها فهميدم وقتي كه شاهد بودم دوستان هيئتي، بعد از هيئت مشغول شوخي و #خنده و ...مي شدند و به تعبيري بيشتر اندوخته ي معنوي خود را از دست مي دهند😔
📚سلام بر ابراهيم ٢/ ص ٢٢٩
#شهيد_ابراهيم_هادی🌷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خادم حرمی که شهادتش را از دست امام رضا علیهالسلام گرفت
قسمتی از مصاحبه همسر شهید مصطفی بختی از شهدای مشهدی مدافع حرم دربارهی ارادت شهید به امام رضا علیه السلام
#شهید
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#برشی_از_یک_کتاب
#شهید_محسن_حججی
#شماره_۳۷
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#موشک #تانک #موج_انفجار #پدر_خانم #اعزام #هزینه_شخصی
✍از فرماندهشان شنیدم در منطقه گل کاشته است. وقتی رفتم دیدنش. تعریف کرد که #موشک خورده به #تانکشان. لو نداده بود که در اثر #موج_انفجار گوشش نمی شنود. فقط خانمش بو برده بود و والسلام. همان شب می گفت:اگر #پدر_خانمم به من حرفی زد،بلند تکرار کن که متوجه بشم. می ترسید اگر بفهمند.برای #اعزام های بعدی جلویش را بگیرند. به لشکر هم گزارش نداد. پیه اش به تن مالید که #هزینه دوا و درمانش را #شخصی پرداخت کند.
🍀راوی:سید اصغر عظیمی،دوست شهید
📚#کتاب_سربلند فصل ۳ ص ۲۰۵
هدیه نثار روح این #شهید بزرگوار #صلوات
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
SHabe Jomeh 1398 08 02 & 25 safar 1441-سؤال2آبان98اداره زندگی باتوکل[1].mp3
766.1K
#پرسش_و_پاسخ
❓چگونه به رفتارهایی که از شهدا نقل شده میتوان تاسی کرد....؟
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✅ امام سجاد علیه السلام
خداوند ،
بر محمد و خاندانش درود فرست و شدت کینه ی ، کینه دوزان را به محبت ، و حسد اهل تجاوز را به مروت مبدا بفرما.....
📚دعای بیستم صحیفه سجادیه
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#وصیت_شهید
✍با صبر و استقامت به استکبار نشان دهید هر چیزی که برای اسلام فدا کردیم کم بوده و ارزش اسلام بیشتر از اینهاست.....
#شهیدمهدی_رضاخانلو
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سیره_شهدا
در سال 60 در منطقه خسرو آباد ، قرار شد روی ماشین های مهندسی موجود کار شود تا اگر عیبی دارند مشخص شود .
من با یک بلدوزر شروع به کار کردم ، منطقه باتلاقی بود و بلدوزر در باتلاق گیر کرد و خاموش شد ، من آن را رها کردم ،
حسن که فرمانده مهندسی بود از راه رسید و گفت باید باطری دستگاه دیگر را روی آن ببندیم ، در حال بالا بردن باطری ، ناگهان از دستم رها شد و روی انگشت حسن افتاد و به شدت زخمی شد !
انتظار برخورد شدید از او داشتم ، ولی حسن فقط گفت باید به کار ادامه دهیم.....
#شهیدحسن_منصوری
📚امام سجاد و شهدا ، ص49
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۶۵
✍ آنقدر خونِ دل خورد و زحمت کشید، تا لایق شهادت شد...
#متن_خاطره
مصطفی اومد بهم گفت: بیا سازمان انرژی اتمی پیش خودمون. گفتم: مگه دیوونهام؟ کجا بیام؟ پول میدن؟ برخوردشون درسته؟ چی داره اونجا؟ مصطفی! تو از انرژی اتمی بیا بیرون بریم یه کار راه بندازیم. مصطفی در جوابم گفت: من ایستادم اینجا رو درست کنم...
هر بار میرفتم نطنز، توی راه برگشت بغض میکردم. غربتی داشت اونجا...
بعد از شهادت مصطفی رفتم نمازخانۀ سایت. پُر بود از رفقایی که خیلیهاشون رو مصطفی با هزار زحمت راضی کرده و آورده بود پایکار. یاد روزهای تنهاییِ مصطفی افتادم و بغضم ترکید...
#کارتمیزفرهنگی #نخبه #بی_تفاوت_نبودن #تعهد #عشق_وطن #تکلیف_گرایی #آتش_به_اختیار #تلاش #شهیداحمدیروشن #شهیدعلم
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊