7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید علی مزارعی:
🎥 لحظات منتشر نشده از حال و هوای داخل هواپیمای حامل پیکر شهید حاج #قاسم_سلیمانی ، از مداحی سید رضا نریمانی در هواپیما تا خوشآمد گویی برج مراقبت به سردار...
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
⭕️ به قولِ حاجقاسم، "امروز جمهوریِاسلامی حرم است"...
در "مکتبِ حاجقاسم" ، فردا هر رأی دهندهای "مدافع حرم" است...
#مکتب_حاج_قاسم🌸
#شوق_انتخاب✨
#ایران_قوی🇮🇷
#مجلس_قوی💪
#همه_می_آییم👌
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
34.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای عجیــب خواستگاری رفتن #حاج_قاسم_سلیمانی برای فرزند شهید مدافع حرم🌹
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔰گزیده ای از#وصیت_نامه_شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
☘امروز قرارگاه حسین بن علی ایران است
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
4_166257058746729433.mp3
زمان:
حجم:
4.47M
#خوش_بحال_شهداء
#وای_بحال_من_و_تو😭
🎤 سید رضا نریمانی
#پیشنهاد_دانلود👌
#شهدا_بحق_ارباب_دعایی😭
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#انتخابات!
💚آقاامیرالمومنین علی ع چه زیبا فرمودند:
مَن رُفِعَ بلا كِفايَةٍ؛ وُضِعَ بلا جِنايَةٍ
هرکس بدون #کفــــــایت بالا رود
بدون #جنــایت پایین نخواهد آمد
📚 غررالحكم؛ ح۸۶۱۳
#تلنگر
مهم نیست آینده نامی از من برده شود یا نه ،
مهم این است که اسلام پیروز شود.
حتی مهم نیست به جهنم بروم یا نه !
مهم این است که بتوان خدا را از خود راضی نگه داشت.....
#شهیدجعفر_شیرسوار
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
1.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹راز محبوبیت حاج قاسم چه بود؟
🎙به روایت حاج حسین یکتا
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#پسرک_فلافل_فروش
#داستان_زندگی_شهید_مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_بیست
💚حافظ امنیت❤️
#فدایی_رهبر ۱
👈اوج جسارت به☀️#رهبر_انقلاب در💥#ايام_فتنه، روز سيزده#آبان رقم خورد. در اين روز #باطن اعمال كثيف فتنه گران نمايان شد.
⚘@pmsh313
🌴آن روز☀️#رهبر_عزيز_انقلاب علناً مورد حملات كلامي آن ها قرار گرفت. آنها مقابل#دانشگاه_تهران تجمع كردند و بعد از#اهانت به تصاوير☀️#مقام_عظماي_ولايت قصد خروج از#دانشگاه را داشتند.اما با ممانعت#نيروي_انتظامي روبه رو شده و به داخل#دانشگاه برگشتند. اما به جسارت هاي خود ادامه دادند!
🌴خوب به ياد دارم كه همان روز يكي از دوستان 🌷#شهيد_هادي تماس گرفت و از من پرسيد: امروز جلوي#دانشگاه در فلان ساعت چه خبر بوده؟!
با تعجب گفتم: چطور؟!
🌷@shahidabad313
🌴گفت: من مي خواستم بروم به محل كارم، يك لحظه در كنار اتاق دراز كشيدم و از خستگي زياد خوابم برد.
با تعجب ديدم كه🌷#ابراهيم_هادي و همه ي دوستان شهيدش نظير🌷#رضا_گوديني و🌷#جواد_افراسيابي و... با#لباس_نظامي روبه روي درب #دانشگاه ايستاده اند و با عصبانيت به درب #دانشگاه_تهران نگاه مي كنند.
⚘@pmsh313
🌴گفتم: يكي از دوستان من در#حراست_دانشگاه #تهران است، الان خبر می گيرم.
به او زنگ زدم و پرسيدم: فلان ساعت جلوي درب #دانشگاه چه خبر بود؟
ايشان هم گفت: دقيقاً در همين ساعت كه مي گويي پلاكارد بزرگ☀️#تصوير_حضرت_آقا را پاره كردند و شروع كردند به جسارت كردن به☀️#مقام_معظم_رهبري!
🌴لباس پلنگي بسيار زيبا و نو پوشيده بود. موتورش را تميز كرده بود. گفتم:🌷#هادي جان كجا؟ مي خواي بري #عمليات!؟
⚘@pmsh313
🌴يكي ديگه از بچه ها گفت: اين لباس كماندويي رو از كجا آوردي؟ نكنه خبرايي هست و ما نمي دونيم!؟
خنديد و گفت: امروز ميخوان جلوي#دانشگاه تجمع كنند. بچه هاي #بسيج آماده باش هستند. ما هم بايد از طريق #بسيج كار كنيم. اين #وظيفه است.
🌴گفتم: مگه نمي خواي بري سر كار. با اين كارهايي كه تو مي كني#صاحبكار حتماً اخراجت مي كنه.
لبخندي زد و گفت: كار رو براي وقتي مي خوايم كه تو كشور ما #امنيت باشه و كسي در مقابل #نظام قرار نگيره. بعد به من گفت: برو سريع حاضر شو كه داره دير مي شه.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
روزهای سخت عملیات عاشورایی #خیبر بود....
روزهایی که پیام امام رسیده بود که #جزیره_مجنون باید حفظ شود
همان روزهایی که فرمان رسیده بود
همه بروند جزیره و بجنگند تا جزیره مجنون سقوط نکند...
توی این هیاهو وارد خط مقدم #تیپ_سیدالشهداء علیه السلام شدیم.
قبل از اینکه به دهکده که اوج درگیری بود برسیم اونقدر آتش دشمن سنگین شد که مجبور شدیم به زمین بچسبیم. همه جا رو گرد و خاک گرفته بود. دهها تانک دور ما بودند و با گلوله مستقیم رزمنده ها رو نشونه میرفتند.
توصیف اون غوغا برای من خیلی مشکله.
یه مقدار گرد و خاک که خوابید سینه رو یه کمی از خاک بلند کردم و نگاهی به اطراف انداختم. یه تصویری توی ذهنم حک شد که تا عمر دارم یادم نمیره.
یه رزمنده به صورت افتاده بود که از کمر به پائین رو نداشت. معلوم بود که یکی از گلوله های مستقیم تانک نصیبش شده...
اما پشت لباس خاکیاش که با خونش گلگون شده بود یه جمله ای نوشته بود که شرح همه ی سرنوشتش بود...
نوشته بود با خط خون…
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊