eitaa logo
روایتگری شهدا
23.2هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
4.9هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
💚مبارزه با غرور❤️ ♦️ورزش باستاني(۲) ✔جمعي از دوستان شهيد 💚ماجرای هفتصد شنا(چهار ساعت) در زورخانه❤️ 💚مبارزه با غرور با وجود بدن قوی❤️ ⏺از ديگــر کارهائي که در مجموعه انجام ميشــد اين بود که بچه ها به صورت گروهــي به زورخانه هاي ديگر مي رفتند و آنجا ورزش مي کردند. يک شب☀️ ما به زورخانه اي در کرج رفتيم. ⏺آن شب را فراموش نميکنم. ابراهيم شعر ميخواند. دعا ميخواند و ورزش ميکرد. مدتي طولاني بود که ابراهيم در كنارگود مشغول شناي زورخانه اي بود. چند سري بچه هاي داخل گود عوض شدند، اما ابراهيم همچنان مشغول بود. اصلا به کسي توجه نميکرد. ⏺پيرمردي در بالاي ســكو نشســته بود و به ورزش بچه ها نگاه ميکرد. پيش من آمد. ابراهيم را نشان داد و با ناراحتي گفت: آقا، اين جوان كيه؟! با تعجب گفتم: چطور مگه!؟ گفت: »من كه وارد شدم، ايشان داشت شنا ميرفت. من با تســبيح، شنا رفتنش را شمردم. تا الان هفت دور رفته يعني هفتصدتا شنا! ⏺تو رو خدا بيارش بالا الان حالش به هم ميخوره.« وقتی ورزش تمام شد ابراهيم اصلا احساس خستگي نميکرد. انگار نه انگار که چهار ساعت رفته! ⏺البته ابراهيم اين کارها را براي قوي شــدن انجام ميداد. هميشــه ميگفت: بــراي خدمت به خدا و بندگانش، بايد بدني قوي داشــته باشــيم. مرتب دعا ميکردكه: خدايا بدنم را براي خدمت كردن به خودت قوي كن. ⏺ابراهيم در همان ايام يك جفت ميل و سنگ بسيار سنگين براي خودش تهيه کرد. حسابي سرزبانها افتاده و انگشت نما شده بود. اما بعد از مدتي ديگر جلوي بچه ها چنين کارهائي را انجام نداد! ميگفت: اين کارها عامل انسان می شه. ⏺ميگفت: مردم به دنبال اين هســتند كه چه کســي قويتر از بقيه است. من اگر جلوي ديگران ورزش هاي سنگين را انجام دهم باعث ضايع شدن رفقايم ميشوم. در واقع خودم را مطرح کرده ام و اين کار اشتباه است.بعد از آن وقتي مياندار ورزش بود و ميديد که شــخصي خسته شده وکم آورده، سريع ورزش را عوض ميکرد. ⏺اما بدن قوي ابراهيم يکبار قدرتش را نشــان داد و آن، زماني بود که ســيد حســين طحامي قهرمان کشــتي جهــان و يکي از ارادتمندان حاج حســن به زورخانه آمده بود و با بچه ها ورزش ميکرد. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🔹️احادیث عاشورائی(۶) 🏴 🏴 خاصیت تسبیح تربت امام حسین (علیه‌السلام) 🔻امام صادق عليه‌السلام: 🔸️اَلسُّجُودُ عَلى طِينِ قَبْرِالْحُسَيْنِ عليه السلام يُنَـوِّرُ إِلَى الْأرْضِ السّـابِعـَةِ وَ مَنْ كانَ مَعَهُ سُبْحَةٌ مِنْ طِينِ قَبْرِالْحُسَيْنِ عليه السلام كُتِبَ مُسَبِّحا وَ إِنْ لَمْ يُسَبِّحْ بِها ◻️ سـجده بر قبر حسـين عليه السلام تا زمين هفتم را نور باران مى‌كند و كسى كه تسبيحى از خاك مرقد حسين عليه السلام را با خود داشته باشد، تسبـيح‌گوى حـق محسوب مى‌شود، اگرچه با آن هم نگويد. 📚 من لايحضره الفقيه، ج ۱، ص ۲۶۸ ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ @shahidabad313 ❖ ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
✫⇠(۱۵۷) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت صد و پنجاه و هفتم:خرما و تسبیح        🍂یکی دیگه از کارهای دستی و مفید ، ساختن تسبیح با هسته خرما بود. هر چند ماه یه بار عراقیها مقدار کمی خرما به ما می دادن. بچه ها هسته ها رو دور نمی انداختن و همه هسته ها رو می دادن  کسانی که علاقه داشتن با اونها درست کنن. هیچ وسیله ای برای این کار در دست نبود. با خلاقیت و ظرافت خاصی اونها رو کف سیمانی آسایشگاه می سائیدن تا بصورت مستطیل در میومد. 📌مرحله بعد یه اندازه کردن اونها و شکل دادن به مستطیل ها به اندازه دلخواه بود. وقتی همه دونه ها یه شکل می شدن. با سیم خارداری که به شکل سوزن در اورده بودن و نوکشو تیر کرده بودن ، دو تا سوراخ توی دونه ها ایجاد می کردن. بعد دونه ها رو یکی دو شب توی چای غلیظ مینداختن تا رنگشون قهو ای پررنگ بشه و در آخر چند لایه نخ رو به هم می تابوندن و دونه ها رو به شکل تسبیحی در میاوردن که بسیار زیبا بود. 📍شیوه دیگه این بود که دو هسته رو بصورت نیم دایره می ساییدن و با مقدار کمی از چسب چوب که قاچاقی از نجارهای اردوگاه می گرفتن دو تا رو به هم می چسبوندن و بشکل دونه های گرد در می آوردن. بعد از مدتی که بچه ها با اینها ذکر می گفتن صیقل می خوردن و مثل شیشه صاف و زیبا می شد. اوایل بعثیها اگه می دیدن کسی از این کارها انجام میده بشدت کتکش می زدن ، اما بعد از مدتی گفتن ایراد نداره هر که میخاد درست کنه. 🔸️دو سه ماه که گذشت ، کلک می زدن و میومدن کیسه ها و وسایل بچه ها رو تفتیش می کردن و همه چیزهایی که بچه ها با چه زحمت و دقتی ساخته بودن رو برای خودشون برمی داشتن و می بردن. این مسئله باعث شد تعدادی از ساختن کارهای دستی و هنری خودداری کنن، اما بعدش با مشورت یکدیگه به این نتیجه رسیدیم که صِرف مشغولیت بچه ها مفیده. هم چیزهایی یاد می گیرن و هم باعث میشه بعثیها کمتر اذیت کنن. 💥به هم می گفتیم ما که همه چیزمونو از دست دادیم حالا چند تا تسبیح و سنگ صیقل داده شده خیلی مهم نیست. بذار ببرن برای خودشون. اینجور مشغولیتها تا اندازه زیادی در حفظ روحیه بچه ها تاثیر داشت و تا روزهای آخر اسارت ادامه داشت... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯