#سلام_بر_ابراهیم
#داستان_زندگی_شهید_پهلوان_بی_مزار
#شهید_ابراهیم_هادی
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_صد_و_بیست_و_شش
💚ماجراي مار❤️ص ۱۷۵
✔مهدي عموزاده
☘ســاعت ده شب بود. تو كوچه فوتبال بازي مي كرديم. اسم آقا ابراهيم را از بچه هاي محل شنيده بودم، اما برخوردي با او نداشتم.
🍁@shahidabad313
☘مشغول بازي بوديم. ديدم از سر كوچه شخصي با عصاي زير بغل به سمت ما مي آيد. از محاسن بلند و پاي مجروحش فهميدم خودش است!
☘كنار كوچه ايســتاد و بازي ما را تماشا كرد. يكي از بچه ها پرسيد: آقا ابرام بازي مي كني؟
☘گفت: من كه با اين پا نمي تونم، اما اگه بخواهيد تو دروازه مي ايستم.بازي من خيلي خوب بود. اما هر كاري كردم نتوانســتم به او گل بزنم! مثل حرفه اي ها بازي مي كرد.
☘نيم ســاعت بعد، وقتي توپ زير پايش بود گفت: بچه ها فكر نمي كنيد الان دير وقته، مردم مي خوان بخوابن!
🍁@pmsh313
☘تــوپ و دروازه ها را جمع كرديم. بعد هم نشســتيم دور آقا ابراهيم. بچه ها گفتند: اگه ميشه از#خاطرات_جبهه تعريف كنيد.
☘آن شــب خاطره عجيبي شنيدم كه هيچ وقت فراموش نمي كنم. آقا ابراهيم مي گفت: در#منطقه_غرب با جواد افراســيابي رفته بوديم شناســائي. نيمه شب بود و ما نزديك سنگرهاي عراقي مخفي شده بوديم.
☘بعد هوا روشــن شــد. ما مشــغول تكميل شناســائي مواضع دشمن شديم. همين طور كه مشــغول كار بوديم يك دفعه ديدم مار بســيار بزرگي درســت به سمت مخفي گاه ما آمد!
🍁@pmsh313
☘مار به آن بزرگي تا حالا نديده بودم. نفس در سينه ما حبس شده بود. هيچ كاري نمي شد انجام دهيم.
☘اگر به ســمت مار شــليك مي كرديم عراقيها مي فهميدنــد، اگر هم فرار مي كرديــم عراقي ها ما را مي ديدند. مار هم به ســرعت به ســمت ما مي آمد.
فرصت تصميم گيري نداشتيم.
☘آب دهانم را فرو دادم. در حالي كه ترسيده بودم نشستم وچشمانم را بستم. گفتم: بسم الله و بعد خدا را به حق زهراي مرضيه(س)#قسم دادم!
☘زمان به سختي مي گذشت. چند لحظه بعد جواد زد به دستم. چشمانم را باز كردم. با تعجب ديدم مار تا نزديك ما آمده و بعد مسيرش را عوض كرده و از ما
دور شده!
☘آن شــب آقا ابراهيم چند خاطره خنده دار هم براي ما تعريف كرد. خيلي خنديديم. بعد هم گفت: ســعي كنيد آخر شــب كه مردم مي خواهند استراحت كنند بازي نكنيد.
🍁@shahidabad313
☘از فردا هر روز دنبال آقا ابراهيم بودم. حتي وقتي فهميدم صبح ها براي نماز#مسجد مي رود. من هم به خاطر او مسجد مي رفتم.تاثيــر آقا ابراهيم روي من و بچه هاي محل تا حدي بود كه نماز خواندن ما هم مثل او آهسته و با دقت شده بود.
☘مدتي بعد وقتي ايشان راهي جبهه شد ما هم نتوانستيم دوريش را تحمل كنيم و راهي جبهه شديم.
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ @shahidabad313 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
✫⇠ #آخرین_خاکریز
✫⇠#قسمت_صد_و_بیست_و_شش
✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده
⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش
💥دست اوردهاي ايثار و مقاومت
🔹️نظام بعثي عراق براي دستيابي به اهداف و آرمانهاي توسعه طلبانه اش، بدون ارزيابي هاي دقيق و درك شرايط زماني، به خطايي بزرگ و نابخشودني دست زد كه از جمله آثار آن، ويراني، كشتار انسانها و از بين رفتن چشمگير منابع اقتصادي، نظامي و مالي كشورش بود.
🔸️در اين جنگ بسياري از انسانهاي بي گناه، مجروح، معلول و آواره شدند. رژيم صدام، مردم و ارتش عراق را درگير يك جنگ بدون نتيجة هشت ساله با جمهوري اسلامي ايران كرد. آنچه كه صدام از اين جنگ مي خواست، به دست آوردن يك پيروزي سريع و از بين بردن انقلاب ايران بود. او همچنين به دنبال به دست گرفتن رهبري كشورهاي عرب بود؛
🔸️اما آنچه به دست آورد، جنگي فرسايشي و طولاني بود كه منابع كشورش را بلعيد؛ بدون اينكه هيچ نتيجة سياسي و نظامي قابل توجهي به دست بياورد.
🔹️نتيجة جنگ آنگونه شد كه امام راحل سالها قبل پيش بيني كرده بود.پيروزي نصيب ملت بزرگ ايران شد و در اثر اين جنگ خانمان سوز، ملت ايران به خودباوري رسيد. مردم ايران در اين جنگ متحمل خسارات جبران ناپذير جاني و مالي بسياري شدند؛ اما از خواستة خود كه همان حفظ انقلاب بود، عدول نكردند.
🔹️نتيجة جنگ نيز براي عراق اين بود كه از طرف مجامع بين المللي، به عنوان آغازگر جنگ معرفي شد. تجربة جنگ هشت ساله موجب شد كه دشمنان انقلاب، هرگز چشم طمع به خاك اين كشور ندوزند و مردانگي، ايثار و فداكاري ايرانيان را براي هميشه به خاطر بسپارند.
🔸️ما شجاعانه و مردانه بر سر ميثاقمان با امام عزيزمان باقي مانديم و باقي خواهيم ماند و تا جان در بدن داريم، حتي يك وجب از خاكمان را به دشمن
نمي دهيم. در جنگ فقط با عراق طرف نبوديم؛ بلكه با بسياري از كشورهايي طرف بوديم كه انواع سلاحها و مهمات پيشرفته را در اختيار عراق مي گذاشتند؛ گويي دنيا به پا خواسته بود تا اين انقلاب را سرنگون كند كه با اتكا به خداوند متعال و پيروي از رهبري حكيمانة حضرت امام ره از تمام اصولي كه براي آن انقلاب كرديم، دفاع كرديم.
🔹️ارتش جمهوري اسلامي ايران به همراه جان بركفان
سپاه پاسداران و بسيجيان سلحشور، متحد و متفق، مانند يك مشت آهنين بر سر دشمن فرود آمدند و دشمن تا دندان مسلح بعثي را در حملات برق آساي
خود مجبور به پذيرش شكست كردند.
🔹️آنچه كه در اين كتاب به آنها اشاره شد، خاطرة روزهاي سخت و خانمان سوز جنگ تحميلي عراق عليه ايران و بازگو كردن جنايات دشمن بعثي است. به طور قطع در مورد اين جنگ، سخنهاي زيادي در سينه هاي دلاورمردان ارتش جمهوري اسلامي ايران مانده كه اميد است آنها را براي انتقال به نسلهاي آينده، به رشتة تحرير درآورند تا دلاورمردي ها، جانفشاني ها، ايثار و ازخودگذشتگي هاي فرزندان اين مملكت، براي هميشه در تاريخ سراسر افتخار اين مرز و بوم به يادگار و سربلندي ثبت گردد.
💛#پــــــــــایان
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯