eitaa logo
روایتگری شهدا
23.5هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
5.7هزار ویدیو
84 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 😍 💢از زبان مادر همسر شهید💢 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ♦️ از زهرایم شنیدم که محسن می‌خواهد بیاید خواستگاری. می دانستم توی "کتاب شهر" کار می کند. چادرم را سر کردم و به بهانه خرید کتاب رفتم آنجا. . ♦️ می خواستم ببینمش. براندازش کنم. اخلاق و رفتار و برخوردش را ببینم. 🤨 باهاش که حرف زدم حتی سرش را بالا نیاورد که نگاهم کند. 😌 همان موقع رفت توی دلم. 😍 با خودم گفتم: "این بهترین شوهر برای زهرای منه. " . 💢 وقتی هم مادرش آمد خانه مان که زهرا را ببیند، هی وسوسه شدم که همان موقع جواب بله را بدهم.😮 با خودم گفتم زشته خوبیت نداره الان چه فکری درباره من و زهرا میکنن. . گذاشتم تا آن روز تمام شود فرداش که نماز صبح را خواندم دیگر همان کله صبح زنگ زدم خانه‌شان.!😇 . به مادرش گفتم:" حاج خانوم ما فکر می کردیم استخاره هم خوب اومده. جوابمون بله است. از این لحظه به بعد آقا محسن پسر ما هم هست."😍 ... 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
@qomirib تنها گریه کن 4.mp3
زمان: حجم: 7.91M
📚 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب 📝 کتاب تنها گریه کن نوشته اکرم اسلامی، روایت زندگی اشرف السادات منتظری مادر است که در انتشارات حماسه یاران به چاپ رسیده است. 📌 📌 اهل شرع و زندگی 🔸️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
@qomiribسلام بر ابراهیم 4.mp3
زمان: حجم: 5.16M
📚 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب 🌷 🌷 🍂 🍂 💚کشتی با ســيد حسين طحامي کشتي گير قهرمان جهان❤️ 💚ماجرای کشتی دو پهلوان دو دوست و رفیق به نقل حاج حسن به نامهاي حاج سيد حسن رزاّز و حاج صادق بلور فروش❤️ 💚چند آيه و يه مختصر و با چشمان 💧 آلود براي☀️(ع)❤️ 💚شفای مریض❤️ 💚ماجرای پنج پهلوان کشتی در زورخانه❤️ 💚کشتی بین و يکي از بچه هاي❤️ 💚کشتی ابراهيم با نَفس خود و پيروزی در آن❤️ 🔰وقتي هم مي خواستيم لباس بپوشيم و برويم. حاج حسن همه ما را صدا کرد و گفت: فهميديد چرا گفتم🌷 پهلوانه!؟ 🔰ما همه ساکت بوديم، حاج حسن ادامه داد: ببينيد بچه ها، يعني همين کاري که امروز ديديد.ابراهيم امروز با نَفس خودش کشتي گرفت و پيروز شد.🌷 به خاطر خدا با اونها کشتي نگرفت و با اين کار جلوي و را گرفت. بچه ها پهلواني يعني همين کاري که امروز ديديد. 📝 کتاب سلام بر ابراهیم، زندگینامه ای مختصر و بیش از شصت خاطره درباره شهید بزرگوار و مفقود الاثر ابراهیم هادی است،مردی که با داشتن قهرمانی ها، پهلوانی ها، رشادت ها، مروت ها و... با دریافت مدال شهادت کمال یافت. 🔸️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش ♻️حزب بعث عراق 💛با خاتمه دادن به رژیم عبدالکریم قاسم که سازمان اطلاعات و امنیت مخفی بعث در آن نقش مؤثرى داشت، «عبدالسلام عارف» قدرت را به دست گرفت تا اينكه حزب بعث تحت رهبرى حسن البكر، صدام حسين و ديگران، رژيم عارف را سرنگون كرده و رژيم نظامى بعث را در عراق پايه ريزى كردند. 🔹️هشتمين كنگرة ملى ـ منطقه اى حزب بعث، از هشتم فوريه تا دوازدهم ژانوية 1972م تشكيل شد و به اتفاق آرا، يك گزارش سياسى به تصويب رساند. كنگرة مزبور نكات مبهمى را كه تا آن زمان در سياست بعثی ها وجود داشت، روشن كرد. 🔸️پس از اين كنگره، حسن البكر كم كم دست از برخى مسؤوليتهاى خود برداشت و آنها را به صدام حسين واگذار كرد. صدام در حزب، حاكميت مطلق به دست آورد و اوضاع را به گونه اى فراهم كرد كه پس از مرگ حسن البكر، بر سر جانشينى او با مشكل مواجه نشود. نظام سياسى عراق مشتمل بر دو بخش جداگانة حزب و دولت ـ تا قبل از فروپاشى ديكتاتورى صدام ـ بود كه البته در اين دو بخش تضادهايى وجود داشت؛ ولى برترى حزب نسبت به دولت، امري مسلّم بود. اين مطلب در قانون اساسى آن روز عراق نيز تصريح شده كه حزب در اعمال قدرت، داراي اختيارات وسيعي است. 💥زندگينامة صدام حسين، ديكتاتور عراق 🔹️صدام حسين عبدالمجيد التكريتي، روز بيست و هشتم آوريل سال 1937 ـ هشتم ارديبهشت ماه 1316 ـ در روستاي العوجه در نزديكي شهر تكريت به دنيا آمد. صدام چوپان زاده بود و مادر او هنگام تولدش سعي داشت بچه را سقط كند؛ ولي موفق به اين كار نشد. بعدها بستگان او كه همه اهل تكريت بودند، به مشاوران و معاونان اصلي او تبديل شدند و گروهي را تشكيل دادند كه به «مافياي تكريت» معروف شد. پدر صدام حسين، عبدالمجيد نام داشت؛ اما صدام هيچ وقت او را نديد. پدر صدام قبل از تولدش، مرده يا ناپديد شده بود... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
@qomirib pesaram hosein 4.mp3
زمان: حجم: 5.31M
📚 🔊  🎤«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»  📚 کتاب ✍نویسنده: فاطمه دولتی ♻️ 📝 پسرم حسین، روایت زندگی شهید حسین مالکی نژاد به روایت مادر است، که از سوی انتشارات حماسه یاران به چاپ رسیده است. 🍃این اثر کوشیده تصویر یک نوجوان عاشق و دلباخته اهل بیت سلام الله علیهم را که در سن ۱۲ سالگی وارد جنگ می شود و برایش قضایای مختلفی اتفاق می افتد به تصویر بکشد. 🍁شروع زندگی 🍁راه و رسم زندگی 🍁آرزوهای زندگی 🍁روضه خانگی ✨ برنامه ، خوانش کتاب های دفاع مقدس ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
D1737698T10003376(Web).mp3
زمان: حجم: 16.06M
📚 🎧  🎤«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»  📚 کتاب 🕊(محمد)مصطفوی 🌴شهید مدافع حرم 🍃انتشارات:شهید ابراهیم هادی 🔸️فصل چهارم ♻️.خاطرات دوستان 💢لیاقت شهادت 💢گمنامی 💢راهیان نور 💢مرد جنگ 💢خادم الشهدا 💢گلزار شهدا 💢یادواره شهدا 💢هیئت 💢روضه 💢گریه آرام 💢حجاب 💢حالت وصل 💢خلوت با شهدا 💢تسبیح قشنگ 💢ملاک ازدواج 💢خواستگاری 💢عبادت 💢عبا به دوش 💢عقد اخوت 💢شفاعت 💢شهید برونسی 💢شهید باکری 💢شهید زین الدین 💢وصیتنامه 💢شیخ بهاری 💢دلنوشته ها 💢آلبالوهای سرخ 💢نماز صبح 💢شهر قم 💢ظهر عاشورا ✨ برنامه خوانش کتاب های دفاع مقدس ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
@qomirib Shanbeye aram 4.mp3
زمان: حجم: 4.94M
📚 🔊 🎤«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 📚کتاب 🕊شهید محسن فخری‌زاده ✍ نویسنده: محمدمهدی بهداروند 🍃انتشارات حماسه یاران 💢 🔘پاسدار 🔘مهمان 🔘مجله اصحاب انقلاب 🔘جوان محجوب 🔘متانت 🔘توکل به خدا ✨ برنامه ، خوانش کتاب های دفاع مقدس ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
@qomirib Soleimanie Aziz 5.mp3
زمان: حجم: 10.56M
📚 🔊 🎤«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷برشی از ✍ نویسنده: مهدی قربانی 💢 🌴فصل ۵ 🔘جنگ با آمریکا 🔘مقابله با داعش 🔘دعای عرفه کربلا 🔘روضه خوانی 🔘حق ماموریت 🔘مادر شهید 🔘حاج حیدر 🔘مهمان حاجی 🔘بیت الزهرا(س) 🔘فکر بلند 🔘قرآن مسیر زندگی ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
خار و میخك - قسمت ۴.mp3
زمان: حجم: 6.46M
📚 🔊 🎤«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 📗 💢رمان معاصر فلسطینی ✍نویسنده: 🖼  🔖رازهای کوچک کودکی 🔘شب اول مدرسه 🔘روزهای مدرسه 🔘شهادت ابویوسف 🔘انتقام ابویوسف ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
یادت باشد قسمت چهارم.m4a
حجم: 6.51M
🎤«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 📗 🌷شهید مدافع حرم، حمید سیاهکالی مرادی ✍️ محمد رسول ملاحسنی 🎙راوی: جمعی از بازیگران نمایشی ✫⇠ 🔸اگر دوست دارید از زاویه دیدی جدید با زندگی یک شهید مدافع حرم و همسرش آشنا شوید و از علاقه مندان به ادبیات دفاع مقدس و انقلاب اسلامی هستید، شنیدن این کتاب به شما توصیه می‌شود. 🌿زیبایی سادگی 🌿حجب و حیا 🌿نگاه نامحرم 🌿زیارت 🌿قم 🌿دعا 🌿خواب 🌿آرزوی شهادت ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠ 📚پیشانی و بوسه(جلد ۶، شمع صراط) 📘 ✍ به روایت همسر شهید ✫⇠ 🍃نفس های آخر رژیم شاه بود که یک بار دیگر مرتضی را توانستم ببینم. او دیگر تنها نبود. عده زیادی با او هم فکر و همراه شده بودند در پوست خود نمی گنجید و مرتب در حال فعالیت با تعدادی از جوانان می پرداخت، تا اینکه بر اثر حماسه های این جوانان حکومت ظالم شاه جای خودش را به اسلام ناب محمدی(ص) سپرد ... 🍃در مورد آن روزهای پر التهاب قبل از انقلاب مادر مرتضی نقل می کرد:يك روز عصر آمد خانه، ‌از زير لباسش چند عكس امام بيرون كشيد و زير شن و ماسه هايي كه گوشه حياط ريخته شده بود ‌چال كرد. تا قبل از خواب مدام از امام و انقلاب مي گفت. شب از نيمه گذشته بود كه صداي در بلند شد، ‌مأمور ها بودند. با زور هم كه شده به داخل خانه ريختند. از اتفاق اولين جايي را هم كه گشتند زير همان رمل ها بود. اين طولاني ترين و دقيق ترين بازرسي اي بود که تا به حال از خانه ما انجام داده بودند، اما هر چه گشتند كمتر پيدا كردند. دست آخر،‌ دست از پا دراز تر برگشتند. 🍃يك ساعت قبل از ورود آن ها سيدي نوراني را در ديده بودم كه مي گفت: « عكس هاي من را از زير اين رمل ها بيرون بياوريد.» مرتضي را بيدار كردم و جريان را به او گفتم، ‌مرتضي هم عكس ها را زير خاك باغچه پنهان كرده بود.خدا خيلي رحم کرد، چون آن روز ها رژيم منحوس پهلوي آخرين دست و پايش را مي زد و اگر اين بار مرتضي را مي گرفتند، معلوم نبود چه بر سرش مي آوردند. 🍃انقلاب که پیروز شد، خيلي از جيره خواران شاهنشاهي در حال فرار بودند،‌ رئيس پاسگاه🍃جليان نيز همراه خانواده قصد فرار داشت. جوان هاي روستا، که سال ها سايه شلاق هاي اين مرد را بر تن خود حس کرده بودند، ماشينش را احاطه كرده و با چوب و چماق به ماشينش مي زدند. مرتضي تا جريان را شنيد، سريع خود را به آنجا رساند. جمعيت را متفرق و به آرامش دعوت كرد. بعد خودش آنها را تا همراهي كرد تا به زن و بچه اين فرد بي احترامي نشود. 🍃اين کار مرتضي تا مدتها زبان زد مردم روستا شده بود، چون بيشترين کسي که از دست اين مرد شلاق خورده بود، همين آقا مرتضي بود. 🍃پس از پیروزی انقلاب، خیلی طول نکشید که مرتضی لباس مقدس پاسداری پوشید و به خیل کبوتران سبز پوش پیوست. پس از مدتی که درگیری با ضد انقلاب در کردستان شروع شد او به همراه تعداد زیادی از پرسنل زحمتکش سپاه راهی کردستان شد. این ماموریت  حدود 9  طول کشید. یادم می آید در آن دوران که هنوز جنگ و جبهه ای نبود وقتی مردم روستا شاهد بازگشت سرافرازانه این عزیز بودند گروه گروه به منزل پدر ایشان می رفتند تا از مرتضی درباره ی آن مناطق مطالبی دستگیرشان شود... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
📚کتاب 🔖زندگینامه شهید ✫⇠ 🍂خمس 🍃تابستان که مدرسه ها تعطیل بود، با حبیب الله می رفتیم کارگری. حبیب الله مقدار کمی از پولهایش را خرج خودش می کرد و بقیه را خرج فقرا می کرد. یه روز گفت بریم خمس پول هایمان را بدهیم. گفتم: چی چی. اگه بگم آن موقع واژه خمس یک واژه عجیب و غریب برایم بود، گزافه نگفته ام. حبیب الله گفت: آره خمس، یعنی یک پنجم پولهایمان را باید در راه دین بپردازیم، وگرنه مالمان حرامه و فرقی با دزدی نداره. 🍃رفتیم مسجد. نماز که تمام شد. رفتیم پیش امام جماعت. حبیب الله گفت: ما بعضی روزها می ریم کارگری، می خواهم ببینم خمسش چقدر می شود که پرداخت کنم. امام جماعت نگاهی به حبیب الله کرد. چشماش از تعجب گرد شد و ابروهایش بی اختیار بالا رفت. گفت تو که سن و سالی نداری! می خواهی خمس بدهی. حبیب الله گفت: پرداخت حق الهی کوچک و بزرگ ندارد. روحانی جا خورد. حسابی تعجب کرد. بعد خمس حبیب الله را از او گرفت. آن موقع حبیب الله دوازده سال بیشتر نداشت. اما همیشه می رفت خمسش را پرداخت می کرد. در حالی که هیچ چیز بر او واجب نشده بود... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯