💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#برشی_از_یک_کتاب
#شهید_محسن_حججی
#شماره_۵
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#کارگر_ی_برای_خرج_اردوها_ی_جهاد_ی
✍...زمانی که بنایی می رفتم، محسن گاهی می گفت: بابا امروز کارگر نگیر. من میام .
من همیشه مزد کارگرها را قبل از اینکه لباس هایشان را عوض کنند می دادم.
به این #حدیث معصوم(ع)در کارم پایبندم که می گویند #مزد کارگر را بدهید قبل از اینکه #عرقش خشک بشود.
💦برای محسن هم همین طور بودم. ولی نمی دیدم #پول خرج کند. زیر نظرش می گرفتم می دیدم نه #کفش و #لباسش عوض می شود. نه اصفهان می رود. به مادرش می گفتم: عجب مشت بسته ای دارد. خیلی سفته.
💦بعدها فهمیدم که #پول هایش را توی #اردو_ها_ی_جهادی موسسه خرج کرده است.
🍀راوی:محمدرضا حججی پدر شهید
📚#کتاب_سربلند فصل ۱ ص ۳۸
هدیه نثار روح این #شهید بزرگوار #صلوات
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊