eitaa logo
روایتگری شهدا
23هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡ 📖  روایت «» 🔸٢٠٠ خاطره🔸️از 🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی 🔺فصل نهم: مردم داری 🔸صفحه: ۱۵۷-۱۵۸ 🔻قسمت صدوهفتادودوم:صاحب کار ✍یکی از کارمندان هتل های سابق کرمان که حالادیگر سن و سالی ازاو گذشته بود و اوضاع شغلی بسامانی هم نداشت،به عنوان پیمانکار آشپزخانه دریکی از جلسات استانداری کرمان حضور داشت. حاجی یک دفعه متوجه ایشان شد. بلندشدوسراغش رفت. دستش راگرفت،آوردکنارخودنشاند،به همه معرفی اش کرد. وگفت :من پیش این آقاکار می کردم ،این آقاصاحب کارمن بودن. برخلاف خیلی هاکه سعی درمخفی نگهداشتن گذشته ی خود دارند،به گذشته ودوستان قدیمی اش افتخار می کرد. 🗣️محمد حسین کریمیان،نشریه اطلاعات ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
Meysam Motiee - Allaho Akbar - 128 - mahanmusic.net.mp3
4.38M
💠پخش در مساجد و پشت‌بامها 🎼 نوای الله اکبر میثم مطیعی ♢امشب این صوت رو توسط اسپیکر و بلندگو در پشت بام‌ها طنین‌انداز می‌کنیم 👈🏽 در جنگ رسانه باید از ابزار جدید استفاده کنیم ! 🇮🇷 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 می‌آیم چون پرچم ایران کفن ماست و چون حاج قاسم گفت جمهوری اسلامی حرم است 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
[♥️🥀] -ماهمیشہ‌فکرمیکنیم‌شھدایہ، کارخاصی‌کردن‌کہ‌شھیدشدن! نہ‌رفیق...! اوناخیلی‌کارهارونکردن‌کہ‌شهیدشدن🕊! ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره ای عجیب و شنیدنی از شهید ابراهیم هادی🌷 🌹 ۲۲ بهمن ۱۳۶۱ - سالروز شهادت عارف وارسته شهید ابراهیم هادی ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 شهدای انقلاب برخیزید... 🔸شهید مدافع حرم سعیـد بیاضی زاده 🇮🇷ایران_ما ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جشن انقلاب در میان زلزله زدگان خوی‌ 🇮🇷 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۲۳۵) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت  دویست و سی و پنجم:یادِ سیلی خوردن زهرای اطهر سلام الله علیها می‌کنیم 🍂یه روز بعثیها ریختن توی آسایشگاه‌ها و شروع کردن به تفتیش وسایل بچه‌ها. از داخل یه آسایشگاه ۱۵ نفره تکه کاغذی پیدا شد و نوشته‌ای روی آن نوشته بود که توجه بعثیها رو به خودش جلب کرد. شعری بود که به زبان فارسی نوشته شده بود. بسیار زیبا و پر محتوا و به گونه‌ای زبان حال ما در اسارت بود. احمد چلداوی رو صدا زدن و بهش گفتن که اون شعر رو بخونه. احمد هم شروع کردن به خوندن شعر: بسم رب العالمین دل را منور می‌کنیم* صبر در رنج و الم را این چنین سر می‌کنیم* گر نصیب ما نشد آن مرگِ سرخ با شرف* در اسارت این چنین غوغا و محشر می‌کنیم* گر به زیر چکمه دشمن شویم آزرده جان* یادی از آن دردِ دندان پیامبر می‌کنیم* گر دل ما را برنجانند به درد روزگار* سر به چاه صبر چون سلطان حیدر می‌کنیم* گر شود از ضربت سیلی کبود رخسار ما* یاد سیلی خوردن زهرای اطهر می‌کنیم.* 🔹️بقیه ما رو فرستادن داخل آسایشگاه و اون ۱۵ نفر رو نگه داشتن و کابل بدست آماده کتک کاریشون شدن. یکی از نگهبانهای بعثی گفته بود: اگه نویسنده خودش رو معرفی کنه با بقیه کاری نداریم و الّا همه شکنجه میشن. حتی تهدید کرده بود که می تونیم تعدادی از شما رو بکشیم. نادر دشتی پور که اون وقت مسؤل بند بود، مهلت خواسته بود تا با هم مشورتی بکنن. نادر به بچه های اون اتاق گفته بود یکی باید بلند بشه و به گردن بگیره ولی هر کسی که این کارو بکنه بدونه که احتمال داره زنده بر نمی‌گرده و زیر شکنجه شهید بشه. 🔅 حماسه ی علی ناصح فر قزوینی یکی از بچه های قزوین بنام علی ناصح فر یه جوون ۲۰ ساله و پاسدار بود، سریع بلند شد و گفت من گردن می‌گیرم. علی بسیار آروم و صبور و خوش اخلاق بود. بچه‌ها بهش می‌گفتن. این فداکاری در واقع نوعی برای نجات دادن بقیه بود. با برگشتن بعثیها برای گرفتن پاسخ، علی قزوینی مسئولیت رو به گردن گرفت و گفت من نوشتم... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
🌹22بهمن سالروزشهادت ابراهیم هادی 🌹وصیتنامه:خدايا عشق به انقلاب اسلامي ورهبرانقلاب چنان دروجودم شعله‌وراست كه اگرتكه‌تكه‌ام كنندويازير سخت‌ترين شكنجه‌هاقرارگيرم،اوراتنهانخواهم گذاشت ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡ 📖  روایت «» 🔸٢٠٠ خاطره🔸️از 🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی 🔺فصل نهم: مردم داری 🔸صفحه: ۱۵۸ 🔻قسمت صدوهفتادوسوم:عبادت ✍حاج قاسم درعبادت کمتر همانندی داشت. ساعت سه بامداد به برادر خانمش محمودنامجوگفته بودیم بریم گلزار شهدا. درقسمت تاریک گلزار به نماز ایستاده بود. محمود می گوید :دیدم پیرزنی دراون وقت شب به سمت ما میاد وکمک مالی می خواد. برای احتیاط بهش گفتم: جلو نیا. توجیبم پنجاه هزارتومان پول داشتم که کسی ازاون خبر نداشت،ولی بهش ندادم. نمازش که تموم شد ،گفت :محمود پنجاه هزارتومانوبه ایشون بده. تعجب کردم که از کجا می دانداین عبادت ها و سخاوت های شبانه،انرژی حرکت حاج قاسم رادر روز تأمین می کرد. 🗣️محمدرضا حسنی دوست و‌همرزم شهید ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 گاهے‌بعضی‌نگاه‌ها... چشـــــــم‌دل‌را رو‌بسوےِخـدابازمےڪند! مخصوصاً‌اگر‌آن‌نگاه از‌قابِ‌چشمانےآسمانے‌باشد... 🥀💔 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎐 | | | 🏷جشن ۴۴ سالگی ❤️ مردم پرافتخار و سربلند ایران، جان من هزاران بار فدای شما ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
بـزرگۍمۍگفـت: تڪیہ‌ڪن‌بہ‌شھـدا؛شھـداتڪیہ‌شـون‌خـداسـت. اصـلاڪنار‌گل‌بنشـینۍبـوۍگـل‌مۍگیـرۍ؛ پس‌گلسـتـان‌ڪن‌ڪل‌زندگیـت‌رو بـٰایـٰادشھـدا...!' ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
🌹/ خون عماد ♦️قطعا خون اسرائیل را ساقط خواهد کرد. 🌹23 بهمن سالروز عماد مغنیه 🕊شادی روح بلندش صلوات ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۲۳۶) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت  دویست و سی و ششم:حماسه علی ناصح فر قزوینی(۱) 🍂یه سری علی رو بردن و مقداری کتکش زدن و بهش مهلت یه شبه داده بودن که همدستاش رو معرفی کنه و بگه چه کسانی از ماجرای این شعر خبر داشتن و تهدیدش کرده بودن که اگه اعتراف نکنه زیر شکنجه کشته می‌شه. شبش اومد پیش من و گفت: آقا رحمان بنظرت من چه کنم؟ اینها از من کاری رو میخان که امکان نداره انجام بدم و من اهلش نیستم کسی رو معرفی کنم و از طرفی می ترسم زیر شکنجه طاقت نیارم و آخرش کاری رو که نباید بکنم انجام بدم. 🔸️من علی رو خوب می شناختم و می دونستم اگه زیر شکنجه استخونهاش رو هم خُرد کنن، اسم کسی رو نمی‌گه، احساس کردم فقط اومده که چیزی بشنوه و دلش آروم بگیره و با قوت قلب بیشتری با قضیه مواجه بشه. من فکر کردم چی بگم که به درد این جوون بخورده و دلش قرص تر بشه. حکایتی از توکلِ به خدا به ذهنم رسید و اونو براش تعریف کردم و گفتم علی جان به خدا کن‌ خودش مشکل گشایی می‌کنه و ما هم برات می کنیم که سالم برگردی. 🔻حکایت یونس نقاش🔻 🔹️حکایت از این قرار بود که: «شخصی به نام یونس نقاش که کارش انگشترسازی و نقش و نگار آن بود و از دوستان امام هادی علیه السلام بود، روزی با عجله و شتاب نزد امام وارد شد و پس از سلام اظهار داشت: یا ابن ‏رسول الله! من تمام اموال و نیز خانواده‏‌ام را به شما می‏‌سپارم. حضرت به او فرمود: چه خبر شده است؟ یونس گفت: من باید از این دیار فرار کنم. حضرت در حالتی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: برای چه؟ مگر چه پیش آمدی رخ داده است؟! یونس جواب داد: چون که وزیر خلیفه - موسی بن بغا - نگین انگشتری را تحویل من داد تا برایش حکاکی و نقاشی کنم و آن نگین از قیمت بسیار بالائی برخوردار بود، که در هنگام کار شکست و دو نیم شد و فردا موعد تحویل آن است؛ و می‏دانم که موسی یا حکم هزار شلاق و یا حکم قتل مرا صادر می‏‌کند...   ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 "مثل خودش" خاطره سردار شهید حاج قاسم سلیمانی از شهید عماد مغنیه 🔸 انتشار به مناسبت سالروز شهادت شهید عماد مغنیه معروف به حاج رضوان ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡ 📖  روایت «» 🔸٢٠٠ خاطره🔸️از 🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی 🔺فصل نهم: مردم داری 🔸صفحه: ۱۵۹ 🔻قسمت صدوهفتادوچهارم:گلایه ✍معمولا قبل از پرواز چند دقیقه می آمد پیش بچه های سپاه و احوال پرسی می کرد . مدتی بود می دانستیم زیاد مسافرت و مأموریت می رود ،امابه ما سرنزده بود. یک بار که گله کردیم ،گفت: من وقتی هواتاریکه و بچه ها خوابند از خونه میرم بیرون و شب موقعی که بچه ها خوابند به خونه برمی گردم ،باور کنید،بچه های خودم روهم درست نمی بینم. 🗣️احمدایزدی ،نشریه معراج اندیشه ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌