🌹شهيد مدافع حرم مصطفى صدرزاده (سيدابراهيم) به روايت همسر گرامى؛
به شدت در مصائب و سختىهاى زندگى #توكل داشت👌. در زندگى پستى و بلندىهاى زيادى داشتيم و به لحاظ اقتصادى شكستهاى بزرگى را متحمل شده بوديم. اما من خيالم راحت بود كه با توكلى كه آقا مصطفى داشت همه موانع و مشكلات را پشت سر مىگذاريم.🌺
يكبار فاطمه را گذاشت روى اُپن آشپزخانه و به او گفت: «بپر بغل بابا»😍 و فاطمه سريع به آغوش او پريد. بعد به من نگاه كرد و گفت: «ببين فاطمه چهطور به من #اعتماد داشت. او پريد و مىدانست كه من او را مىگيرم، اگر ما اينطور به #خدا اعتماد داشتيم همه مشكلاتمان حل بود😞. #توكل واقعى يعنى همين كه بدانيم در هر شرايطى خدا مواظب ما هست.»☝️
📚برشى از كتاب «سيدابراهيم، مجموعه يك بغل گل سرخ🌹🌹
شهید مصطفی صدرزاده
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#پسرک_فلافل_فروش
#داستان_زندگی_شهید_مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت۳۰ تا چهل بعدا می اید
🌷☀️🌷☀️🌷☀️🌷☀️🌷☀️🌷☀️🌷☀️🌷
در این قسمتها می خوانید:
❤️#محبت آقا🌷#اباعبدالله (علیه السلام) با گوشت و پوست و خون او آميخته شده بود❤️
💚زندگي لذت بخش در كنار مولا علی(ع) ❤️
💚زندگي در💥#نجف را دوست داشت💚
❤️پسر بسيار #با_ادب و#شوخ و#خنده_رويي بود❤️
💚طلبه لوله کش،با حالات معنوی❤️
❤️#هادي مثل بسيجي هاي زمان#جنگ بسيار#شجاع و بسيار#معنوي بود❤️
💎به🕌مسجد هندي ها#علاقه داشت.#نماز_جماعت اين🕌#مسجد توسط☀️#آيت_الله_حكيم و به حالتي#عارفانه برقرار بود. براي همين بيشتر مواقع در اين🕌#مسجد#نماز مي خواند.خلوت هاي#عارفانه داشت.☀️#نماز_شب و برخي#اذكار و#ادعيه را هيچ گاه#ترك نمي كرد💎
🌷#هادي يك انسان بسيار عادي بود.مثل بقيه تنها#تفاوت او#عمل_دقيق_به_دستورات_دين بود🌷
🍁#توكل و#اعتماد عجيبي به خدا داشت🍁
☀️#مرد_ميدان_جهاد☀️
💥اهل خلوت معنوی و ذکر💥
💚ماجرای دست سوخته هادی و طهارت درونی💚
🌷@shahidabad313
🌷☀️🌷☀️🌷☀️🌷☀️🌷☀️🌷☀️🌷☀️🌷
#پسرک_فلافل_فروش
#داستان_زندگی_شهید_مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_سی_و_هشتم
💚عمل دقیق به دستورات دین❤️
✨ #عرفان ۱🍃
✔️راوی:از دوستان شهید
🌷#هادي يك انسان بسيار عادي بود. مثل بقيه تنها#تفاوت او#عمل_دقيق_به_دستورات_دين بود.
براي همين در#مسير_خودسازي و#عرفان قرار گرفت.اما#مسير_عرفاني زندگي او در☀️#نجف به چند بخش تقسيم مي شود. مانند آنچه كه بزرگان#فلسفه و#عرفان گفته اند،#مسير من الخلق الي الحق و ... به خوبي طي نمود.
🌷@shahidabad313
🌷#هادي زماني كه در☀️#نجف در محضر بزرگان#تحصيل مي كرد، نيمي از روز را مشغول#تحصيل و بقيه را مشغول#كار بود.
⚘@pmsh313
♦️در ابتدا براي انجام#كار#حقوق مي گرفت، اما بعدها كارش را فقط براي رضاي خدا انجام مي داد. #شهريه نمي گرفت براي كاري كه انجام مي داد#مزد نمي گرفت.حتي اگر كسي مي خواست به او#مزد بدهد ناراحت مي شد.
🌷@shahidabad313
🕯#منزل بسياري از طلبه ها و برخي🕌#مساجد_نجف را#لوله_كشي كرد اما#مزد نگرفت#توكل و#اعتماد عجيبي به خدا داشت. يك بار به🌷#هادي گفتم: تو كه#شهريه نمي گيري براي كار هم#پول نمي گيري پس هزينه هاي خودت را چطور#تأمين مي كني؟🌷#هادي گفت: بايد براي خدا#كار كرد، خدا خودش هواي ما را دارد. گفتم:
اين درست، اما ...
⚘@pmsh313
♨️يادم هست آن روز#منزل يكي از دوستانش بوديم. 🌷#هادي بعد از صحبت من، مبلغ بسيار زيادي را از جيب خودش بيرون آورد و به دوستش داد و گفت: هر طور صلاح مي داني مصرف كن!به نوعي غير مستقيم به من فهماند كه#مشكل_مالي ندارد.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#پسرک_فلافل_فروش
#داستان_زندگی_شهید_مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_چهل_و_دو
💚خالصانه برای خدا❤️
🍃 پاکـ💌ـت ✨
✔️راوی:حاج باقر شیرازی
👈دوستي من با🌷#هادي ادامه داشت. زماني كه 🌷#هادي در#منزل ما كار مي كرد او را بهتر شناختم.بسيار فعال و با#ايمان بود. حتي يك بار نديدم كه در#منزل ما سرش را بالا بياورد.چند بار#خانم من، كه جاي مادر🌷#هادي بود، برايش آب آورد.🌷#هادي فقط زمين را نگاه مي كرد و سرش را بالا نمي گرفت.من همان زمان به دوستانم گفتم: من به اين#جوان_تهراني بيشتر از چشمان خودم#اطمينان دارم.
🌷@shahidabad313
🍂بعد از آن، با معرفي بنده،#منزل چند تن از طلبه ها را#لوله_كشي كرد. كار#لوله_كشي آب در🕌#مسجد را هم تكميل كرد.من و🌷#هادي خيلي#رفيق شده بوديم. ديگر خيلي از حرفهايش را به من مي زد.يك بار بحث#خواستگاري پيش آمد.رفته بود#منزل يكي از#سادات_علوي.
⚘@pmsh313
🍂آنجا خواسته بود كه#همسر آينده اش#پوشيه بزند. ظاهراً سر همين موضوع#جواب_رد شنيده بود.
جاي ديگري#صحبت كرد. قرار بود بار ديگر با آمدن پدرش به#خواستگاري برود كه ديگر نشد.اين اواخر ديگر در مغازه ي ما#چاي هم مي خورد! اين يعني خيلي به ما#اطمينان پيدا كرده بود.
🌷@shahidabad313
♦️يك بار با او#بحث كردم كه چرا براي كار#لوله_كشي#پول نمي گيري؟ خُب#نصف_قيمت ديگران بگير. تو هم#خرج داري و...🌷#هادي خنديد و گفت:#خدا خودش مي رسونه.دوباره سرش داد زدم و گفتم: يعني چي#خدا خودش مي رسونه؟
بعد با#لحني_تندگفتم: ما هم#بچه_آخوند هستيم و اين روايت ها را شنيده ايم.
⚘@pmsh313
🔹️اما آدم بايد براي#كار و#زندگي اش برنامه ريزي كنه، تو پس فردا مي خواي#زن بگيري و...🌷#هادي دوباره#لبخند زد و گفت: آدم براي رضاي#خدا بايد#كار كنه،#اوستا_كريم هم هواي ما رو داره، هر وقت#احتياج داشتيم برامون مي فرسته.
🌷@shahidabad313
⭐من فقط نگاهش مي كردم. يعني اينكه حرفت را قبول ندارم.🌷#هادي هم مثل هميشه فقط مي خنديد! بعد مكثي كرد و ماجراي عجيبي را برايم تعريف کرد. باور کنيد هر زمان ياد اين ماجرا ميافتم حال و روز من#عوض مي شود.
🌱آن شب🌷#هادي گفت: شيخ باقر، يه شب تو همين☀️#نجف#مشكل_مالي پيدا كردم و خيلي به#پول#احتياج داشتم.آخر🌃#شب مثل هميشه رفتم توي☀️#حرم و مشغول#زيارت شدم.اصلاً هم حرفي درباره ي#پول با☀️#مولا_امير_المؤمنين (علیه السلام) نزدم.
🌷@shahidabad313
🍁همين كه به#ضريح چسبيده بودم، يه آقايي به سر شانه ي من زد و گفت: آقا اين#پاكت مال شماست.
برگشتم و ديدم يك آقاي#روحاني پشت سر من ايستاده. او را نميشناختم. بعد هم بي اختيار#پاكت را گرفتم.
⚘@pmsh313
🌷#هادي مکثي کرد و ادامه داد: بعد از#زيارت راهي #منزل شدم.#پاكت را باز كردم. با#تعجب ديدم مقدار زيادي#پول نقد داخل آن#پاكت است!🌷#هادي دوباره به من#نگاه كرد و گفت: شيخ باقر، همه چيز#زندگي من و شما دست خداست.من براي اين#مردم_ضعيف، ولي با#ايمان#كار مي كنم.#خدا هم هر وقت#احتياج داشته باشم برام مي ذاره تو#پاكت و مي فرسته!
🌷@shahidabad313
☘خيره شدم توي صورتش. من مي خواستم او را#نصيحت كنم، اما او#واقعيت_اسلام را به من ياد داد.واقعاً#توكل عجيبي داشت. او براي رضاي#خدا كار كرد.#خدا هم#جواب#اعمال_خالص او را به خوبي داد.بعدها شنيدم که همه از اين#خصلت🌷#هادي تعريف مي کردند. اينکه کارهايش را#خالصانه_براي_خدا انجام مي داد.يعني براي#حل#مشکل_مردم#کار مي کرد اما براي انجام #کار پولي نمي گرفت.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
⚡﷽⚡
🌷#هر_روز_به_نیابت_از_یک_شهید(۱۲)
✅#او_با_سپاهی_از_شهیدان_خواهد_آمد
⭕️به#برکت و#نورانیت دو چندانی این پویش
⭕️ان شاءالله اندکی از دین ما به#شهدا ادا شود
🔺️#استغاثه_جهانی_طلب_منجی
☀️#اصحاب_آخرالزمانی
🔻#شهید_علیرضا_توسلی(ابوحامد) و شهدای مظلوم فاطمیون
🍁#هدیه_نثار_روح_بلند_این_شهید
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
⬅️معروف به ابوحامد (متولد ۱ مهر ۱۳۴۱ - افغانستان- شهادت ۹ اسفند ۱۳۹۳- سوریه شهردرعا ) فرمانده و بنیانگذار لشکر فاطمیون،نبوغ خاص نظامي او در جنگهاي چريكي، زبانزد بود.روز های اول نبرد سوریه ابوحامد با 13 نفر از حرم بی بی دفاع می کرد
💠بچه ها،علیرضا توسلی(ابوحامد) را به بردباری و صبرش می شناختند.
به اینکه هر چه مشکلات سنگین تر می شد و با اینکه بچه ها دست و پایشان را گم می کردند ایشان خیلی خونسرد بود و#توکل داشت.
🔹 شهید کلانی(روحانی فاطمیون) و شهید حسینی جزو اولین شهدای فاطمیون بودند. این دو شهید والامقام بر اثر اصابت خمپاره تکه تکه شده بودند. بچه ها با حالت بسیار غریبی همه تکه ها را جمع کردند. ابوحامد بچه ها را وسط اتاق جمع کرد و در مورد🌷#شهید و🌷#شهادت آیاتی را☀️#تلاوت کرد و چند دقیقه صحبت کرد. بعد زیارت عاشورا خواندیم و مداحی کردیم. کم کم بچه ها آرام شدند. هر جا ابوحامد بود، بچه ها احساس#آرامش میکردند.
🔮#اللّهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّڪَ_الفَرَج
🍀🌟🍀🌟🍀🍀🌟🍀🌟🍀🍀
💎#روایتگری_شهدا
🌟@shahidabad313
💎#پیام_معنوی
🌟@pmsh313
🍀🌟🍀🌟🍀🍀🌟🍀🌟🍀🍀
🔸️﷽🔸️
⚡#سه_دقيقه_در_قيامت(۶۸)
⭐گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادی
💢۳۰_توفيق_شهادت ص ۹۶
🔹️وقتي با آن شهيد صحبت مي كردم، توصيفات جالبي از آن سوي هستي داشت. او اشاره مي كرد كه بسياري از#مشكلات شما با#توكل به خدا و درخواست از#شهدا برطرف مي گردد.
🔹️#مقام_شهادت آن قدر در پيشگاه خداوند با عظمت است كه تا وارد#برزخ نشويد متوجه نمي شويد.
🔹️در اين مدت عمر، با اخلاص،#بندگي كنيد و به بندگان خداوند خدمت كنيد و دعا كنيد مرگ شما هم #شهادت باشد...
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ @pmsh313 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
#سلام_بر_ابراهیم
#داستان_زندگی_شهید_پهلوان_بی_مزار
#شهید_ابراهیم_هادی
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_صد_و_پنجاه_و_چهار
♻️كانال كميل ص ۲۰۹
✔علي نصرالله
💚مقاومت تا آخرین لحظه❤️
♻️...بيستم بهمن ماه، بچه ها آماده حمله مجدد به منطقه#فكه شدند. يكي از رفقا را ديدم. از قرارگاه مي آمد. پرسيدم: چه خبر؟
♻️گفت: الان بيســيم چي گردان كميل تماس گرفت. با#حاج_همت صحبت كرد و گفت: شارژ بيسيم داره تموم مي شه، خيلي از بچه ها شهيد شدند، براي ما دعا كنيد.به امام سلام برسونيد و بگيد ما تا آخرين لحظه#مقاومت مي كنيم.
🍁@shahidabad313
♻️با دلي شكسته و ناراحت گفتم: وظيفه ما چيه، بايد چه كار كنيم؟گفت:#توكل به خدا، برو آماده شو. امشب مرحله بعدي عمليات آغاز مي شه.
♻️غروب بود. بچه هاي توپخانه ارتش با دقت تمام، خاكريزهاي دشمن را زير آتش گرفتند.گردان#حنظله و چند گردان ديگر حركتشان را آغاز كردند.
🍁@pmsh313
♻️آنها تا نزديكي كانــال كميل پيش رفتند. حتی با عبور از موانع به کانال ســوم هم رســيدند، اما به علت حجم آتش دشــمن، فقط تعداد كمي از بچه هاي محاصره شــده توانستند در تاريكي شب از كانال خارج شوند و خودشان را به عقب برسانند.
♻️اين حمله هم ناموفق بود، تا قبل از صبح به خاكريز خودمان برگشــتيم. اما بيشتر نيروهاي گردان حنظله در همان کانالهاي مرزي ماندند. در اين حمله و
با آتش خوب بچه ها، بسياري از ادوات زرهي دشمن منهدم شد...
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ @shahidabad313 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
⏫#الگوسازی_فرهنگی_در_کربلا (۳)
💎#فرهنگ_یک_رویی
💠حیله گری و دو رویی یکی از صفات بارز دشمنان امام علیه السلام در کربلا بود
💠 از طرفی می گفتند بخاطر خدا وارد جنگ شدند و از طرفی در دل حب پول و ثروت و جایگاه و مقام را داشتند.
🔰 دو رویی از صفات بارز#منافقان است. آنهایی که علم به جایگاه#امامت داشتند و می دانستند حق با امام است، اما بخاطر منافع دنیوی آن را زیر پا گذاشتند و حتی تصمیم بر قتل امام گرفتند.
🔰 از صفات#مومن یک رویی اوست. این صفت بخاطر سادگی او نیست بلکه برای این است در هر حال خود را در#محضر_خدا می بیند و سعی می کند در خوشی و رفاه مسرور نگردد و در هنگام بلا و مصیبت محزون نشود. ویژگی که در امام حسین علیه السلام نمایان بود. در اوج سختی ها به خدا#توکل کرد و بخاطر مسائل دنیوی محزون نشد.
🏴#محرم
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ @shahidabad313 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
✫⇠#خاکریز_اسارت(۲۳۶)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت دویست و سی و ششم:حماسه علی ناصح فر قزوینی(۱)
🍂یه سری علی رو بردن و مقداری کتکش زدن و بهش مهلت یه شبه داده بودن که همدستاش رو معرفی کنه و بگه چه کسانی از ماجرای این شعر خبر داشتن و تهدیدش کرده بودن که اگه اعتراف نکنه زیر شکنجه کشته میشه.
شبش اومد پیش من و گفت: آقا رحمان بنظرت من چه کنم؟ اینها از من کاری رو میخان که امکان نداره انجام بدم و من اهلش نیستم کسی رو معرفی کنم و از طرفی می ترسم زیر شکنجه طاقت نیارم و آخرش کاری رو که نباید بکنم انجام بدم.
🔸️من علی رو خوب می شناختم و می دونستم اگه زیر شکنجه استخونهاش رو هم خُرد کنن، اسم کسی رو نمیگه، احساس کردم فقط اومده که چیزی بشنوه و دلش آروم بگیره و با قوت قلب بیشتری با قضیه مواجه بشه. من فکر کردم چی بگم که به درد این جوون بخورده و دلش قرص تر بشه. حکایتی از توکلِ به خدا به ذهنم رسید و اونو براش تعریف کردم و گفتم علی جان به خدا#توکل کن خودش مشکل گشایی میکنه و ما هم برات#دعا می کنیم که سالم برگردی.
🔻حکایت یونس نقاش🔻
🔹️حکایت از این قرار بود که: «شخصی به نام یونس نقاش که کارش انگشترسازی و نقش و نگار آن بود و از دوستان امام هادی علیه السلام بود، روزی با عجله و شتاب نزد امام وارد شد و پس از سلام اظهار داشت: یا ابن رسول الله! من تمام اموال و نیز خانوادهام را به شما میسپارم. حضرت به او فرمود: چه خبر شده است؟ یونس گفت: من باید از این دیار فرار کنم. حضرت در حالتی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: برای چه؟ مگر چه پیش آمدی رخ داده است؟! یونس جواب داد: چون که وزیر خلیفه - موسی بن بغا - نگین انگشتری را تحویل من داد تا برایش حکاکی و نقاشی کنم و آن نگین از قیمت بسیار بالائی برخوردار بود، که در هنگام کار شکست و دو نیم شد و فردا موعد تحویل آن است؛ و میدانم که موسی یا حکم هزار شلاق و یا حکم قتل مرا صادر میکند...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت(۲۶۵)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت دویست و شصت و پنجم:درسهاو برکات فرار دانشجویان
♦️حماسه فرار سه دانشجوی بسیجی، گر چه نافرجام موند، اما#برکات و درسهای بی شماری برای خود اونها و همه اسرایی که از این ماجرا باخبر شدن بجا گذاشت و باعثِ تقویت#همدلی و#انسجام بیشتر بین بچهها شد و تا مدتها یکدل و یه صدا برای سلامتی و زنده موندنشون#دعا میکردیم. همّ و غمّ همه شده بود غمخواری برای سه دانشجوی بسیجی که تموم خطرات رو به خاطر بقیه بجون خریدن و حاضر شدن به قیمت تحمل سختیهای بی شمار و حتی احتمال از دست دادن جون شیرین، لیستِ اسامی اسرای مفقود الاثر دو اردوگاه تکریت ۱۱ و ملحق ۱۸ رو به ایران برسونن.
🔸️این یه#درس_ایثار بود که در تاریخ دفاع مقدس ما ثبت شد. برکت دیگه این قضیه توجه دوباره و بیشتر از گذشته به#معنویات و راز و نیاز به درگاه الهی بود و یه موج معنوی در اردوگاه راه افتاد و دعا و قرآن و توسل که مقداری نسبت به اوایل اسارت کمرنگ شده بود دوباره جون گرفت و در واقع تجدید حیات معنوی در این مقطع شکل گرفت و تا آخرین روزهای اسارت تداوم یافت.
🔹️درس بزرگ دیگه این ماجرا این بود که حتی در سخت ترین شرایط نباید نا امید و تسلیم شد. بچهها با این کارشون به بقیه آموختن که با#امید و #توکل می شود دست به کارهای بزرگ زد. گر چه نتیجۀ نهایی حاصل نشد و بچه ها نتونستن به ایران برسن و دوباره برگردونده شدن به محیط اسارت، اما اگه مقداری تجربه بیشتر داشتن و می تونستن کمی پول فراهم کنن ،آزادی و رسیدن به ایران دور از دسترس نبود.
💥درس دیگهی این#حماسه_بزرگ، حتی برای دشمن، روحیه#مقاومت و جنگندگی اسرای ایرانی بود که هیچ گاه تسلیم شرایط نشدن و تلاش میکردن که بر شرایط فایق و پیروز بشن. فرار از چنگ دشمن با اون همه استحکامات و موانع بمعنای روحیه شکست ناپذیری اسرا بود. فرار#تیغ_دو_لبه بود. در صورت موفقیت لبۀ تیزش به دشمن بر میگشت و مفتضحش میکرد و در صورت ناکامی چه بسا فرد رو به کام مرگی دردناک و یا شکنجههای طاقت فرسا می فرستاد...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯