16.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥رهبر انقلاب در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام:
🔹حجاب محدودیت شرعی و قانونی است. کشف حجاب حرام شرعی و سیاسی است.
🔹خیلی از کسانی که کشف حجاب میکنند اگر بدانند پشت کار آنها چه سیاستی است قطعاً این کار را نمیکنند.
🔹دشمن با برنامه وارد شده ما هم باید با برنامه وارد شویم. کارهای بیقاعده نباید انجام بگیرد.
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت(۲۹۰)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت دویست و نود:ریش نمی زنیم
♦️زمانی که اسیر شدیم تعدادیمون محاسن داشتیم و نوجوونامون تو اسارت محاسن درآوردن ولی هیچوقت به ما و اونها اجازه داده نشد که به اختیار خودمون محاسن بذاریم. تراشیدن ریش هفتهای حداقل یه بار با تیغهای کند، اجباری بود.
🔹️روز اول تبادل که حادثه شهادت شهید پیراینده پیش اومد همه با هم عهد بستیم که به عنوان عزا به هیچوجه ریشامون رو نزنیم و حتی یکی از شروطمون با سپهبد حمید نصیر بود و اونم پذیرفته بود.
🔸️روز قبل از آزادیمون تعداد زیادی تیغ آوردن و گفتن که همه باید ریشتون رو تیغ بزنید و به هر کدوم یه دست لباس نو دادن که بپوشیم. همه حموم کردیم و لباس نو پوشیدیم و کهنهها رو دور انداختیم و بعضی بعنوان یادگاری با خودشون به ایران آوردن. اما هیچکس محاسنش رو نتراشید.
🍂فرمانده و افسرهای اردوگاه بشدت عصبانی بودن و حتی تهدید میکردن که اگه تیغ نزنید آزادتون نمیکنیم. ما که میدونستیم تهدیدها جدی نیست و فرمانده مافوق اونها«نصیرمحسن» اومده اینجا و قول آزادی به ما داده و فقط توپ و تشره اعتنا نکردیم و گفتیم: که ما از سپهبد حمید نصیر قول گرفتیم. بعضیها هم گفتن: ما با ریش اسیر شدیم و میخوایم با ریش به وطنمون برگردیم. خلاصه حسابی پررو شده بودیم و اونها چارهای نداشتن جز اینکه این روز آخر رو هم تحملِمون بکنن.
💥آخرش سماجت ما نتیجه داد و تنها گروهی از اسرا بودیم که همه بلا استثنا با محاسن وارد خاک ایران شدیم. جالبه بدونید وقتی وارد مرز شدیم، پاسدارها و بچه های خودمون همه تعجب میکردن و میپرسیدن ماجرا چیه؟ این اولین گروهیه که میبینیم همه محاسن دارن و تموم گروهای قبلی با ریش تراشیده وارد شدن و ما هم شرح ماجرا رو به صورت مختصر براشون توضیح میدادیم...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔍دعاها و مناجات های منتخب(۱۳)
💠 جرعهای عاشقانه ...
❤️ پروردگارا! آیا ممکن است برخلاف گمانهای ما به خودت، رفتار کنی و آرزوهایمان را نسبت به رحمتت نومید سازی؟! هرگز ای بزرگوار، چنین گمانی به تو نیست
📖 فرازی از دعای ابوحمزهثمالی
★ــــــ★ــــــ★ــــــ★
#حدیث_گرافی
#ابوحمزه_ثمالی
#ماه_مبارک_رمضان
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💢#قصه_های_سرباز_قاسم(۱۱)
📌برشی از کتاب از چیزی نمی ترسیدم
🔸️کودک نترس
✍از همان ابتدای کودکی حالتی از نترسی داشتم ده سالم بود تابستان بود و مدرسه تعطیل.فصل درو کردن ما قبل از طلوع صبح تا غروب آفتاب بود.پدرم یک گاونر شاخ زن خطرناک داشت که همه از او میترسیدند.مرا سوار براین گاو کرد که ببرم به ده دیگری که ۱۵ کیلومتر با خانه ما فاصله داشت و سرسبزتر بود و خانه عمه ام همان جا بود.گاو مغرور حاضر به فرمان بری نبود و با سر خود به پاهای کوچک من میکوبید من این بیابان را تنها سوار بر این حیوان خطرناک تا ده عمه ام رفتم.
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡
📖 روایت «#هزار_و_دوازدهمین_نفر»
🔸٢٠٠ خاطره🔸️از#سردار_سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی
🔺فصل دهم(آخر ): شهادت
🔸صفحه: ۱۸۴
🔻قسمت دویست و یازدهم: پرونده شهادت
✍چند ماه قبل از شهادتش، آقای شهیدی رئیس بنیاد شهید را دیده بود.
-پرونده ی شهادت من کجاست؟
-پرونده ی تو آخر آخر شهداست.
-پرونده ی منو بذار روی پرونده ی شهدا.
این خیلی مهم است که برای طرف این طور یقین حاصل شود.
🗣️حجت الاسلام والمسلمین حاج محمود خالقی، نشریه اطلاعات
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯