eitaa logo
روایتگری شهدا
25.7هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
دست عنایت خدا... 🌹 شهـــید حسن باقری: همه شرایط را بسنجید اما بدانید آنکه به کار ما نتیجه می دهد، دست عنایت خداست. از توکل به خدا و توسل غافل نشوید. اگر هم کم کاری کنیم باید جوابگوی خون شهدا باشیم. 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ 📜 بخشی از وصیتنامه شهید سلیمانی 💢خداوندا ! تو را سپاس که مرا قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجسته ترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم... 🌷 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌷 🌷 🔹️(ره) 🔹️ 🔹️ 🔹️ 🔹️ ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•°• 🕊 •°• ⚡اولین‌ سال‌ است‌ که نیستی، ‌گره‌ به‌ کار اربعینمان‌ افتاد 🔸️ ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ @shahidabad313 ❖ ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍طلاهای همسرش را فروخت و به افسران و سربازان متاهّل داد و گفت:مایحتاج عمومی گران شده و حقوق شما کفاف خرج زندگی رو نمی ده!! 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩سلام بر فرماندهان سلیمانی و ابومهدی المهندس صوت بلندگوهای حرم امام حسین در استقبال از زائرانی که با تصاویر فرماندهان مقاومت وارد حرم مطهر می شوند؛ 🔺سلام بر دو صورتی که با خون خضاب شده 🔻سلام بر فرماندهان سلیمانی و ابومهدی المهندس 💔😭 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸️﷽🔸️ ⚡(۴۰) ⭐گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادی 💢۱۷_شهيد و شهادت ص ۶۰ 🔹️...اما مهمترين مطلبي كه از ديدم، مربوط به يكي از همسايگان ما بود. خوب به ياد داشتم كه در دوره دبستان،بيشتر شبها در محل، كلاس و جلسه قرآن و يا هيئت داشتيم. 🔹️آخر شب وقتي به سمت منزل مي آمديم، از يك كوچه باريك و تاريك عبور مي كرديم.از همان بچگي شيطنت داشتم. با برخي از بچه ها زنگ خانه مردم را مي زديم و سريع فرار مي كرديم! ❖ @pmsh313 ❖ 🔹️يك شب من ديرتر از بقيه دوستانم از مسجد راه افتادم. وسط همان كوچه بودم كه ديدم رفقاي من كه زودتر از كوچه رد شدند، يك چسب را به زنگ يك خانه چسباندند! صداي زنگ قطع نمي شد. 🔹️يك باره پسر صاحب خانه كه از بسيجيان مسجد محل بود، بيرون آمد. چسب را از روي زنگ جدا كرد و نگاهش به من افتاد.او شنيده بود كه من، قبلا از اين كارها كرده ام، 🔹️براي همين جلو آمد و مچ دستم را گرفت و گفت: بايد به پدرت بگويم که چه كار مي كني! هرچي اصرار كردم كه من نبودم و... بي فايده بود. او مرا به مقابل منزلمان برد و پدرم را صدا زد. ❖ @pmsh313 ❖ 🔹️آن شب همسايه ما عروسي داشت. توي خيابان و جلوي منزل ما شلوغ بود. پدرم وقتي اين مطلب را شنيد خيلي عصباني شد و جلوي چشم همه، حسابي مرا زد. 🔹️اين جوان بسيجي كه در اينجا قضاوت اشتباهي داشت، چند سال بعد و در روزهاي پاياني دفاع مقدس به رسيد. 🔹️اين ماجرا و كتك خوردن به ناحق من، در نامه اعمال نوشته شده بود. به جوان پشت ميز گفتم: من چطور بايد حقم را از آن بگيرم؟ او در مورد من زود كرد. ❖ @pmsh313 ❖ 🔹️او گفت: لازم نيست كه آن شهيد به اينجا بيايد. من اجازه دارم آنقدر از گناهان تو ببخشم تا از آن راضي شوي.بعد يك باره ديدم كه صفحات نامه اعمال من ورق خورد! گناهان هر صفحه پاك مي شد و اعمال خوب آن مي ماند. 🔹️خيلي خوشحال شدم. ذوق زده بودم. حدود يكي دو سال از اعمال من اينطور طي شد. جوان پشت ميز گفت: راضي شدي؟ ❖ @pmsh313 ❖ 🔹️گفتم: بله، عالي است. البته بعدها پشيمان شدم. چرا نگذاشتم تمام اعمال بدم را پاك كند!؟اما باز بد نبود. همان لحظه ديدم آن شهيد آمد و سلام و روبوسي كرد. خيلي از ديدنش خوشحال شدم. 🔹️گفت: با اينكه لازم نبود، اما گفتم بيايم و حضوري از شما حلاليت بطلبم. هرچند شما هم به خاطر كارهاي گذشته در آن ماجرا بي تقصير نبودي. ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ @pmsh313 ❖ ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛