eitaa logo
روایتگری شهدا
23.3هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
5.7هزار ویدیو
84 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷مـدارک دانشگاهی شهــــدا🇮🇷 🌷🌷🌷 مدرک های دانشـگاهیشان را نادیدہ گرفتند، رفتند تا مـن و تــو مـدرک دانشــگاهیمان را با نشــان وطـن تحویل بگیریم ... 🔻 (دکترای فیزیک و پلاسما از دانشگاہ کالیفرنیا) 🔻 (رتبه ۱۰۶ علوم انسانی حقوق قضایی دانشگاہ تهران) 🔻 (رتبه ۴ دانشگاہ شیراز تجربی) 🔻 (رتبه ۱ شیمی دانشگاہ صنعتی شریف) 🔻 (رتبه اول کنکور پزشکی سال۶۴) ️ یادمان باشد ! چہ کســانی را از دست دادیــم ... تا چہ چـیزهـایی به دست بیاوریـم ...🌷🌷 👇👇👇 🆔 @TebyanOnline
🌱روایتگری شهدا ,بیان معنوی تلگرام شهید زین الدین و دنیا زدگی https://www.instagram.com/p/BWJ8FWYDoom/ مجنون۳۱۳ 💠💠💠اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمّد وَعَجِّل فَرَجَهُم💠💠💠
🌹 🌹 گاهی یک حدیث یا جمله ی قشنگ که پیدا می کرد ، با ماژیک می نوشت روی کاغذ و میزد به دیوار ... بعد در موردش با هم حرف میزدیم و هر چه ازش فهمیده بودیم می گفتیم . این جمله هم می ماند روی دیوار و توی ذهنمان ... 🕊 روایتگری شهدا https://eitaa.com/shahidabad313
🌷🕊 🕊 🔰نهی از منکر ✍ چند تا از بچه ها، كنار آب جمع شده بودند. يكيشان، براى تفريح; تيراندازى مى كرد توى آب. زين الدين سر رسيد و گفت «اين تيرها، بيت الماله. حرومش نكنين.» جواب داد «به شما چه؟» و با دست هُلش داد. زين الدين كه رفت، صادقى آمد و پرسيد «چى شده؟» بعد گفت «مى دونى كى رو هُل دادى اخوى؟» دويده بود دنبالش براى عذرخواهى كه جوابش را داده بود «مهم نيس. من فقط نهی از منکر كردم. گوش كردن و نكردنش ديگه با خودته.» 📚منبع : برگرفته از مجموعه كتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | احمد جبل عاملی 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @majnon313 ┗━━━🌷🍃🌷━━━┛ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍نزديك عمليات بود. مى دانستم دختردار شده. يك روز ديدم سرِ پاكت نامه از جيبش زده بيرون. گفتم «اين چيه؟» گفت «عكس دخترمه.» گفتم «بده ببينمش.» گفت «خودم هنوز نديد مش.» گفتم «چرا؟» گفت «الآن موقع عملياته. مى ترسم مهرِ پدر و فرزندى كار دستم بده. باشه بعد.» 📚منبع : برگرفته از مجموعه كتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | احمد جبل عاملی 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @majnon313 ┗━━━🌷🍃🌷━━━┛ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🏴⚪️🏴⚪️🏴⚪️🏴⚪️🏴⚪️🏴 ✍کلاه خود روی سرش بود و آرپی جی روی شانه اش... مثل نیروهایی شده بود که می خواستند بروند جلو. فرمانده گردان صدایش کرد: «حاج مهدی!» برگشت. فرمانده گردان پرسید: شما کجا می روید؟ گفت: چه فرقی می کنه؟ فرمانده که همه اش نباید بشینه تو سنگر، منم با این دسته می رم جلو!» فرمانده لشکر علی بن ابیطالب علیه السلام 📚منبع : هفته نامه یالثارات الحسین علیه السلام، شماره 637 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊 💥روایتگری شهدا ┏━━━🕊🏴🕊━━━┓ 🏴 @shahidabad313 ┗━━━🏴🕊🏴━━━┛ 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊