eitaa logo
روایتگری شهدا
22.9هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
: برای ما " کــربلا " بیش از آن که یک شهر باشد یک افق است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کردہ‌ایم . 🏴  ✅ @shahidabad313 ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡ 📖  روایت «» 🔸٢٠٠ خاطره🔸️از 🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی 🔺فصل پنجم : جنوب شرق و اشرار 🔸صفحه:‌۸۴ 🔻قسمت هفتادوششم : عفو عمومی ✍در جنوب کرمان، اشرار به راحتی جولان می دادند و برای خودشان حکومتی داشتند. یک روز سر صبحانه گفت: بچه ها من تصمیم گرفتم عفو عمومی اعلام کنم. یه هفته به همه ی اشرار فرصت می دم خودشون بیان و سلاح هاشون رو تسلیم کنن و گرنه در شأن جمهوری اسلامی باهاشون برخورد میکنم. گفتم: این از اختیارات رهبریه، بعضی از اینا مجرم هستن و محکومیت دارن. گفت: میرم با آقا صحبت میکنم. ادامه دارد... 🏴  ✅ @shahidabad313 ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠ ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت پنجاه و چهارم:کندوهای زنبور عسل 🍂مشهور است هر کسی که از کنار چادر و خیمه اصحاب امام حسین(ع)عبور میکرد احساس می کرد که داره از کنار کندوهای عسل گذر میکنه و زمزمه مناجات اصحاب امام حسین علیه السلام در اون شب شبیه فعالیت زنبورای عسل بود و صداها در هم می پیچید. این را من به عینه در غرفه های الرشید در شبهای متوالی دیدم.از هر غرفه ای زمزمه ای شنیده می شد. عده ای زیارت عاشورا ، عده ای دعای توسل ، عده ای نماز شب و عده ای تلاوت قرآنی که از حفظ داشتن و نماز شبهایی که بصورت نشسته و ایستاده و با قامتی خمیده برپا می گردید. 🍂می شد شکوه و عظمت یک ملت بزرگ رو در رخساره خسته غواصانی مشاهده کرد که روزی بر امواج سهمگین اروند سوار بودن و امواج رو به تسخیر خود در میاوردن و امروز در این فضای تنگ و پر مِحنت دل رو به خدا سپرده و اسلحه شون شده بود باران اشکی که به عشق محبوب و بیاد سرور و سالار شهیدان و قافله اسرای کربلا از گونه های نحیف و پلاسیده شون جاری بود و چه زیبا این نکته در دعای کمیل منعکس شده است: «ارحم من راس ماله الرجاء و سلاحه البکاء» 🍂این گریه ها نه بخاطر درماندگی و استیصال ، که سلاحی جدید و تنها سلاحی بود که جنگاوران دیروز و اسیران امروز در دست داشتند و  به جنگ سختیا رفته و خود رو تسکین می دادن و هم به پیکار دشمن خونخوار می رفتن که مقهور ظلم و خشونت آنها نشوند و هم نفْس خود را به تسخیر خویش در میاوردن که جا نزده و مایوس و نا امید از درگاه خدا نشوند. 🍂هر چه بود آرامبخش بود و تسکین دهنده ی دردهای بی شمار. جلوه ای بود از نور الهی و هدیه ای ارزشمند بود که حضرت دوست به بچه ها تقدیم کرده بود تا احساس غربت و تنهایی نکنند و خود را در خلوتگه یار ببینند. به تدریج روزهای تنگ و فضای گرفته غرفه های الرشید داشت به پایان می رسید. در این مدت دشمن مقدمات ایجاد یک اردوگاه بزرگ را در حوالی (زادگاه صدام) می چید...                                                                              🏴  @shahidabad313 ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
💌 و سلام بر او که می گفت: «کربلا از زمان و مکان بیرون است و اگر تو میخواهی که به کربلا برسی باید از خود و بستگی هایش از سنگینی ها و ماندن ها گذر کنی، حب حسین(؏) در دلی که خودپرست است بیدار نمی شود» | شهید سیدمرتضی آوینی❣| 🏴  ✅ @shahidabad313 ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴قافله سالار داره میاد خدا کنه که برگرده 🏴  ✅ @shahidabad313 ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تقلب‌یڪ‌جاجایزهست✅ اونم؛امتحاناٺ‌الہـے‌وسختےها... ڪہ‌بایدسࢪمونُ‌بگیࢪیم‌بالا☝🏻 ازࢪوبࢪگهٔ‌زندگےشہدا ڪنیم! 🏴 🕊 🏴  ✅ @shahidabad313 ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
⚘🍂 پرسید ناهارچی داریم‌ مادر؟! مادر گفت‌با قالی پلوبا ماهی ! باخنده‌رو کرد به مادرش‌گفت "ماامروز این‌ ماهیا رو میخوریم‌ و یه ‌روزی ‌این ‌ماهیا ما رو..." چند وقت‌ بعد ‌تو عملیات‌والفجر ۸ داخل‌ اروندرود‌ گم‌ شد🌊 و دیگر مادرش‌ لب‌به ماهی نزد ... دلخواه صلوات 🏴  ✅ @shahidabad313 ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 بسم الله بپوشید پیرهن مشکیها رو اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِكَ... با اذن مادرش به مُحَرَّم رسیده ایم او گفته است ، تک تک ما را صدا کنند. 🏴  ✅ @shahidabad313 ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
تحویل سال به وقت است حوّل قلوبنا ببکاء علی الحسین... 🔘آجرک الله یا صاحب الزمان... 🏴  ✅ @shahidabad313 ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5877215681430161663.mp3
4.99M
🌴ماه اومد 🌴قرار قلب زارم اومد 🏴  ✅ @shahidabad313 ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡ 📖  روایت «» 🔸٢٠٠ خاطره🔸️از 🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی 🔺فصل پنجم : جنوب شرق و اشرار 🔸صفحه:‌۸۴ 🔻ادامه قسمت هفتادو ششم : عفو عمومی ✍تصمیمش جدی بود. بعداز آن بیانیه ای تنظیم کرد و داد دست بچه ها و گفت ببرندصداوسیمای کرمان بخوانند. چند نقطه راهم مشخص کرد و سریع مستقر شدیم . جالب بود که اشرار سه روز صف کشیده بودند وسلاح تحویل می دادند . باور کردنی نبود ،تااین حد مجهز باشند. ازسلاح سنتی و شکاری داشتندتا کالیبر۵۰و سلاح های سنگین ،یک انبار اسلحه جمع شد. خیلی از آن ها آن قدر سرگرم شرارت بودند که از هیچی خبر نداشتند. فقط یک قاسم سلیمانی می شناختند وبس. یکی شان موقع تحویل سلامش گفت: من تسلیم جمهوری اسلامی سلیمانی هستم. 🗣حسن پلارک فکه ۲۰۲ 🏴  ✅ @shahidabad313 ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 مداحی شهید حاج قاسم سلیمانی برای شهدای کربلا 🔹️ حاج قاسم این چنین خالصانه در جمع هیاتی های خویش ارباب را صدا می‌زند و به طور یقین مزد شهادت و آسمانی شدن ایشان هم در این اخلاص است. 🏴  ✅ @shahidabad313 ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مجموعه کلیپ های "چهره ها در کربلا" 🍂بررسی بعضی از شخصیت های مثبت و منفی حاضر در صحنه عاشورا 🖊 استاد پورامینی ⬅️قسمت اول➡️ "عمرو / علی" ابن قرظة ابن کعب انصاری (دو برادر مقابل هم) ★ــــــ★ــــــ★ــــــ★ 🏴  @shahidabad313 ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
🌷 🔰 سفیر تنها ؛ مسلم بن عقیل ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ @shahidabad313 ❖ ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
🌷 ⭕️ سلیمان بن صرد خزائی ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ @shahidabad313 ❖ ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠ ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت پنجاه و پنجم:به سمت زادگاه صدام ♻️برخی از نگهبانهای عراقی که اندکی نسبت به بقیه دل رحمتر بودن می گفتن که چند روز دیگه شما را به اردوگاه می برن و اونجا راحت هستید و جا و مکان فراوانه و امکانات زیاده و صلیب سرخ میاد شما رو ثبت نام می کنه و شما میتونید برای خانواده هاتون نامه بنویسید. ♻️این خبرها ما رو امیدوار می کرد و برای خروج از اینجا و ورود به اردوگاه لحظه شماری میکردیم.با آماده شدن مقدمات اولیه اردوگاه در تکریت که عراقی ها نام تکریت ۱۱ را بر آن گذاشته بودند، بالاخره روز ۶۵ عراقیا ریختن داخل غرفه ها و دست و چشممون رو بستند، سوار تعدادی اتوبوس شدیم. فرمان حرکت صادر شد و براه افتادیم. اجمالا متوجه شدیم که دوران قرنطینه تموم شده و احتمالا ما را به سمت اردوگاه میبرن. حس غریبی بر بچه ها حاکم بود، از سویی خوشحال بودیم که از این تنگنا و محیط خفقان خارج شده و کور سوئی از امید تو دلمون ایجاد شده بود که حداقل در فضایی بازتر و مکانی وسیع تر قرار خواهیم گرفت و تا حدودی خوشحال بودیم و از سویی، نگرانی از آینده ای مبهم ، روح و روان بچه ها را آزار میداد. بیم و امید در دل بچه ها موج می زد. ♻️به دشمن و گفته هاش اطمینانی نبود و با خودمون می گفتیم نکنه دروغ بگن و ما را بجایی ببرن که آرزوی اینجا را بکنیم. به هر حال در افکار و خیالای گوناگون و متضاد غوطه ور بودیم و باید منتظر میموندیم چه پیش خواهد آمد. ♻️آینده و سرنوشت، کاملاً مبهم بود و هیچ اطلاعاتی از جهان خارج نداشتیم. با خروج از بغداد کم کم اجازه دادن چشما رو باز کنیم ولی دستا همچنان بسته بود. هیچکس نمی دونست که قراره ما رو کجا ببرن. تصور ما این بود شاید در همین حوالی بغداد و یا در شهرایی مثل موصل یا رمادی که اسرای ایرانی اونجاها بودن، ببرند. کسی حق نداشت با بغل دستی اش حرفی بزنه و با اندک صحبتی ضربات چوب و کابل بود که بر سر شخص خاطی فرود میومد...                                                                                   ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯