eitaa logo
روایتگری شهدا
25.7هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
✫⇠(۲۴۶) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت  دویست و چهل و ششم:عملیات نیدو و شعار یا زهرا(۲) ♦️فرمانده از ما خواست ساکت بشیم و شروع کرد به تهدید‌ کردن ولی بچه‌ها اصلا اعتنا نکردن و با صدای بلند‌تر و هماهنگ به شعار یا زهرا رو ادامه دادیم. می‌دونستیم حضرت زهرا (س) خودش به داد زندانیها و همه ما می‌رسه و کمک‌مون می کنه. اون بعثی خبیث وقتی دید کار داره خراب می‌شه و اگه گزارش به مقامات بالا برسه احتمالاً کار براش مشکل می شه، گفت خیلی خوب ساکت بشین آزادشون می‌کنیم. 🔸️عنایت حضرت زهرا شامل حالمون شده بود و به فریاد فرزندای گرفتارش رسید. درِ زندان رو وا کردن و بچه‌ها رو که غرق در کثافت شده بودن و از شدت گرما و کتک کاری بیحال بودن و بدناشون همه سیاه و کبود بود رو از شکنجه‌گاه بیرون آوردن. اجازه بهش دادن که برن حموم و بچه‌های ما هم لباس تمیز بهشون دادن و به لطف بی بی دو عالم برگشتن سرِ جاهاشون تو سوله ها. این مسئله عاملی شد برای پیوند بیشتر بین ما و سوله‌ها که اکثرا ارتشی بودن و همدلی بین ما و اونها دو چندان شد. 🔻شکستن دهان منافق🔻 🔸️بعضی در اسارت شده بودن و نترسی. یکی از اونها جوهر محمدیان بچه اسلام آبادِ غرب بود. جوهر‌ از پاسدارای قدیمی بود که دو تا بچه داشت و بچه سومش تو راه بوده که اسیر شده بود و نمی‌دونست بچه‌ش پسره یا دختر یا اصلا سالم بدنیا اومده یا نه. سی و خورده ای سالش بود و سرِ بی باکی داشت. از کسانی بود که علاقه ویژه ای به حضرت امام خمینی(ره)داشت و کوچیک‌ترین بی احترامی به امام رو نمی تونست تحمل کنه. ⚡روزی یکی از جاسوسها در حضورش به امام توهین کرده بود. نمی دونست جوهر چجور آدمیه و الّا به گور باباش می‌خندید که همچین غلطی بکنه. جوهر با مشت کوبیده بود توی دهانش و فکشو پایین آورده بود. بچه ها هم دخالت کردن و بهش گفتن اگه چیزی به بعثیها بگه تکه پاره‌ش می کنن. بیچاره با فکِ آویزون تا مدتها درد می‌کشید و مثل موش مرده یه گوشه‌ای کز می‌کرد و تا آخر هم جرات نکرد بِره گزارش بده. به شوخی بین خودمون می‌گفتیم این نتیجه دهن لقی کردنه. جوهر شده بود قهرمان مشت زنی و مثل محمد‌علی‌کلی که فکِ جوفریزر رو پایین آورد، کاری کرد موندگار...   ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
12.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊 🌹 شهید عبدالمهدی مغفوری ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡ 📖  روایت «» 🔸٢٠٠ خاطره🔸️از 🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی 🔺فصل نهم: مردم داری 🔸صفحه: ۱۶۳ 🔻قسمت صدوهشتادوسوم:راضی نیستم ✍چندی قبل دونفر را در رابطه باترور حاج قاسم دستگیر کردیم که حکمشان محاربه اعلام شد. سردار پس از اینکه متوجه ی حکم شد،گفت:اقدام اونها علیه من بوده نه کشورو نظام. راضی نیستم به خاطر من هیچ انسانی از بین بره یا به زندون بیفته. ایشان سپس ازماخواست به نحو دیگری با آن ها رفتار کنیم. 🗣دادخداسالاری دادستان کرمان،نشریه اطلاعات ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 پنجشنبه‌ها چشم که میگشاییم نام کسانی در ذهنمان روشن است که تا همیشه مدیونشان هستیم آنهایی که هرگز فراموش نمیشوند 🕊 شهدا را یاد کنیم باذکر صلوات💚 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
💌 🌹شهـــید جهاد مغنیه: رو خودتون‌ جوری ‌کار ڪنید ك ‌اگر یه ‌گناهم ‌کردید، گریتون‌ بگیرھ..(: ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
11.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥در ماه شعبان عبادت های مختلفی وارد شده یکی از مهمترین اونها استغفاره...🎙 استاد شجاعی 🌙 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
13.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مستند چشمان محافظ 🔺قصه عکس‌ها و فیلم‌های خاطره‌انگیز به روایت محافظان شهید حاج قاسم سلیمانی 🎞 کارگردان: احمد عبدالرحیمی 📺 پنجشنبه چهارم اسفندماه، ساعت ۱۹ از شبکه یک سیما 🌟 به‌ مناسبت میلاد امام حسین علیه السلام و روز پاسدار ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۲۴۷) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت  دویست و چهل و هفتم:زورکی خوش باشید و برقصید(۱) 🍂آخرین عید نوروز اسارت (نوروز۶۹) از راه رسید. بچه‌ها در تدارک برگزاری جشن بودن. آسایشگاهها رو تمیز کردیم. لباسها رو با گذاشتن زیر پتو اتو زدیم و بعضی شعر و سرود و بعضی جوک و لطیفه و تعدادی هم تئاترِ طنز و خنده دار آماده می‌کردن و یه نفر هم داشتیم که شعبده بازی بلد بود و یه سری شیرین‌کاری انجام می‌داد و در نوع خودش و بدون امکانات شعبده بازی جالب بود. 🔹️عده‌ای هم با کمک آشپزها از حداقل امکانات مثل خمیرداخلِ صمون و کمی روغن و شکر، شیرینی آماده می‌کردن. بعثیها که هیچ بهانه ای برای بر هم زدن عید و شادی ما نداشتن، یه ترفندِ شیطانی به ذهنشون رسیده بود و برای ما شدن دایه از مادر مهربونتر و وانمود می‌کردن که مثلا می‌خوان کاری بکنن که خیلی بهمون خوش بگذره و خوش بحالمون بشه. ⚡روز عید شد و ما از قبل برای برگزاری جشنِ روزِ عید نوروز از عراقیها اجازه گرفته بودیم. سال تحویل شد و برای اولین بار در اسارت همه دور هم جمع بودیم و می‌خواستیم یه جشن حسابی برگزار کنیم و شادی کنیم. شیرینی بین بچه‌ها تقسیم شد و گروه سرود یه سرود شاد اجرا کردن و رفیق شعبده بازمون، یه شعبده بازی حسابی راه اندخت و یه تئاتر طنز هم اجرا شد. داشت حسابی بهمون خوش می گذشت که بعثیها اومدن وسط ماجرا و ازمون خواستن که برقصیم. 📌بچه ها که نمی خواستن بهونه دستشون بدن و عیدمون خراب نشه . گروهی اومدن وسط و شروع کردن بصورت هماهنگ یه سری حرکات نرمش زورخونه ای رو انجام دادن. البته برای ما جذاب و جالب بود، ولی بعثیها به این حد قانع نبودن و می دونستن ما رقص رو حروم می‌دونیم ، می‌خواستن با تحت فشار قرار دادنمون، عید رو خراب کنن و بهانه‌ای برای زدن پیدا کنن. افسر اردوگاه جلو اومد و گفت: «شنو های ریاضه» یعنی این چیه این ورزشه. باید برقصید. 💥گفتیم ما هیچکدوم رقصیدن بلد نیستیم و تو شادی‌هامون نمی رقصیم. ما اینجور راحتیم و اجازه بدید به روش خودمون و طبق آداب و سنت‌های خودمون شادی کنیم و جشن بگیریم. افسر گفت: ما بهتون اجازه ندادیم که هر کاری میخواید انجام بدین، بلکه باید اونجوری که ما میخوایم شادی کنید. گفتیم پس اجازه بدید بریم تو آسایشگاهامون و برای خودمون استراحت کنیم. شروع کرد به تهدید کردن که اگه نرقصید کتک می‌خورید و کابل ها رو دست گرفتن. تعدادی رو به زور کشاوندن وسط و دستور دادن برقصید... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا