جزء هفدهم.mp3
3.85M
✾طرح تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے✾
#تحدیر (تندخوانے) جزء هفدهم قرآن کریم با صوت استاد معتز آقایے
زمان : 35دقیقہ
✨ڪلام حق امروز هدیه به روح✨
✾شهید،⇦ #محسن_حججی
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت(۲۹۳)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت دویست و نود و سوم:مظلومترین اسرا
📌از بس خوشحال بودیم و تو شادی خودمون غرق بودیم نمیدونستیم پشت سرمون چه اتفاقی افتاده. بعثیها که از گروگان گرفتن همه ما شکست خورده بودن و با شورش ما مواجه شدن و ناچار بودن ما رو آزاد کنن، نگو مثل مار زخمی میخوان یه جوری نیششون رو تو بدنمون وارد کنن و سرِ یه فرصت مناسب ازمون#انتقام بگیرن و نقشه گروگانگیری رو و لو بصورت ناقص اجرا کنن.
🔹️کاروان ما بعنوان آخرین سری از گروه اسرایی که تبادل شدن، ۱۵ اتوبوس بودیم و هر اتوبوس کم و بیش چهل نفر. با حرکت ما از اردوگاه بعقوبه توطئه کرده بودن که بصورت نامحسوس دو تا اتوبوس آخری رو کمکم فاصله ایجاد بکنن و طوریکه مشخص نشه نزدیکهای مرز از یه مسیر انحرافی برگردونن اردوگاه و بعنوان گروگان نگه دارن. متأسفانه همین حقۀ کثیف رو با زیرکی و بصورت نامحسوس انجام داده بودن و ما اصلاً متوجه نشدیم. وقتی رسیدیم مرز خسروی و سراغ رفقامون رو گرفتیم دیدیم تعدادی نیستن.
🔸️اتوبوسها رو شمردیم دیدیم دو تا کمه. بچهها به سمت عراقیها هجوم بردن و درگیری بین ما و اونها شروع شد و چیزی نمونده بود که کشت و کشتار شروع بشه. پاسدارها و مامورین ایرانی هم که از دور درگیری رو دیدن دوان دوان اومدن و دخالت کردن و ماها رو جدا کردن و با خواهش تمنا درخواست داشتن که نگران نباشید و ما پیگیری میکنیم. دلمون رضایت نمیداد و نمیتونستیم قبول کنیم که ما برگردیم و تعدادی از صمیمیترین دوستامون جا بمونن و خدا میدونه چه بلایی سرشون بیاد.
💥نامردها بدجوری شیرینی آزادی رو به مذاقمون تلخ کردن. بالاخره صحبتهایی شد و مسئولین مرزی جمهوری اسلامی ما رو قانع کردن که حتما پیگیری میکنیم و گفتن اینجا کاری از دست شما برنمیاد و بهتره شما وارد ایران بشین. صلاح و مصلحت دوستان بر این قرار گرفت که نظر مسئولین خودمون رو بپذیریم و هر چند شیرینی آزادی بکاممون تلختراز زهرمار شد، اما چارهای نداشتیم که راهی خاک وطن بشیم و دوستامون رو بخدا بسپاریم و دلمون رو به پیگیریای جمهوری اسلامی برای آزادیشون خوش کنیم.
⚡سرجمع ۲۰۰ و خوردهای از بچهها از اردوگاهای مختلف که بیشترشون (در حدود ۸۰ نفر) از جمع ۶۰۰ نفره ما بودن بعنوان گروگان جاموندن. فقط دلمون به این خوش بود که حداقل صلیب سرخ اسامی اونها رو ثبت کرده و نمیتونن سر به نیستشون بکنن. ماجرای این بدقولی و نقشه شوم ۶۶ روز طول کشید و با پیگیریهای فراوون ما و مسئولین جمهوری اسلامی و فشار بر صلیب سرخ و حکومت بعث عراق، بالاخره گروگانها در تاریخ یکم آبان ماه ۶۹ بعد از ۶۶ روز از تاریخ آخرین تبادل رسمی آزاد و با یه فروند هواپیما وارد فرودگاه مهرآباد شدن. سه نفر دانشجوی فراری هم جزو اونها بودن و خیال ما هم راحت شد...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بدون تعارف با خیاطی که یک دست و دو پای خود را در راه دفاع از حرم اهل بیت(ع) تقدیم کرد.
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔍دعاها و مناجات های منتخب(۱۶)
💠 جرعهای عاشقانه ...
❤️ الهی، ما را به یادت مشغول کن و از خشمات پناه ده و از عذابت نجات بخش و از مواهب روزی کن و از فضلت بر ما ببخش
📖 فرازی از دعای ابوحمزهثمالی
★ــــــ★ــــــ★ــــــ★
#حدیث_گرافی
#ابوحمزه_ثمالی
#ماه_مبارک_رمضان
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💢#قصه_های_سرباز_قاسم(۱۴)
📌برشی از کتاب از چیزی نمی ترسیدم
🔸️رسم عشیره
✍توجه به زیارات و امامزاده ها زیاد بود و نیز به آش نذری پختن آش برای باران از همه مهم تر بود.در تمام عشیره ما اولین گوسفندی که از آنها بره یا گره نری به دنیا می آورد آن مال امام حسین علیه السلام بود.آن را چهار تا پنج ماه در خانه می بستند و علف می دادند چاق ترین گوسفندشان همان بود.بعد در ایام فصل کوچ،روضه امام حسین علیه السلام را میخواندند،گوسفند را کشتند و شام مفصل می دادند هنوز هم همین رسم حاکم است اما تمام عزاداری آنها برای امام حسین علیه السلام در ایام فصل کوچ یعنی ماه اول پاییز است که فقیر با غنی،همه همین شیوه را عمل میکردند.
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡
📖 روایت «#هزار_و_دوازدهمین_نفر»
🔸٢٠٠ خاطره🔸️از#سردار_سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی
🔺فصل دهم: شهادت
🔸صفحه: ۱۸۵_۱۸۶
🔻ادامه قسمت دویست و دوازدهم: عقد اخوّت
✍ساعاتی را با تابوت پیکرهای مطهر شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید پور جعفری سپری و راز و نیاز کردیم. طی مشورتی قرار شد برنامه تدفین به طلوع آفتاب و قبل از نماز صبح روز بعد موکول شود.
زمانی که خواستیم پیکر مطهر ایشان را به خاک بسپاریم، عبای مبارک رهبر معظم انقلاب را کف قبر پهن کردیم و همراه کفن سردار، نامه ای از یک دختر شهید و انگشترشان قرار دادیم. رسم است که باید هنگام خواندن تلقین، سر میت را به سمت قبله قرار دهند، اما در پیکر مطهر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی سری وجود نداشت.
🗣 حجت الاسلام والمسلمین حاج محمود خالقی، نشریه اطلاعات
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌷🕊🍃
همین ڪہ تـو هـر صبـــ🌤ــــح
در خیالِ منـے ؛
حـالِ هـر روزِ من خــوب استـــــــ ...
#حاج_قاسم💔
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
📷تصویری کمتر دیده شده از شهید #حاج_قاسم سلیمانی در مراسم احیای #شب_قدر
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌸 ایام قدر، قله ماه رمضان
🔸 رهبر انقلاب: قلّهی ماه رمضان، ایّام قدر و لیالی مبارکهی قدر است؛ ما به این قلّه رسیدهایم؛ از فرصت بینظیر توسّل و تضرّع و دعا و طلبِ از پروردگار عالم [باید] استفاده کنیم... برای خودتان و همهی برادران دینیتان و کشورتان و جامعهتان دعا کنید و از خدا مطالبه کنید، درخواست کنید و مطمئنّ به اجابت باشید.
⭐️ #بهار_معنویت
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔰 لوح | خداوندا مرا پاکیزه بپذیر
🌙 به مناسبت فرا رسیدن لیالی قدر
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
جزء هجدهم.mp3
4.21M
✾طرح تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے✾
#تحدیر (تندخوانے) جزء هجدهم قرآن کریم با صوت استاد معتز آقایے
زمان : 35دقیقہ
✨ڪلام حق امروز هدیه به روح✨
✾شهید،⇦ #امیر_حاج_امینی
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت(۲۹۴)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت دویست و نود و چهارم:در آغوش مامِ وطن
🍂غروب روز شنبه ۲۴ شهریور سال ۱۳۶۹ بعنوان آخرین گروه اسرای ایران از زمان شروع تبادل رسمی که از ۲۶ مرداد شروع شده بود، وارد مرز خسروی شدیم. صحنههای بدیع و زیبایی خلق میشد. به محض اینکه هر نفر از اتوبوس پیاده میشد، ناخوداگاه به#سجده می افتاد و خاک پاک وطن رو می بوسید. حتی بعضی از بچه ها از خوشحالی خاک روی سرشون می ریختن و گریه میکردن. پاسدارها و یگانهای حفاظت یه وقتایی ناچار بودن که زیر کتف بچهها رو بگیرن و از زمین بلند کنن. به هیچ زبونی نمیشه خوشحالی دو طرفه بچه ها و استقبال کننده ها رو توصیف کرد. همه کسانی که اونجا بودن تکتک بچه ها رو در آغوش می کشیدن و می بوسیدن.
📌دیدن چهره زیبای پاسدارهایی که با لباس سبز و آرم سپاه تا روحانیونی که عاشقانه بچهها رو بغل می کردن و تعدادی از خونواده شهدا و اسرا همه و همه دیدنی و جلوههایی از عشق و عاطفه ناب ایرانی و محبت اسلامی رو به نمایش میذاشت.
⚡بعد از بوسیدن خاک وطن و استقبال اولیه پاسدارها و یگانهای حفاظت، تعداد زیادی از مردم عادی منتظر استقبال از بچهها بودن. دو صف طویل مردمی که اکثرا خونواده شهدا و آزادهها بودن، در مقابل هم چشمانتظار ورود فرزندان ایران زمین بودن. اینجا هم تونلی شکل گرفته بود اما نه تونل مرگ و وحشت، بلکه تونلی از رحمت و مهربانی. اینجا دیگه خبری از کابل و چوب و سیم خاردار نبود. گل و لبخند و اشک شوق در هم آمیخته بود. خدا رو#شکر، اینجا ایرانه. اینجا سرزمین رحمت و محبته.
🔸️از داخل این تونل طولانی که عبور میکردم ناخودآگاه یاد تونل های مرگ اسارت میافتادم که بعثیها با کمال بیرحمی و شقاوت بچه ها رو میزدن و لت و پار میکردند. باورم نمیشد بعد از چهار سال مفقودی و آن همه درد، الان در میون این همه عاشق دلداه قرار گرفتهام. عشاقی که پروانه وار دور شمعهای سوخته و آب شده از محنت سالها غربت جمع شده و از هر طرف اونها رو گلباران میکردند...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✅«بزرگمرد»
✍خودش که چیزی نمیگفت، اما پلکهای خسته و چشمهای سرخش همه چیز را روایت میکرد. خواب یکی دو ساعتهاش یا توی ماشین بود یا توی هواپیما. غیر از اینها هم هر وقت که خیلی خوابش میگرفت، دراز میکشید روی زمین و سرش را میگذاشت روی دستش.
فرقی نداشت کجا باشد، حلب، سامرا، بغداد و ... محل اسکانش را که میدیدی، با خودت میگفتی این طور که نمیشود، حتماً باید لوازم دیگری هم باشد. موکتی رنگ و رو رفته، یک متکا و یکی دو تا پتو میشد تمام امکانات مردی که دشمن را به زانو درآورده بود.
✍️ سردار رضا حافظی
📚سلیمانی عزیز، ص ۱۳۹
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔍دعاها و مناجات های منتخب(۱۷)
💠 جرعهای عاشقانه ...
❤️ الهی، من و پدر و مادرم را بیامرز و به آنها رحم کن، همانطور که مرا در کودکی پروریدند. به نیکیهایشان، پاداش بده و بدیهایشان را ببخش
📖 فرازی از دعای ابوحمزهثمالی
★ــــــ★ــــــ★ــــــ★
#حدیث_گرافی
#ابوحمزه_ثمالی
#ماه_مبارک_رمضان
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💢#قصه_های_سرباز_قاسم(۱۵)
📌برشی از کتاب از چیزی نمی ترسیدم
🔸️رسم بیداری سحر
✍نکته دیگر که در عشایر محدود یا نایاب بود این بود که پدرم اهل غسل بود.حتی در سرمای زمستان در قنات ده غسل میکرد!
🔺یادم نمی رود که دو بار مادرم بر سر این موضوعات بحث کرد یک بار #ماه_رمضان بود.ما همه از همان بچگی به ماه رمضان علاقه داشتیم رادیو بزرگ آقای مدیر را روی دو تا چوب می گذاشتند پشت دیوار ساختمان،مدرسه و سحر روشن میکردند.تا سه تا ده صدای آن می آمد!
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯