حمید به آقا امام رضا(ع) ارادت زیادی داشت و همین طور به مقام معظم رهبری عشق و ارادت ویژهای داشت❤️. هر کاری میخواست بکند باید از آقا استعلام میگرفت. سال 94 عمره بودیم. یک هتل دستمان بود و شب جمعه دعای کمیل برگزار کردیم👌 آن موقع تازه سعودیها به یمن حمله کرده بودند.😔 حمیدرضا دعای کمیل خواند و در بین فرازهایش سعودیها را لعن میکرد✅. چند نفر پیشم آمدند و گفتند این بچه کلهاش خراب است. اگر مأموران باخبر شوند که کار همهمان زار میشود😱. من هم گفتم به شما چه ربطی دارد. فوقش میآیند و مسئول کاروان که من هستم را میگیرند❗️. به هرحال به خیر گذشت و وقتی در مدینه بودیم، تماس گرفتند و اطلاع دادند خانم حمیدرضا باردار است.😊 پسرم گفت برای انتخاب نامش از حضرت آقا استعلام بگیریم. یک آشنایی در بیت داشتیم که رایزنی شد و آقا هم اسم احمد را برای کودک انتخاب کرده بودند.🌺
#شهید مدافع حرم حمیدرضا اسداللهی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خاطره_از_شهدا
✍در خانه با بچهها مثل پدر رفتار می كرد. به همه می گفت: لباسهايتان را خودتان بشوييد و اتو كنيد تا مادر فقط برايتان غذا درست كند. او مسئول انجام كارهای شما نيست. خسته می شود. در درس دادن و كمك علمی در خانه هم زبانزد بود. برادر دومش وقتی كه تا كلاس ششم خواند، ديگر نمی خواست ادامه تحصيل دهد و پدرش او را به مكانيكی فرستاد.
🌀يك روز كه با لباس روغني به خانه آمد، گفت كه دوستانش با او سرسنگين هستند و ناراحت شد و تصميم گرفت دوباره به مدرسه برگردد. وقتي علي متوجه اين موضوع شد، به برادرش دلداری داد كه ناراحت نباشد. آن زمان خودش در حال ورود به دانشكده افسری بود.
♨️وسه ماه از ثبت نام كلاسهای دبيرستان گذشته بود، ولی او به برادرش قول داد كه برادرش را برای امتحان ورودی آماده كند.
#شهید_صیاد_شیرازی
📚منبع : شاهد یاران / روایت مادرش
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کلام_از_شهدا
✍ما نفسي هم كه مي كشيم اگر براي خدا نباشد #گناه است.
#شهيد_عبد_الحميد_حسيني
📚منبع:سايت وصيت
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍آنچه كه كشور ما را، ملت ما را #پـيـروز كـرد، ايـمـان بـه خـدا و #عـشـق_بـه_شـهـادت بـود، عـشـق بـه #شـهـادت در مقابل كفر، در مقابل نفاق ، براى حفظ اسلام ، براى حفظ قرآن كريم .
♨️ج 16. 1361/3/23. بـيـانـات امام خمينى در جمع نمايندگان نهضت هاى آزاديبخش جهان !!! فرمانده ، مديران وســـرپـــرســـتـــان دوايـــر ســـيـــاســـى !!! ايـــدئولوژيـــك وپـرسـنل نيروى دريائى !!! وزير، مديران و كاركنان وزارت ارشاد اسلامى
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#برشی_از_یک_کتاب
#شهید_محسن_حججی
#شماره_۴۷
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#اردو #استراحت #چادر #تانک #دعا #توسل #قرآن_جیبی #خدا_رو_بچسبید #مناجات_با_خدا
✍در #اردو؛شب ها بیشتر به #استراحت می گذرد و شوخی و خنده؛ اما محسن می نشست وسط #چادر و شروع می کرد به #دعا خواندن.بقیه را هم به #توسل وا می داشت. غیر از آن،همیشه او را در گوشه ای با #قرآن_جیبی اش می دیدی.
♨️این جمله از زبانش نمی افتاد: #خدا_رو_بچسبید! در قسمت توپچی یک کتابچه #مناجات_با_خدا گذاشته بود. تا وارد #تانک می شد اول دعایی می خواند بعد کار راشروع می کرد.
🍀راوی:بهزاد صادقی،همکارشهید
📚#کتاب_سربلند فصل ۴ ص ۲۲۱
هدیه نثار روح این #شهید بزرگوار #صلوات
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کلام_از_شهدا
✍خداوندا، انجام دادن حسنات چقدر آسان است و نگه داشتن آن چقدر مشکل. خداوندا آنقدر فرصتم نده تا این جهادی که به کمک تو در راه تو انجام داده ام، با #ریا و دورویی از بین ببرم.
#شهيد_فرشید(حامد) فتح اللهی
📚منبع:سايت ابروباد
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🍃خانواده شهید مغنیه به یک مهمانی خانوادگی بزرگ دعوت بودند. محل مهمانی در منطقه الغبیری بود.
🌷همه بچه ها و نوه ها به مناسبت ولادت حضرت رسول(ص )دور هم جمع بودند.
🍃از همه ی نوه ها درخواست شده بود برای این جلسه صحبتی کوتاه آماده کنند و طی چند کلمه بگویند که برای سال جدید میلادی چه برنامه هایی دارند .
🌷همه ی نوه ها صحبت کردند تا اینکه نوبت رسید به جهاد مغنیه...
جهاد فقط گفت: طرحم برای سال بعد را هفته ی آینده میگویم!...
🌷همه شروع به اعتراض کردند، می گفتند جهاد دارد شرطی که برای همه گذاشته شده را نقض میکند. بعضی ها میگفتند کارش را آماده نکرده است!
🌷وسط خنده و اینکه هرکسی به شوخی چیزی میگفت، جهاد از حرفش کوتاه نیامد، اصرار داشت که طرحش برای سال آینده را هفته ی بعد می گوید.
درست یک هفته بعد دوباره خانواده دور هم جمع شدند ولی این بار، در بین خیل گسترده ی کسانی که برای تسلیت آمده بودند!!...💔
طرح جهاد، #شهادت بود.😔
🔺به روایت مادربزرگ شهید
#شهید_مدافع_حرم_جهاد_مغنیه 🌷
🌹یادش با ذکر #صلوات
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🍃🌷
﷽
#مناسبتی
ترم زندگیتون بی مشروطی،
لحظاتتون همیشه پاس،
معدل شادیتون ۲۰،
سایه حذف از زندگیتون دور...
روز #دانشجو گرامی باد🌷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#وصیت_شهید
✍ اما شمایی که بعد از من چند صباحی بیش در این دنیا نخواهید ماند و دیر یا زود باید کوله سفر بربندید!
زندگی اندک خود را دریابید و همانند من بی توشه به سفر نروید!....
#شهیدسیدمحمد_عظیمی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سیره_شهدا
✍گفت ، توی دنیا بعد از شهادت فقط یک آرزو دارم ؛ اونم اینکه تیر بخوره به گلوم !
تعجب کردیم !!
بعد گفت ، یک صحنه از عاشورا همیشه قلبم منو آتیش می زنه ! ؛
بریده شدن گلوی حضرت علی اصغر !
والفجر یک بود که مجروح شد ،
یک تیر توی آخرین حد گردنش خورده بود به گلوش .
وقتی می بردنش ، داشت از گلوش خون می آمد ؛ می گفت ،
آرزویی ندارم مگر شهادت.....
#شهیدعبدالحسین_برونسی
📚خاک های نرم کوشک
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💠اهمیت به نماز💠
🌸روزی برای تحویل امانتی به شهر "تبنین" رفته بودیم.در راه برگشت صدای اذان آمد. احمد گفت: کجا نگه می داری تا نماز بخوانیم؟
🌸گفتم ۲۰دقیقه ی دیگر به شهر می رسیم و همانجا نماز می خوانیم...
🌸از حرفم خوشش نیامد و نگاه معنا داری به من کرد و گفت:من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه ی دیگر زنده باشم! و نمی خواهم خدا را در حالی ملاقات کنم که نماز قضا دارم دوست دارم نمازم با نماز #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و در همان وقت به سوی خدا برود"❤️
🗣راوی:علی مرعی (دوست شهید)
#شهید_احمد_مشلب🌷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امر به معروف زوج قمی در مشهد با دادن گیره روسری و با حضور دختر مدافع حرم شهید محرابی
#امر_به_معروف_ساده
#شهید_محرابی
دهه هشتادی ها هم دختر شهید هستند.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کلام_شهید 🌷
🍂 همیشه میگفت: دوست دارم با زبان روزه و تشنه لب مثل آقا اباعبدالله شهید شوم و اگر فرصتی باشد با خون خودم بنویسم #قائدنا_خامنهای
🍂 و از طرفی میگفت: دوست دارم چهره من را غیر از این که حالا هستم ببینید، و سفارش می کرد اگر من شهید شدم نگذار بچهها صورت من را ببینند❌
🍂 همان شد که حسن میخواست، با زبان روزه، و بر اثر خمپاره؛ شهید شدند که از صورتش چیزی باقی نمانده بود😔
#شهید_حسن_غفاری🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#شهید شُدݩ
یڪ اتِفــاق نیست..
بـایَد خـونِ دݪ بُخورۍ.🥀.
دَغدغه هاۍِ هیأت،
دَغدَغه هاۍِ کار جَهادۍ
دَغدَغه هاۍِ تـَرڪِ گُناه
دَغدَغه هاۍِ شهادٺ
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 قولى كه شهيد شاهرخ ضرغام به مردم داد.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
دعای #مادر و پسر یکجا مستجاب شد.
روز هفدهم آذر سال ۱۳۵۹ بود. نیرویهای اعزامی عملیات بیسروصدا و شبانه به کانال ماهشهر نزدیک شدند و تا نزدیکی صبح ۳۰۰ نفر از نیروهای رژیم بعث را به هلاکت رساندند. اما با روشن شدن هوا نیروهای تحت امر بنیصدر از ستون خودیها پشتیبانی نکردند. دشمن پاتک زد و در ناباوری شاهرخ ویارانش تعداد زیادی از رزمندهها به خاک و خون کشیده شدند. شاهرخ در سنگر ماند و با آرپیجی شروع به منهدم کردن تانکهای بیشمار دشمن کرد. در همین حین با فریاد از دوستانش میخواست زخمیها ما را به عقب برگردانند. در همین وانفسا تیری به سینه اش اصابت کردند. یارانش دیدند که آن سرو سهی چطور به زمین افتاد. کمی که دور شدند این را هم دیدند که نیروهای بعثی بالای سر حرّ انقلاب آمدند و با شناسایی او شروع به هلهله و پایکوبی کردند. ابوالفضل ضرغام مدتها بود که با دلاوریهایش کابوس گردانهای بعثی شده بود. کار بهجایی رسید که صدام برای سر او جایزه تعیین کرد. هنوز ظهر نشده بود که رادیو عراق پخش برنامههای عادیاش را متوقف کرد و گوینده اخبار با صدایی شعف آلود از کشته شدن ابوالفضل ضرغام خبر داد. سر شاهرخ را از تن جدا کرده بودند. همان شب تلویزیون عراق پیکر بیسر او را نشان داد. گوینده مدام میگفت ما سر شاهرخ، جلاد حکومت ایران را از تن جدا کردیم. بعدازآن دیگر اثری از شاهرخ ضرغام نبود. آنهمه نذرونیاز و دعای مادر و پسر باهم یکجا اجابت شد. شاهرخ در رکاب امامش ابوالفضل شد و به شهادت رسید و همانطور که خواسته بود پیکرش مفقود شد و شهادت دلاورانهاش همه بدیهای گذشتهاش را شست و با خود برد.
✅ @shahidabad313
#کلام_استادشهید
✍آیا اسلام برای همه امور بشر پاسخ دارد؟!
بعضی ها جمود به خرج میدهند ، خیال میکنند که چون دین اسلام دین جامعی است ، پس باید در جزئیات هم تکلیف معینی روشن کرده باشد! نه ، اینطور نیست ، یک حساب دیگری در اسلام است.
♻️اتفاقاً جامعیت اسلام ایجاب میکند که اساساً در بسیاری از امور دستور نداشته باشد ؛ نه اینکه هیچ دستور نداشته باشد ، بلکه دستورش این است که مردم آزاد باشند و به اصطلاح تکلیفی در آن امور نداشته باشند.
♨️از جمله حدیثی است به این مضمون ،
خدا دوست دارد در مسائلی که مردم را آزاد گذاشته است ، مردم هم آزاد باشند ؛ یعنی مسائل آزاد را آزاد تلقی کنند ، از خود چیزی در نیاورند ، آن را که رخصت است آزاد بدانند.
👈 امیرالمؤمنین میفرماید
خدا یک چیزهایی را واجب کرده است ، آنها را ترک نکنید ، یک چیزهایی را هم ممنوع اعلام کرده است ، به آنها تجاوز نکنید.
خدا درباره بعضی از مسائل سکوت کرده است ، البته فراموش نکرده ، بلکه خواسته است که سکوت کند و بندگانش در آن مسائل آزاد و مختار باشند.
در آنچه که خدا مردم را آزاد گذاشته است ، شما دیگر تکلیف معین نکنید......
#شهید_مطهری
📚اسلام و نیازهای زمان، ج1، ص175
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#طنز_جبهه
✍ در کشور ما هر برنامه ای که عمومی شده و در سطح کشور فراگیر می شود داستانهای طنزی هم درباره ی آن پرداخته و در سطح جامعه منتشر می گردد.
♨️نوحه هایی هم که من می خواندم از این قاعده مستثنی نبود و برای بعضی از نوحه ها شعرهای طنزی هم ساخته می شد مثلاً برای نوحه ،
بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت
از کنار مرقد آن سر جدا باید گذشت ،
شعر طنزی با این کیفیت ساخته بودند ،
بهر آزادی شوش از مولوی باید گذشت
♻️از کنار دکه ی احمد یخی باید گذشت ،
و نمونه هایی از این قبیل حتی این شوخی ها به جبهه ها هم رسیده بود.
مثلاً هر وقت در عملیاتی عدم الفتح و عقب نشینی داشتیم وقتی کمی جلو می رفتم تا ببینم اوضاع از چه قرار است بعضی از رزمندگان که در آن شرایط روحیه خوبی داشتند و شوخ بودند به محض اینکه مرا می دیدند می خواندند ،
به کربلا می رویم عقب عقب می رویم ،
که این طنز مربوط می شد به نوحه ی سوی دیار عاشقان رو به خدا می رویم....
📚خاطرات حاج صادق آهنگران
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊