eitaa logo
روایتگری شهدا
23.1هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️ باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی ✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم 🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را می‌دانست 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 🔻قسمت دوم 🔹نذر حضرت اباالفضل 🔸مادرم هرسال دهه اول را روضه می‌گرفت. روز تاسوعا بود. مصطفی را که ۴ سال داشت به برادر بزرگترش سپردم و گفتم مواظب باشد که مصطفی بیرون نرود. اواخر روضه بود که صدای ترمز شدیدی از خیابان آمد و بلافاصله یکی از همسایه‌ها خطاب به مادرم با صدای وحشت‌زده‌ای داد زد و گفت: بی‌بی بچه‌ات مرد! من با سابقه‌ی بازیگوشی که از مصطفی سراغ داشتم می‌دانستم این بچه کسی نیست جز مصطفی! مثل همیشه از ترس خشکم زده بود و نمی‌توانستم حرف بزنم، به دیوار تکیه زدم و آرام نشستم. درست روبروی کتیبه‌ی یا اباالفضل بودم. همین که چشم به کتیبه افتاد گفتم: یا اباالفضل این پسر نذر شما، سرباز و فدایی شما بعد هم به آقا متوسل شدم که بلایی سرش نیامده باشد. 🔸یک ربع به اذان ظهر بود. مصطفی از در وارد شد و همین که مرا آن‌طور مستأصل دید برای این که از استرس من کم کند آمد و روی پای من نشست و گفت: مادر ببین حالم خوبه. صورتش خونی بود و رنگ به رخسار نداشت. پهلویش زخم شده بود، اما به من نگفت. سال ها گذشت و این نذر را با هیچکس در میان نگذاشتم. فقط برای شیر نذری به مادرم میدادم تا او در روضه‌اش پخش کند. این نذری در همه‌ی سال‌ها ادامه داشت و این راز بین من و حضرت اباالفضل بود. مادر شهید 📚برگرفته از کتاب سید ابراهیم 🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم @majnon100 ☑️گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️ باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی ✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم 🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را می‌دانست 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 🔻قسمت سوم 🔹تو نذر حضرت عباس هستی 🔸تقریبا ۱۷ سال داشت که روزی پیش من آمد و گفت: «مادر من راه انداخته‌ام.» با خوشحالی گفتم: «آفرین پسرم! بگو ببینم اسم هیئتت رو چی گذاشتی؟» لبخند زیبایی زد و گفت: «هیئت حضرت اباالفضل» بغض راه گلویم را بست. پرسید: «چیزی شده؟» گفتم: «نه مادر جان! کار خوبی کردی؛ حالا بگو ببینم چرا اسمش رو گذاشتی حضرت اباالفضل؟» در واقع می‌خواستم بدانم از قضیه نذرم چیزی متوجه شده است یا نه. مصطفی گفت: «به خاطر ادب حضرت و این‌که به (ع) خیلی ارادت داشتند. من شیفته‌ی ادب حضرت عباسم.» 🔸یقین کردم که این همه سال با این همه اتفاقی که برای پسرم افتاده بود، خود حضرت از او مراقبت می‌کرد. خدا را شکر کردم که مصطفی این مسیر را انتخاب کرده و خیالم از بابت عاقبت بخیری او راحت شد. به همین دلیل راز خود را بعد از ۱۳ سال برای او افشا کردم و گفتم: «مصطفی جان! تو نذر هستی» و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. می‌توانستم برق خوشحالی را در چشمانش ببینم. 🔸احساس می‌کردم از روزی که راز مرا متوجه شده بود، رابطه‌اش با حضرت عباس بیشتر شده و مسیر زندگی‌اش جهت گرفته بود. مادر شهید 📚برگرفته از کتاب سید ابراهیم 🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم @majnon100 ☑️گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️ باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی ✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم 🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را می‌دانست 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 🔻قسمت چهارم 🔹مدیون و نمک گیر امام حسین(ع) 🔸در محلی هیئت راه انداخته بود که ساکنان مستضعف و محرومی داشت. دلیلش را هم می‌گفت: «آن‌ها سطح فرهنگی مذهبی پایینی دارند و هنر این است که پای این‌طور افراد را به مجلس عزاداری اهل بیت باز کنیم. بعد ادامه داد که آن‌ها به لحاظ مالی هم در مضیقه هستند و اگر غذایی بدهیم تعدادی مستحق را سیر کرده‌ایم.» او تمام تلاش خود را می‌کرد که افرادی را جذب هیئت کند که از خدا و فراری‌اند. 🔸مدتی که گذشت گفت: «می‌خوام یک وعده غذای گرم به هیئت بدم.» من گفتم: «تو که نمی‌تونی از اون‌ها پول جمع کنی. در آمدی هم که نداری؛ هر چی هم که داری خرج هیئت می‌کنی، از کجا میخوای هزینه غذا رو بدی؟» گفت: «خدا بزرگ است.» 🔸واقعا توکل زیادی به خدا داشت که همین باعث شد هر هفته هزینه شام هیئت از خانواده و فامیل جور می‌شد. خودم هم آشپز هیئت شده بودم. برخی اوقات که واقعاً چیزی نبود که با آن برایشان غذا بیزم، می‌گفتم: «این هفته شام نده.» می‌گفت: «هر طور شده باید شام رو بدیم.» دیگر کنجکاو شده بودم که چرا این قدر اصرار دارد شام بدهد. مصطفی می‌گفت: «اول این که با غذایی که می‌خورند مدیون و نمک گیر (ع) می‌شوند و دوم این که لقمه‌های حلال، آن‌ها را از ارتکاب به گناه و معصیت باز می‌دارد.» همین دیدگاه او باعث شده بود، هیئتی که با چهار نفر شروع شده و در محلی با زیربنای کمتر از ۵۰ متر پا گرفته بود به جایی رسید که کوچه هم مملو از عزاداران می‌شد. مادر شهید 📚برگرفته از کتاب سید ابراهیم 🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم @majnon100 ☑️گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️ باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی ✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم 🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را می‌دانست 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 🔻قسمت پنجم 🔹نمی‌دونی گدایی برای خدا چقدر لذت داره! 🔸یکی از مؤثرین فعالیت‌های مصطفی در طول عمر با برکت خود، ساخت مسجد امیرالمومنین(ع) بود. شب‌های جمعه در گلزار بهشت رضوان شهریار و یا بهشت زهرا(س) از مردم پول جمع می‌کرد. گاهی برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها به همراه بچه‌های کارگری می‌کردند تا پول کمتری برای کارگر بدهند. یک روز از او پرسیدم: «پول جمع کردن از مردم اذیتت نمی‌کنه؟» لبخندی زد و گفت: «نمی‌دونی گدایی برای خدا چقدر لذت داره!» از همان زمان در حال خودسازی و مبارزه با نفس بود. الحق که عنوان خادم الحسین برازنده‌ی او بود. با فعالیت‌های مصطفی و دیگر جوانان و اهالی محل و به لطف خدا مسجد بسیار خوبی بنا شد و امروز این مسجد سه شهید تقدیم انقلاب کرده است. 🔸چند سال قبل که هنوز خبری از جنگ سوریه نبود به عمه‌اش گفته بود خواب دیده‌ام در این مسجد شهید می‌آورند و نور این تا آسمان بالا می‌رود و جالب است اولین شهید این مسجد خود مصطفی بود. سجاد عفتی و محمد آژند دو شهید دیگر این مسجد هستند. به سجاد عفتی قول داده بود که اگر شهید شد او را هم با خود ببرد و پس از مصطفی سجاد عفتی هم در سوریه شهید شد. 🔸شهید آژند هم دیگر شهید مسجد است که پس از شهادت مصطفی و در سر مزارش به من گفت: دعا کنید من هم بروم پیش مصطفی و او هم به شهادت رسید. مادر و پدر شهید 📚برگرفته از کتاب سید ابراهیم 🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم @majnon100 ☑️گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️ باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی ✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم 🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را می‌دانست 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 🔻قسمت ششم 🔹 اولین دیدار 🔸قبل از اینکه با مصطفی آشنا بشوم و ازدواج کنم، فرمانده پایگاه بسیج خواهران شهریار و طلبه بودم. اولین باری که آقا مصطفی را دیدم مربوط می‌شد به ایام فاطمیه‌ی سال ۸۵ که برای ماکت نمایشگاه حضرت زهرا یک درب چوبی سفارش داده بودیم چون خیلی سنگین بود نتوانستیم جابجا کنیم. یکی از خواهران، آقا مصطفی را جلوی درب حوزه به من نشان داد و گفت: «ایشان آقای صدرزاده فرمانده پایگاه برادران هستند. می توانیم از او کمک بگیریم.» جلو رفتم و از او خواستم که به ما کمک کند. او درب را بلند کرد و آن را داخل ماشین گذاشت. 🔸بعدها یکی از دوستان مصطفی مرا به او معرفی کرده بود[وقتی مصطفی اقدام کرد] برادرانم او را تایید کردند، چون پدرم شناخت چندانی از مصطفی نداشت. 🔸برای من خیلی مهم بود که[همسرم] ولایتی باشد؛ این را از برادرانم پرسیدم. نکته مهم دیگر، دیدگاه او نسبت به خانم‌ها بود. شاید برخی فکر کنند آقایانی که خیلی هستند نسبت به خانم‌ها سختگیرند و دیدشان نسبت به آن‌ها دید خوبی نیست. 🔸وقتی با مصطفی صحبت کردم در بحث تحصیلی من اصلا هیچ مانعی ایجاد نکرد و برای شغل آینده هم مانعی نداشت. برایم خیلی مهم بود که مثلا اگر یک زمانی چیزی در خانه کم و کسر باشد، برخورد او چطور است؟ و می‌خواستم به کارهای فرهنگی‌ای که تا آن روز داشتم، ادامه دهم. 🔸مصطفی در همه این زمینه‌ها نه تنها نگاه مثبت و خوبی داشت، بلکه خودش دغدغه آن‌ها را داشت و من را هم تشویق می‌کرد. برگرفته از مصاحبه همسر شهید با سایت تسنیم 🎥فیلم: بخش‌هایی از مراسم ازدواج و تشییع شهید 🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم @majnon100 ☑️گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️ باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی ✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم 🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را می‌دانست 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 🔻قسمت هفتم 🔹ما مکلفیم به انجام وظیفه 🔸آن چیزی که من و مصطفی را این قدر نزدیک کرده بود، اعتقادات‌مان بود. همین نزدیکی و استحکام اعتقادات، باعث شیرینی زندگی ما شده بود. خیلی قشنگ محبتش را ابراز می‌کرد. سختگیر نبود، بازخواست نمی‌کرد، سؤال و جواب نداشتیم. دو سه ماهی بعد از ازدواج‌مان به دلایلی مجبور شد درس حوزه را کنار بگذارد و چون تنها درآمد زندگی ما با همان شهریه ناچیز بود، سال اول زندگی را با هدیه‌های ازدواج‌مان گذراندیم که واقعاً سخت بود. یک روز آمد خانه و گفت: «می‌خواهم یک کاری انجام بدهم که نیاز به رضایت شما دارد.» ادامه دادند که: «یک نفر در کهنز است که همه او را به چشم ارازل و اوباش نگاه می‌کنند. او حتی به روی پدر خود چاقو کشیده و مادرش را با کتک از خانه بیرون کرده و همه خانواده و اهل محل از دست ازار او در رنج و سختی‌اند. 🔸امروز او را نصیحتش کردم و گفتم: «چرا پدر و مادرت را اذیت میکنی؟» گفت: «اگر کربلا بروم درست می‌شوم!» گفتم: «خب حالا ما باید چه کار کنیم؟» گفت: «ما باید خرج سفر کربلای او را بدهیم.» و این در شرایطی بود که ما هیچ منبع درآمدی نداشتیم. با موافقت من او را برای اعزام به ثبت‌نام کرد و حتی تا فرودگاه او را رساند و موقع برگشت هم او را از فرودگاه تا خانه آورد. وقتی یک‌روز از او پرسیدم: «آن بنده خدا تغییر کرده یا نه.» گفت: «پیگیری نکردم» و ادامه داد: «ما مکلفیم به انجام وظیفه و نتیجه با خداست.» مصطفی در در قبال اراذل و اوباش محلی هم احساس وظیفه داشت و نسبت به هیچ چیز بی‌اهمیت و بی‌تفاوت نبود. همسر شهید 📚برگرفته از کتاب سید ابراهیم 🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم @majnon100 ☑️گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
🔴 #کهکشان من ... راه شیری نیست ! کهکشان من ... #چشمان_توست... که مرا به آسمان ها ... می‌برد ... #شهید_عبدالصالح_زارع @shahiidaneh
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️ باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی ✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم 🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را می‌دانست 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 🔻قسمت هشتم 🔹بوی کباب که بهم میخوره حالم بد میشه. 🔸سال ۸۲ که دربم زلزله آمدیک روز عصرازفرودگاه زنگ زد خانه وگفت(من دارم می رم بم)پرسیدم (با کی؟) گفت (با هلال احمر.) یک هفته ای برای کمک رسانی آن جا ماند. 🔸وقتی ازبم آمد؛تامدت هاهروقت می خواستم کباب درست کنم نمی گذاشت ومی گفت(توی بم خیلی از خانه ها به خاطره زلزله اتصال برق پیدا کردند وآتش گرفتند‌.برای همین خیلی ها سوختند. بوی گوشت سوخته هنوز زیردماغمه.بوی کباب که بهم میخوره حالم بدمیشه.) مادرشهید 📚برگرفته ازکتاب قراربی قرار 🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم @majnon100 ☑️گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
حال یڪ #جامانـده را جامانـده مےفهمد فقط ... @shahiidaneh
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️ باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی ✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم 🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را می‌دانست 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 🔻قسمت نهـم 🔹نگران این بود که بدهکار از این دنیا برود 🔸مهریـه عـروس بزرگـم ودختـرم سـیصد سـکه طـلا بود؛ایـن تعـداد رابه مصطفـی پیشـنهاد دادم. مصطفـی نـه آورد ومی گفـت(من بایـد بتونـم مهـریـه روپرداخـت کنـم یـانـه؟بایـد چیـزی باشـه کـه درتوانـم باشـه؛ من اگـه داشـته باشـم بیشـترازسـیصد سـکه طـلا پـای سـمیه خانـم می ریـزم امـا الان نـدارم.)امـا چـون مـن اصـرارکـردم دیگـرمصطفـی حرفـی نـزد.آن قـدرمصطفـی نگـران ایـن بـودکـه بدهـکارازدنیـابـرود کـه سـمیه خانـم ناراحـت می شـدومی گفـت(ایـن بدهـی نیسـت)بالاخـره ۱۳ اردیبهشـت ۱۳۸۶ ازدواج کردنـدوسـمیه خانـم سـرسـفره عقـدبـرای راحتـی خیال مصطفی.مهریه اش رابخشید. مادرشهید 📚برگرفته ازکتاب قراربی قرار 🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم @majnon100 ☑️گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️ باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی ✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم 🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را می‌دانست 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 🔻قسمت دهم 🔹پاترول سفید 🔸مایک ماشین پاترول سفید داشتیم وهمه خرده می گرفتند که الان زمان پاترول نیست،بنزین زیاد مصرف می کند،خرج داردو...مصطفی می گفت که این پاترول توانسته چندنفر را که در جاده مانده بودند نجات دهد،گفت ماشینی درجلوی آب افتاده بود واو با این پاترول آن را بیرون کشیده یا ماشین یکی ازهمسایه هایمان درمسیر شمال خراب شده بود 🔸که مصطفی باهمین پاترول این ماشین را حدود ۹۰کیلومتر بکسل کرد.وقتی گفتم چراهنوز ازاین ماشین استفاده می کنی ،گفت خدا این را به ما داده تا بتوانیم برای کمک به دیگران استفاده کنیم. همسرشهید 🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم @majnon100 ☑️گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
https://www.instagram.com/p/Ba3zjWPHeQT سیدناصرحسينى‌پور نویسنده کتاب پایی که جا ماند: برداشتن درس شهيد فهميده از كتاب درسى، غربى‌ها را بيشتر از ريختن بتن در قلب راكتور اراك خوشحال كرد. اين خوشحالى در روزنامه اسرائيل هيوم با قلم يورام اتينگر موج مى‌زند شاید درسِ تو از کتاب حذف شود اما از ذهن و باور و اعتقاد ما هرگز نخواهد شد ... 🔸در همان سال‌هايى كه در مكتب امام خمينى شاهد صدها و هزارها الگوى عملىِ جهادى، عاشورايى، حماسىِ اخلاقى و مديريتى بوديم، نمونه‌ها و الگوهايى كه هر كدام مى‌توانست در كتاب‌هاى درسى سرمشق و الگوى جوانان و نوجوانان اين مملكت باشند، سازمان تأليف كتب درسى در كتاب ادبيات چهارمِ دبستانِ دهه ٦٠، درس پتروسِ فداكار را به عنوان قهرمانِ نسل ما در كتاب‌هاى درسى جا داده بود. 🔸يك ظلم آشكار كه بى‌جواب ماند؛ يك نويسنده امريكايى به نام "مرى ميپس داج" در سال ١٨٦٥ يك رمان نوشته بود، تحت عنوان: "هانس برینکر" یا "اسکیت‌های نقره‌ای." در رمانِ اين نویسنده آمریکاییِ هلند نديده، پتروس برای جلوگیری از خرابیِ يك سد، انگشت خود را درون سوراخ سد می‌کند. يكى مى‌گويد براى اينكه سد خراب نشود، و ديگرى مى‌گويد براى اينكه مزارع كشاورزى از بين نرود. 🔹ماجراى "پتروس" و يا "هانس" و يا همان "پيتر" كه به نام پسركِ ناجىِ هلند از آن ياد مى‌شود، آنچنان معروف شد كه توريست‌ها از كشورهاى مختلف براى ديدن سدى كه "هانس" آنها و "پتروس" ما انگشتش را درون سوراخ آن كرده بود تا جلوى خراب شدن سد را بگيرد، يا مزارع كشاورزى خراب نشود، روانه هلند مى‌شدند، اما نه هلندى‌ها اين قهرمان افسانه‌اى را مى‌شناختند و نه چنين سدى در هلند وجود داشت. 🔹نهايتاً هلندى‌ها به پاس اينكه آقاى "پتروس" در طىِ سال‌هاى جنگِ هشت ساله عراق عليه ملت ايران، قهرمان بچه هاى ما دهه ٦٠ بود، اين رمان از ﺍﻧﮕليسى به زبان هلندى ترجمه شد و براى جذب توريست، مجسمه و تنديسى از "هانس" اين قهرمانِ افسانه‌اى هلندى‌ها و پتروسِ ايرانى‌ها در "مادورودام" شهر لاهه در فلكه‌اى نصب شد. تا اين قهرمان در يادها باقى بماند. و قهرمانان واقعىِ اين سرزمين همچنان گمنام بمانند. 🔹سيدناصر حسينى پور: 🔸نظام آموزشى بعدها در مجموعه كتب درسى جبران كرد و حسين فهميده به عنوان الگوى اين نسل در كتاب ششم دبستان جا گرفت. اما سالها بعد دولت غربگراى ما براى خوش رقصى و رضايت غربى‌ها، درس پانزدهمِ کتابِ هدیه‌های آسمانیِ پایه ششم، با عنوان “رهبر كوچك” را از اين كتاب حذف كرد تا شايد مكمل سنگ تمام در برجام باشد و گشايشى از سوى غربى‌ها شامل حال اين ملت شود. 🔸همان ايام يك نويسنده صهيونيستى به نام "يورام اتينگر" در روزنامه "اسرائیل هيوم" نوشت: ایران در کتاب‌های درسی، شهادت طلبی و فدا کردن جان را به کودکان و نوجوانان آموزش می‌دهد. شهادت کودکان در کتاب ششمِ دبستان، با داستان رهبر کوچک [حسین فهمیده] محترم شمرده می‌شود. شهادتِ دختران نیز به تازگی با کتاب آمادگیِ دفاعیِ پایه دهم، در برنامه درسی قرار گرفته است. 🔸يورام اتينگر مى گويد: براى دستيابى به توافق سازنده با ايرانى‌ها ابتدا بايد استراتژى‌ها، تاكتيك‌ها، و حتى متنِ كتاب‌هاى درسى آن‌ها با آموزه‌هاى شهادت طلبى به صورت كلى تغيير يابد. 🔸حرف ما اين است: كه صهيونيست‌ها خوب مى‌دانند كه در كنار پر كردنِ قلبِ راكتورِ اراك اگر جوانان و نوجوانان اين مرز و بوم را از فكر و انديشه جهادى شهيد فهميده جدا كنند، بعدها سربازان امريكايى و ناتو به راحتى مى‌توانند در خيابان‌هاى تهران سان ببينند و ايران هم براى آنها عراق و افغانستان شود. @majnon313
سخنان امام خمینی ره وامام خامنه حفظه الله پیرامون شهید فهمیده https://www.instagram.com/p/Ba4P5zGDpJt @majnon313
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️ باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی ✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم 🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را می‌دانست 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 🔻قسمت یازدهم 🔹دلم می‌خواست گاوداری داشته باشم 🔸یک روزصبح جمعه باصدای یک گاوبیدارشدیم.با آقا محمد رفتیم پارکینگ.دیدم محمدحسین به شوخی یک پلاکارد زده ومقدم گوساله ای راگرامی داشته!مصطفی هم با لبخندبه گوساله ته پارکینگ اشاره کردوگفت{چطوره؟}آقا محمدگفت{این چه بساطیه راه انداختید؟}مصطفی گفت{همیشه دلم می خواست گاو داری 🐄داشته باشم.}بعدرو به من کردوگفت{مامان این گوساله ماده برای شماست.} 🔸فردای همان روزبرای گوساله اش یک گاوداری درشهرک اکبرآباد اجاره کردوبا خریدچندگاو دیگریک گاو داری کوچک راه انداخت. مادرشهید 📚برگرفته ازکتاب قراربی قرار 🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم @majnon100 ☑️گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
#یادی_از_شهدا 🌷کم‌سن‌ترین نوجوان شهیدِجبهه، دانش آموز 12ساله‌ای از استان یزد است به نام #شهید_محمد_حسین_ذوالفقاری که در اربعین شهادت برادرش به شهادت رسید بخوانید: 👇 https://article.tebyan.net/383670
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️ باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی ✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم 🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را می‌دانست 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 🔻قسمت دوازدهم 🔹راه انداختن دسته زنجیرزنی در هفت سالگی 🔸مصطفی خیلی دوست داشت توی دسته زنجیرزنی کند.اماچون خیلی ریزنقش بود هربارازمسجدبه خانه برمی گشت باغصه می گفت(نگذاشتند من بروم توی دسته.)تصمیم گرفت خودش یک دسته عزاداری راه بیندازد.هرچه پول دستش آمد،پس انداز کرد تا این که توانست برای محرم سال بعد چتدطبل،زنجیر وپرچم بخرد‌. 🔸بالاخره محرم سال بعدیک دسته برای بچه های محل کنارهیئت مسجدراه انداخت.اهالی مسجدمانده بودند که چطوریک بچه هفت ساله توانسته یک دسته راه بیندازد. مادرشهید 📚برگرفته ازکتاب قراربی قرار 🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم @majnon100 ☑️گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️ باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی ✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم 🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را می‌دانست 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 🔻قسمت سیزدهم 🔹خلبانی که سهله، من برای بی‌بی اگه لازم باشه فضا هم می‌رم 🔸صفحه موبایلم راروشن کردم ومیان عکس هایش،چشم به عکسی افتاد که همین چندروزپیش برایم فرستاده بود.سوارهلیکوپترشده بودوآماده پرواز.برایش پیام فرستادم(عزیزم داری خلبانی یادمی گیری؟)جواب داد(اگه عمری باشه بله.)پیام دادم(آفرین!من یه سربازهمه چیزتموم میخوام.)شکلک خنده فرستادوزیرش نوشت(خلبانی که سهله،من برای بی بی اگه لازم باشه فضا هم می رم.) مادرشهید 📚برگرفته ازکتاب قراربی قرار 🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم @majnon100 ☑️گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️ باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی ✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم 🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را می‌دانست 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 🔻قسمت چهاردهم 🔹مدیون صدرزاده هستیم که بچه‌هایمان را بسیجی کرد 🔸مصطفی هیچ وقت به این فکر نمی‌کرد که مثلا اگر در فلان محله کار فرهنگی کند ممکن است بازدهی خوبی نداشته باشد. زمانی خودم به او اعتراض کردم و گفتم که مثلا پارک، جای کار فرهنگی نیست یا هیچ امیدی به نتیجه در محله‌ای که انتخاب کرده وجود ندارد. اما تاکید می‌کرد نتیجه‌ی کاری که می‌کند، دست خداست و خودش و بقیه کاره‌ای نیستند. می‌گفت اگر خدا بخواهد خودش درست می‌شود و وظیفه دارد کاری را که روی دوشش است انجام دهد، بعد از آن هر چیزی که خدا بخواهد همان می‌شود. 🔸مصطفی محله‌ای دورافتاده را در کهنز شهریار برای کار فرهنگی انتخاب کرده بود. وقتی در جمع خانم‌ها یا در جمع‌های خانوادگی این موضوع را مطرح می‌کردم، همه تعجب می‌کردند و می‌گفتند آنجا که واقعا امیدی به نتیجه گیری نیست! حتی می‌گفتند کسی از بچه‌های آن محل انتظاری ندارد. دو سال و نیم بود که مصطفی حضور فیزیکی کمتری در آن منطقه داشت. در این مدت وقتی مادران آن بچه‌ها را می‌دیدم از کارهای مصطفی تشکر می‌کردند و می‌گفتند اگر او نبود، معلوم نبود که آینده بچه‌های محل چه می‌شد. می‌گفتند مدیون آقا مصطفی هستند که بچه‌هایشان را بسیجی کرده است. وقتی این حرف‌ها را به مصطفی منتقل می‌کردم ناراحت می‌شد و می‌گفت که همه اینها کار خدا بوده است. می‌گفت اگر خدا می‌خواست می‌توانست حرف‌ها و کارهایش را بی‌اثر کند. دیدگاه او به کار فرهنگی اینطور بود. 🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم @majnon100 ☑️گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️ باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی ✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم 🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را می‌دانست 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 🔻قسمت پانزدهم 🔹وظیفه‌ای نداری برایم غذا درست کنی 🔸مواقعی بود که بخاطر موقعیت کاری یا بچه‌داری نمی‌توانستم غذا آماده کنم یا خانه را مرتب کنم. وقتی مصطفی وارد می‌شد از او عذرخواهی می‌کردم. از ته قلبش ناراحت می‌شد و می‌گفت: «تو وظیفه‌ای نداری که برای من غذا درست کنی. تو وظیفه‌ای نداری که خانه را مرتب کنی. این وظیفه من است و حتما من اینجا کم کاری کردم». بعد با خنده به او می‌گفتم:‌ «پس من چه کاره هستم و وظیفه من چیست؟»، مصطفی هم پاسخ می‌داد: «وظیفه تو فقط تربیت بچه‌هاست. بقیه کارهای خانه وظیفه من است. اگر خودم بتوانم کارهای خانه را انجام می‌دهم و اگر نتوانستم باید با کسی هماهنگ کنم که این کارها را برای تو انجام دهد». زندگی با مصطفی خیلی شیرین بود. 🔸خوشبختی‌ای که من چشیدم در یکی یا دو زمینه نیست. شاید برخی فکر کنند کسانی که و حزب‌اللهی هستند، آدم‌های خشکی در خانه‌شان هستند ولی مصطفای من خیلی عاطفی بود. خیلی زیبا می‌توانست محبتش را ابراز کند. زمانی به او اعتراض می‌کردم تا درباره این مبلغی که در خانه گذاشته است بپرسد که چه شد و کجا خرج شد، اما مصطفی می‌گفت فرقی نمی‌کند که او خرج کند یا من خرج کنم. هیچ وقت در هیچ موردی بازخواست نمی‌کرد و سوال و جواب نداشتیم. اینکه مثلا بپرسد کجا رفتی؟ چه کار کردی؟ پول را برای چه خرج کردی؟ در واقع بین ما یک حالت اعتماد کامل وجود داشت. همسر شهید 🎥 فیلم: زنمو بچمو همه هفت جد و آبادم فدای یک کاشی حرم زینب 🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم @majnon100 ☑️گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷💕: شهید سجاد زبرجدی پر است از نکات کلیدی و کاربردی: 👇👇👇 سلام علیکم و رحمه الله خداوند منان، تمام مخلوقات خود را در اختیار اشرف مخلوقات قرار داد تا اشرف مخلوقات حق را از باطل تشخیص دهد و سپس را انتخاب نموده و دائم به یاد و رضای خداوند مشغول باشد تا از حق منحرف نشود. اگر این بنده اشتباه کند تمام محیط اطراف به او تذکر می دهند، اگر گوش و چشم او باشد اثبات این جمله بسیار ساده است! 🌷شما باشید خواهید دید که خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد. 🌷 خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید که چگونه درهاےخداوند در مقابل شما باز خواهد شد. 🌷 را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه از شما روی برمی گرداند. 🌷 اگر می خواهد به جایی برسد، می رسد. 🌷برادران و خواهران من، اگر ما در راه امام زمان(عج) نباشیم بهتر است شویم و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم بهتر است آرزوی کنیم، زیرا شهادت زندگی ابدی است. برادران و خواهران من، امام زمان(عج) غریب است. نباید آقا را فراموش کنیم، زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمی کند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم. 🌷از شما بزرگواران خواهشی دارم، از یومیه فرج فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام دعای خیر شما است. 🌷 ما، مانند است برای حجت ابن الحسن (ارواحنا فداه) 🌷 چیز را هر روز تلاوت کنید 1- زیارت عاشورا🌷 2- نافله🌷 3- زیارت جامعه کبیره🌷 اگر درد دل داشتید و یا خواستید بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند هستم. شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شود. خداوند سریع الاجابه است، پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید. همه ما همدیگر را در آخرت زیارت می کنیم. یکی با روی و یکی با روی ، ان شالله همه با روی ماه باشیم. و سلام را به امام زمان(عج) بفرستید تا رستگار شوید. خواندن و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید و از من راضی باشید. همه شما را به جان حضرت زهرا(س) قسم می دهم که من را فراموش نکنید و یادم کنید من هم حتما شما را یاد می کنم. نگذارید باعث جدایی ما بشود. والسلام علیکم 🌹شهید 🌹آرامگاه: قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران، چند قدم بالاتر از یادبود شهدای 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️ باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی ✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم 🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را می‌دانست 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 🔻قسمت شانزدهم 🔹تاکید می‌کرد که باید در دانشگاه یا حوزه ادامه تحصیل دهم. 🔸بعد از اینکه فاطمه به دنیا آمد، من تحصیلات حوزوی را کنار گذاشتم و دیگر ادامه ندادم. مصطفی از همان زمان تاکید می‌کرد که باید در دانشگاه یا حوزه ادامه تحصیل دهم. یک بار مصطفی گفت که دانشگاه آزاد بدون کنکور دانشجو می‌گیرد، از من خواست که بروم و ادامه تحصیل دهم. به او گفتم: «تو دیگر آخرشی! بعضی از آقایان اجازه نمی‌دهند که خانم‌هایشان به دانشگاه بروند ولی تو به اصرار می‌خواهی من را به دانشگاه بفرستی. اصلا از محیط دانشگاه آزاد خبر داری؟»، مصطفی هم جواب داد: «از محیط دانشگاه خبر دارم ولی از تو هم خبر دارم و می‌دانم که می‌توانی و باید ادامه تحصیل دهی». می‌دانست که به رشته تجربی علاقه دارم. همیشه می‌گفت: «تو دکتر خودمی!». 🔸همان اوایل که تصمیم گرفتم برای تدریس به مدرسه بروم و کار کنم، از مطرح کردن آن با مصطفی کمی استرس داشتم، هرچند که نوعِ نگاهش را می‌دانستم. به او گفتم ممکن است فلان ساعت‌ها در خانه نباشم، فاطمه را چه کار کنیم؟ او خیلی راحت به من گفت: «تو برو من هستم. کار من آزاد است. می‌توانم هماهنگ کنم و از فاطمه نگهداری کنم و بعد به کارم برسم». همسر شهید 🎥 فیلم: دلم برای بابام تنگ میشه... 🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم @majnon100 ☑️گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️ باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی ✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم 🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را می‌دانست 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 🔻قسمت هفدهم 🔹اگر کار اعزامم را جور نکنید به همه می‌گویم که "عند ربهم یرزقون" بودنتان دروغ است 🔸می‌گفت که می‌خواهد برود در آشپزخانه کار کند و هیچ خطری نیست. گفت فقط در حد پخت و پز برای رزمنده‌ها است. تا همین حد را رضایت دادم. تا فرودگاه رفت و گذرنامه‌اش مشکل داشت و نتوانست به برود. خودمان به دنبالش رفتیم و مصطفی را از فرودگاه آوردیم. در مسیر فرودگاه تا خانه فقط با صدای بلند گریه می‌کرد. روزه بود، سریع در خانه سفره افطار را پهن کردم. بعد از افطار مشغول جمع کردن وسایل بودم که گفت می‌خواهد برود و با یکی از دوستانش دعوا کند. مصطفی همیشه قربان صدقه دوستانش می‌رفت. تعجب کردم. مصطفی‌ای که همیشه آرام بود و اهل دعوا نبود می‌خواهد با کدام دوستش دعوا کند؟ او کم عصبانی میشد اما خیلی بد عصبانی می‌شد. به او گفتم که من هم همراهش می‌آیم. 🔸آن زمان ماشین نداشتیم. با آژانس به میدان شهدای گمنام در فاز ۳ اندیشه رفتیم. آن‌جا اصلا محل زندگی نبود که مصطفی دوستی داشته باشد و بخواهد با او دعوا کند. چندتا پله می‌خورد و آن بالا ۵ دفن بودند. من از پله‌ها بالا رفتم و دیدم که مصطفی حتی از پله‌ها هم بالا نیامد. پایین ایستاده بود و با لحن تندی گفت: «اگر شما کار اعزام مرا جور نکنید، هرجا بروم می‌گویم که شما کاری نمی‌کنید. هرجا بروم می‌گویم دروغ است که شهدا عند ربهم یرزقون هستند، می‌گویم روزی نمی‌خورید و هیچ مشکلی از کسی برطرف نمی‌کنید. خودتان باید کارهای من را جور کنید». دقیقا خاطرم نیست که ۲۱ یا ۲۳ رمضان بود. من فقط او را نگاه می‌کردم.گفتم من بالا می‌روم تا فاتحه بخوانم. او حتی بالا نیامد که فاتحه‌ای بخواند؛ فقط ایستاده بود و زیر لب با دعوا می‌کرد. کمتر از ده روز بعد از این ماجرا حاجتش را گرفت. سه روز بعد از عید فطر بود که برای اولین بار اعزام شد. همسر شهید 🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم @majnon100 ☑️گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️ باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی ✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم 🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را می‌دانست 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 🔻قسمت هجدهم 🔹جواب شهید صدرزاده در مورد علت رفتنش به سوریه! 🔸یک باردیگران درباره علت رفتنش به سوریه پرسیدند؛جواب داد(برای چی هزاروچهارصد ساله داریم روضه می گیریم؟برای اینکه به ائمه وشیعیان توهین نشه. 🔸برای اینکه اصالت اسلام باید حفظ بشه. کاری که امام حسین(ع)در روز عاشورا کرد،زنده نگه داشتن دین پیغمبر(ص)بود وبا اسلامی که معاویه علم کرده بود جنگید.پس وظیفه شرعی من اینه که برم.من که هیچ،زن وبچه وتمام جدوآبایم فدای یک کاشی حرم حضرت زینب(س).》 مادرشهید 📚برگرفته ازکتاب قراربی قرار 🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم @majnon100 ☑️گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️ باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی ✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم 🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را می‌دانست 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 🔻قسمت نوزدهم 🔹شجاعتِ مصطفی در دوران فتنه 🔸در زمان فتنه ۸۸ من باردار بودم و او با توجه به اتفاقات و اغتشاشات تهران دائم در ماموریت بود. شبانه روز درگیر بود و کمتر دیده می‌شد. همّ و غمش حفظ نظام بود و بارها به خاطر همین دغدغه‌اش مجروح شد و سخت ترین آن وقتی بود که با قمه و چاقو او را زده بودند. با حال و روز بدی که داشتم خودم را به سختی به بیمارستان رساندم، پشت پرده روی تخت بود. پوتینش را در آورده بود. ناخودآگاه پایم به پوتینش خورد. خون، درون پوتین موج زد! آنقدر از او خون رفته بود که پوتین‌هایش پر خون بود. من حسابی ترسیده بودم و او مرا دلداری می‌داد. حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی خط قرمز مصطفی بود. امام خامنه‌ای آن‌قدر برای مصطفی مهم بود که برایش جان می‌داد. همسر شهید؛ برگرفته از کتاب سید ابراهیم مصطفی در فتنه ۸۸ دو بار مجروح شد؛ بار اول ۲۵ خرداد با پنج ضربه چاقو به پای چپ و یک ضربه قمه به بازوی دست چپ آسیب دید، با آن همه جراحت، فتنه گران اجازه نمی‌دادند که آمبولانس به آن‌ها کمک کند و تهدید به آتش زدن آمبولانس کردند و آقا مصطفی با تمام این جراحت و خونریزی از ساعت ۵ بعدازظهر تا ۱۲ شب کف خیابان در میدان آزادی تهران افتاده بود، بعد از هفت ساعت خونریزی به بیمارستان منتقل شد. خون‌ریزی آنقدر شدید بود که تا ۲ روز توان ایستادن نداشت. مجروحیت بعدی در روز ۱۶ آذر از ناحیه انگشت دست بود که دچار شکستگی شد. برگرفته از سایت مشرق 🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم @majnon100 ☑️گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
⚫️بسم رب الشهداء و الصديقين⚫️ باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی ✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🏴امشب همراه با دوازدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم 🕊 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که روز شهادتش را می‌دانست 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 🔻قسمت بیستم 🔹نحوه شهادت از زبان مادر شهید 🔸از همرزمان مصطفی خواستم که نحوه شهادتش را بگویند. بی‌سیم‌چی مصطفی گفت: «در روز دوم ماه محرم در همان عملیات محرم، خمپاره‌ای کنارش خورد و من که گمان کردم شهید شده در بی‌سیم اعلام کردم سید ابراهیم شهید شد. او که صدای مرا شنیده بود فوری دستش را تکان داد و گفت: نه الان زود است انشاءالله !..» واقعاً مصطفی به این یقین رسیده بود که باید فدایی حضرت عباس شود. او ادامه داد: «حلب جای خنکی است. ما با لباس گرم رفته بودیم، ولی روز تاسوعا به حدی هوا گرم شده بود که انگار وسط تابستان است. او برای آخرین بار سعی کرد که آن‌ها را هدایت کند. ایستاده بود و با صدای بلند رجزخوانی می‌کرد. آنقدر زیبا رجز می‌خواند که همه گوش می‌کردند و حتی تیراندازی هم نمی‌کردند. مطالب قریب به مضمون در رجزهایش این بود که: ما همه مسلمانیم، کتاب ما یکی است، پیامبر ما یکی است، ما دشمن مشترک داریم. بیایید با دشمن مشترکمان بجنگیم. وقتی بی‌اهمیتی آن‌ها را دید فریاد زد: ما فرزندان حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) هستیم. ولی آن‌ها توهین کردند و سید ابراهیم که از هدایت آن‌ها ناامید شد، با صدای بلند پاسخ توهین آن‌ها را داد. تک تیراندازی که او را نشانه رفته بود به گمان این که جلیقه ضدگلوله دارد از پهلو به سمت قلبش شلیک کرد و قامت سرو گونه سید ابراهیم نقش بر زمین شد.» 🔸آن‌ها گفتند: «وقتی که شهید شد، قمقمه اش پر از آب بود و او لب به آب نزده بود تا بعد شهادت از جام ساقی آب بنوشد. وقتی ساعت دقیق شهادتش را پرسیدم: گفتند: ده دقیقه الی یک ربع قبل از اذان ظهر روز تاسوعا، یعنی دقیقاً همان روز و همان لحظه‌ای که ۲۴ سال پیش که او را نذر عمویم عباس کرده بودم!». 📚برگرفته از کتاب سید ابراهیم 🎥فیلم: انشاالله تاسوعا پیش عباسم.../ همسر شهید: پیامش دقیقا این بود که سید ابراهیم به لقاء اللّه پیوست. 🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم @majnon100 ☑️گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA