base.apk
4.38M
👆👆
✅«فرار از گناه» ...
❤️خاطراتی کوتاه از سیره شهدا در ترک #گناه
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
👌 گناه علاقه #انسان به #نماز و #عبادت را بسیار کاهش می دهد و حتی ممکن است سبب نفرت از یاد #خدا گردد.
یادم نمیرود روزی را که وارد اتاق شدم و دیدم بابا عکس محمدرضا را دست گرفته و با او حرف میزند.
👌گفتم: «چی شده بابا؟»
گفت: «دلم برای محمدرضا تنگ شده؛ کاش یه خبری ازش میآوردند.»
سال 1358 بعد از مدتها انتظار خبر شهادت محمدرضا را آوردند.
👌 خبری بدون هیچ اثر و نشانی.
معلوم بود که یک خبرِ خشک و خالی نمیتوانست #پدر و #مادر را از انتظار و نگرانی بیرون بیاورد.
آنها دنبال یک نشانه از محمدرضا بودند. حتی به یک قطعه #استخوان هم راضی میشدند.
تا اینکه محمدرضا خودش به خوابشان آمد و گفت: «مگه من #امانت خدا نبودم؟ خدا امانتش رو گرفت. مگه مادر وهب در #کربلا یادتون رفته؟ مگه مادر وهب سرِ فرزندش رو به طرف #دشمن پرت نکرد و دیگه پس نگرفت؟»
همین جمله کافی بود تا دیگر پدر و مادر به دنبال نشانی از محمدرضا نباشند.
------------
❤️ #مال و فرزندان #آرايش زندگانى اين جهان است، و كارهاى نيك، پايدار به نزد پروردگار تو به پاداش، بهتر و اميدداشتن به آنها نيكوتر است.
📚(سوره کهف، آیه 46)
#شهید محمدرضا حسنیپور
📚نشریه موعود، ویژهنامه چقدر زنده هستی، ص19
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سیره_شهدا
✍گفت ، مادر تو نمی ذاری من شهید شوم !
حیفه ، این همه میرم جبهه و سالم بر می گردم ، دیگه نذر و دعا نکن !
♻️یه رازی هم بین خودمون باشه ، اگر اومدی بالای جنازه ام و دیدی حنجره ام بریده شده ، بدون درست به آقا #امام_حسین (ع) اقتدا کردم ، اگر هم این طور نشد برام دعا کن !
💢شهید که شد ، رفتم بالای جنازه اش ، رگ های حنجره اش بریده شده بود ،
اقتدا کرده بود به #شهید_کربلا.
#شهیدعلی_برهان_پور
📚خط عاشقی ، ج1
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#وصیت_شهید
فاطمه عزیزم !
دختر خوب ، پاک و متدین ، نجیب ، با وقار ، خانم ، مهربان و قشنگ من !
خیلی دوست داشتم همین الان دستت را بسان رسول الله(ص) که دست فاطمه زهرا(س) را می بوسید ، می بوسیدم
چرا که تو همنام فاطمه زهرا(س) هستی.
برایم خیلی عزیزی ، خیلی.
همیشه دوستت داشتم و الان خدا می داند چقدر دوستت دارم ، خدا می داند و بس.
دخترم اگر در زندگی از من اذیت شدی و آزاری دیدی ، عصبانیت و دعوای پدر دختری دیدی حلالم کن که سخت محتاجم.
دوستت دارم عزیزم...
#مدافع_حرم روحانی
#شهیدعلی_تمام_زاده
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌹🌹 #سیره_شهدا
🌷سیزده سال بیشتر نداشت که به خاطر شرایط مالی خانواده تصمیم گرفت برای کار، به شهرستان نکا برود. یکی از همشهریها آنجا تعمیرگاه داشت، حسن همانجا مشغول به #کار شد.
👌 هر روز باید مسافت زیادی را از خانه خالهاش (که خارج از شهر قرار داشت) طی میکرد تا به تعمیرگاه برسد.
یک بار صاحب کارش با تعجب پرسید: «چرا هر روز این مسافت زیاد رو میای؟ خونهی دایی و عموت که نزدیکتره، نکنه مشکلی باهاشون داری؟»
❤️حسن گفته بود: «نه مشکلی نیست؛ دایی و عمو #دختر دارند و برای من سخته که برم تو خونهای که دختر #نامحرم اونجاس.
👌خالهام دختر نداره و من اونجا راحتترم».
❤️رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند.
🌷 #حيا و #ايـمان قرين يكديگرند. اگر يكـى از ميان رفت ديگرى هم از بین میرود.
📚(نهج الفصاحه، ص453 ، ح1429)
#شـهید حسـن دهـقان طـزره
برگرفته از خاطره خواهر شهید.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_شـهدا
🎥خاطـره اےبسیار زیباو شنیـده نشده
ازشـهید #مـحمد_حـسین_محمدخانی
شـهدا #خاص بودن که خدا خریدشون
ما هم باید برا #شهادت خاص باشیم که خدا بخردمون|••😔
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
♥️بسم رب الشهدا♥️
برگے از خاطرات
📚 #قصه_دلبرے
شانه هاے همیشه گرمش یخ ڪرده بودند.
از پدرش قول گرفته بودم ڪه دو ساعت با جنازه اش توے خانه تنها باشم.
حرف داشتم با او...😔
قرار دو ساعته شد نیم ساعت،آن هم توے معراج...💔
بعد از نود و نه روز باید براے همیشه با چشمهایش، موهایش، خنده ها، اشڪ ها و انگشتانش خداحافظے میکردم!😭
براے همیشه توے این پنج سال و چند ماه چقدر اسیرش شده بودم.
ڪاش صدایش را فقط یڪبار دیگر مےشنیدم
ڪاش با لبخندش به من مےفهماند ڪه هنوز هم،سایه بالا سر دارم...
دلداده ے ارباب
درِ تابوت را باز ڪردند
این آخرین فرصت بود...
بدن را برداشتند تا بگذارند داخل قبر؛بدنم بےحس شده بود،
زانو زدم ڪنار قبر دو سه تا ڪار دیگر مانده بود.
باید وصیت هاے📝 #محمدحسین را مو به مو انجام مےدادم.
پیراهن مشڪے اش را از ڪیف درآوردم.
همان ڪه محرم ها مے پوشید.🏴
یڪ چفیه مشڪے هم بود،صدایم مےلرزید.
به آن آقا گفتم ڪه این لباس و این چفیه را قشنگ بڪشد روے بدنش،خدا خیرش دهد توے آن قیامت؛پیراهن را با وسواس ڪشید روے تنش و چفیه را انداخت دور گردنش...
جز زیبایے چیزے نبود براے دیدن و خواستن!
به آن آقا گفتم: مےخواست براش سینه بزنم، شما مےتونید؟
یا بیاید بالا خودم برم براش سینه بزنم
بغضش ترڪید😭
دست و پایش را گم ڪرد.نمےتوانست حرف بزند.چند دفعه زد رو سینه #محمدحسین. بهش گفتم:
نوحه هم بخونید
برگشت نگاهم ڪرد.
صورتش خیس بود.نمےدانم اشڪ بود یا آب باران.
پرسید:چےبخونم؟
گفتم:هرچے به زبونتون اومد.
گفت:خودت بگو
نفسم بالا نمےآمد...😭💔
انگار یڪے چنگ انداخته بود و گلویم را فشار مےداد، خیلے زور زدم تا نفس عمیق بڪشم گفتم:
از حرم تا قتلگاه
زینب(س) صدا مےزد حسین(ع)
دست و پا مےزد حسین(ع)
زینب(س) صدا مےزد حسین(ع)
سینه مےزد براے #محمدحسین
شانه هایش تڪان مےخورد...
برگشت بااشاره به من فهماند همه را انجام دادم، خیالم راحت شد...💔🕊
همسربزرگوار #شهید_محمدحسین_محمدخانے🌹
#شادےروح_شهداصلوات📿
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✅ امام على عليه السلام
موفّق ترين كارها ، كارى است كه با رازدارىِ كامل انجام شود....
أنجَحُ الاُمورِ ما أحاطَ بِه الكِتمانُ
📚غررالحكم حدیث 3284
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سیره_شهدا
✍هر وقت ماموریت مشهد بود می گفت ،
قبل از انجام هر کاری ، بیاین دسته جمعی بریم حرم زیارت امام رضا(ع) ،
این پیشنهاد بیشتر برای دعوت به خیر بود ، توجه ای هم نداشت که ما همراهی می کنیم یا نه!
♻️کار خودش را انجام می داد ، اول می رفت حمام و برای زیارت غسل می کرد ، بعد هم یک راست می رفت حرم.....
#شهیدعلی_اصغر_نایب_درودی
تولد 1337 نیشابور
شهادت 1365 مهران
📚خط عاشقی ، ج3
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#ازدواج_شهدایی
🌸مراسم عروسی ام بود. همه شاد و خندان بودند. مصطفی نیم نگاهی به من کرد و متوجه غصه ام شد. مرا برد بیرون از مجلس و مشکل را جویا شد.
🌸گفتم: چهار صد نفر مهمان آمده، در حالی که برای دویست وپنجاه نفر تدارک دیدیم. گفت: این که مشکلی ندارد. باهم رفتیم به خرابه ای که محل طبخ غذا بود.
به آشپزها گفت: چند دقیقه بروید داخل کوچه.
مصطفی رفت سر دیگ و دعایی را زیر لب خواند و به غذاها دمید.
خندان برگشت به طرف من و گفت درست شد!
🌸آخر شب چهل نفر هم از حوزه علمیه قم آمدند برای دیدن مصطفی. همه شام خورند تازه یک دیس هم اضافه آمد!
شهید مصطفی ردانی پور 🌷
📚راوی: برادر شهید
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 مداحی پویانفر در جوار شهیدان مغنیه
🔹حال و هوای زیارت شهدای مقاومت لبنان در روضةالشهیدین، یادآور حماسههای سلحشوران حزبالله همچون عماد مغنیه است.
https://tn.ai/2165418
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔰مقام معظم رهبری :
✍ در این خاطرات #شهدا که زندگینامهی #شهدا [است] در چند مورد بحث #ازدواج اینها مطرح میشود؛ چگونگی #ازدواج اینها، رفتار اینها در #گزینش #همسر بعد مراسم #ازدواج، بعد نوع #رفتار با خانوادهها، اینها همه قلّههای #اخلاق_اسلامی است.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#برشی_از_یک_کتاب
#شهید_محسن_حججی
#شماره_۵۶
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#شب #نماز_شب #قرآن #اذان_صبح
✍هر#شب،باید تنگی اتاق را به جان می خریدیم. یک اتاق سه در چهار، با کلی کوله پشتی و اسلحه و بخاری، چسب محسن می خوابیدم.
💢نمی دانم چطور نصفه #شب پا می شد می رفت بیرون که من بیدار نمی شدم. #اذان_صبح که از اتاق می زدم بیرون یا ایستاده بود به #نماز_شب یا گوشه ای با چراغ قوه اش #قرآن می خواند.
🍀راوی:ابراهیم نصیری،همرزم شهید
📚#کتاب_سربلند فصل ۵ ص ۲۲
هدیه نثار روح این #شهید بزرگوار #صلوات
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#تلنگر
شهیدی که رهبر به مزارش میرود !!
#شهیدطالب_طاهری
طالب ۱۷ سال بیشتر نداشت که
توسط منافقین ، زنده زنده ، گوش و بینی اش را بریدند و یک چشمش را از حدقه درآوردند ؛
با اُتو کل بدن طالب را داغ کردند و آب جوش روی تمام بدنش ریختند ،
با شیشه خرده پوستش را جدا کردند و در آخر هم گفته شده زنده به گورش کردند!!!
خواهر شهید میگویند :
مادرم از وقتی فهمید که طالب را با اتو بدنش را داغ کردند و سوزاندند بیشتر از ۳۰ سال است که دست به اتو نزده !!!
پ ، ن :👇
حساب منافقان جدا ، والله بخدا نمیتوانیم کسانی را که برای رسیدن به برخی کرسی ها از این جلاد های حرام لقمه ، مظلوم و شهید ساختند بگذریم؟!
👈 اولین گام پاسخگوی شهدا بودن ، بصیرت است....
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خدا_عاشقش_شد✨
اوایل ازدواجمان
برای شهادتش دعا میکرد 🌹
می دیدم که بعد از نمـاز
از خدا طلب شهادت میکند...
نمازهایش را
همیشه اول وقت میخواند،
نماز شبش ترک نمیشد☝️
دیگر تحمل نکردم ،
یک شب آمدم و جانمازش را جمع کردم😐
به او گفتم: تو این خونه حق نداری
نماز شب بخونی☝️، شهیـد میشی!😢
حتی جلوی نماز اولوقت او را میگرفتم!
اما چیزی نمیگفت ....
دیگر هم نماز شب نخواند !😞
پرسیدم :
چرا دیگه نماز شب نمیخونی؟
خندیــد و گفت :
کاریو که باعث ناراحتی تو بشه
تو این خونه انجام نمیدم☺️
رضایت تو برام از عمل مستحبی مهمتره،
اینجوری #امام_زمان هم راضی تره ...❤️
بعداز مدتی برای شهادت هم دعا نمیکرد،
پرسیدم: دیگه دوست نداری شهید بشی؟!
گفت: چرا ، ولی براش دعا نمیکنم!
چون خودِ خدا باید عاشقم بشه
تا به شهـــادت برسم ...✨
گفتم : حالا اگه تو جوونی
عاشقــت بشه چیکار کنیم؟؟
لبخندی زد و گفت:
مگه عشق پیر و جوون میشناسه؟!🕊🌺
✍ به روایت همسر شهید
#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهید_مرتضی_حسین_پور🌹
#فرماندهی_شهید_حججی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
کلام از شهدا
✍ملت عزيز و #شهيد_پرور ... در همه صحنه ها #حضور_فعال داشته باشيد و گوش به فرمان رهبر عزيز که هرچه فرمودند با جان و دل پذيرفته و به آن جامه عمل بپوشانيد ... وحدت خود را حفظ کنيد ... نسبت به مسائل اسلام و انقلاب و دين و قرآن و اجتماع خود بي تفاوت نباشيد و در همه صحنه ها بايد امروز حضور فعال داشته باشيد چرا که هرچقدر از عمر #انقلاب مي گذرد نياز بيشتر به ايثارگري و فداکاري دارد و هر کسي خواست بين مسلمين و مومنين جدايي بيندازد و مانع رشد #اسلام و انقلاب گردد آن را با کمال قدرت سرکوب نماييد و #فرصت به اين اجنبي ها ندهيد.
#شهيد_حاج_علي_گروسي
📚منبع کلام شهدا:سايت ابر و باد
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
خاطره ازشهدا
✍ تازه وارد بودم.
عراقى ها از بالاى تپه ديد خوبى داشتند. دستور رسيده بود كه بچه ها آفتابى نشوند.
تو منطقه مى گشتم، يك جوان بيست و يكى دو ساله، با كلاه سبز بافتنى روى سرش، رفته بالاى درخت، ديده بانى مى كرد.
💢صدايش كردم «تو خجالت نمى كشى اين همه آدمو به خطر ميندازى؟»
آمد پايين و گفت «بچه تهرونى؟»
گفتم «آره، چه ربطى داره؟»
♻️گفت «هيچى. خسته نباشى. تو برو استراحت كن من اين جا هستم.»
هاج و واج ماندم. كفريم كرده بود. برگشتم جوابش را بدهم كه يكى از بچه هاى لشكر سر رسيد.
☘هم ديگر را بغل كردند، خوش و بش كردند و رفتند.
بعدها كه پرسيدم اين كى بود، گفتند «مهدى زين الدين.»
#شهید_مهدی_زین_الدین
📚منبع : برگرفته از مجموعه كتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | احمد جبل عاملی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ تصویری "آغوش امن" با صدای #رضا_صادقی برای #شهدای_غواص عملیات کربلای چهار
#روحشان_شاد_یادشان_گرامی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌹🌹 #سیره_شهدا
🌹🌹🌹 #شهید_عبدالرضا_کرم_الدین
💬راوی_پدر_شهید
🔅 وقت نماز صبح بود که بیدار شدم. رختخواب عبدالرضا دست نخورده بود. معلوم بود تاصبح نیومده خونه با دلواپسی پله هارو اومدم پایین با خودم گفتم :
نماز خوندم میرم دنبالش.
از زیر پله ها صدایی شنیدم چراغ رو روشن کردم.
انگار کسی لایِ زیلو خوابیده بود
پرسیدم : عبدالرضا! تویی ؟
چرا اونجا خوابیدی؟
گفت : دیر وقت اومدم ، دیدم درِ هال قفله ، دلم نیومد شما را بیدار کنم.
با شـــ❤️ـهدا رفیق شو
شهید شـــ🕊ـهیدت می کنه ...
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊