✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨
#خاطره_ای_از_شهدا ✍🏻
#شهیده_مریم_فرهانیان 🌷
#تولد : آبادان ۱۳۴۲
#شهادت : آبادان ۱۳۶۳
#مزار : گلزار شهدای آبادان
💢 #خودسازی را قبل از انقلاب و با برنامه خودسازی #امام_خمینی (ره) شروع کرد.
💢 #سکوت جزء برنامه اش بود و برای #ترک_گناه می بایست حرف زدنش را به حداقل میرساند.👌🏻
💢 با خودش خلوت می کرد و سکوت و خلوتش را هم دوست داشت . البته ذاتا هم آدم کمحرفی بود، اگر هم حرفی میزد ، بوی #دروغ و #غیبت نداشت. 👌🏻
💢 حرفش حرف خود سازی بود .عاشق کتاب های #شهید_دستغیب بود، از همه بیشتر کتاب عجب و ریای شهید. شاید بیشتر از ده بار خوانده بود. شیفته #سوره_قیامت هم بود .حظ میکردم وقتی می نشست و با صوت قشنگش برایم میخواند.📚
💢 یک بار به شوخی بهش گفتم تو که اسمت مریم است باید سوره مریم را دوست داشته باشی.☺️
گفت: دوست دارم هر کجای دنیا بودم این سوره را برام هدیه کنی.
همیشه برایم سوال بود چه ربطی بین کتاب عجب و ریای شهید دستغیب و سوره قیامت است که مریم اول سوره قیامت را می خواند و بعد کتاب را. 🤔
💢 توی هوای گرم و شرجی آبادان و در فصل خرماپزان روزه اش ترک نمی شد. افطار و سحری اش یک تکه نان و خرما بود .
چشمان گود رفته و رنگ پریده اش نشان بیداری های شبانه و روزه داری روزش بود.✨
💢 به حالش غبطه میخوردم میگفتم : آنقدر نگران نباش برادر شهیدت ازت شفاعت می کند.
میگفت: نه می خوام تو اون دنیا چراغ دست خودم باشه به امید کسی نمی شه نشست .✨
📚 دختری کنار شط
📗 #خودسازی_به_سبک_شهدا
هدیه به روح #شهدا صلوات ✨
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۴۹
✍️ کار تمیزِ فرهنگی را از این شهید بیاموزیم...
#متن_خاطره
سیّد حسین برای تهیهی تدارکات و اسلحهی نیروها رفته بود اهواز. اسلحه و تدارکات رو که تهیه کرد، افتاد دنبالِ کتابفروشی. با اینکه کتابفروشیها تعطیل بود ، اما با تلاشِ زیاد نهجالبلاغه تهیه کرد و همراهِ اسلحه به تک تکِ بچهها یک نهجالبلاغه میداد. میگفت: همراه با آموزشِ نظامی ، باید با نهجالبلاغه هم آشنا بشین ...
📌خاطره ای از زندگی سردار شهید سیّدحسین علمالهدی
📚منبع: کتاب لحظه های آشنا ، صفحه ۵۹
#شهیدعلمالهدی #امام_علی #کارتمیزفرهنگی #آتش_به_اختیار #نهج_البلاغه #خودسازی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۵۰
✍️ استدلالِ جالب شهید، برای انجام یک عملِ مستحبِ صبحگاهی...
#متن_خاطره
علیرضا صبحها قبل از اينکه برود سرکار، قرآن ميخواند. يک روز قرآنش را خواند ولباسهايش را پوشيد تا به محلِ کارش برود. به او گفتم: نمیخواهيد صبحانه بخوريد؟ جواب داد: وقت ندارم، ديرم شده...گفتم: خب شما میتوانید قرآن را در محل کارتان بخوانيد ، و آن وقتي را که برايِ خواندنِ قرآن ميگذاريد، صبحانهتان را بخوريد. اما ايشان در جوابم گفتند: صبحانه غذايِ جسم است، ولی قرآن غذايِ روح ...
اینگونه اهمیتِ قرآن را فهماندند و به محلِ کارشان رفتند...
📌خاطره ای از زندگی سردار شهید علیرضا عاصمی
📚منبع: پایگاه اینترنتی « خبرگزاری دفاع مقدس »
#شهیدعاصمی #قرائت_قرآن #خودسازی #انس_با_قرآن
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊