eitaa logo
شهـید عـلی آقـا عبـداللهـی
920 دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
2.8هزار ویدیو
89 فایل
﷽ شهدا سنگ نشانند که ره گم نکنیم. "اولین کانال رسمی شهید علی آقاعبداللهی در ایتا " هدف بنده ازاین ماموریت لبیک گفتن به شعار"نحن عباسک یازینب"میباشد. "کانال زیر نظر خانواده محترم شهید" خادم: @Pelake2
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀خادم الشهدا🥀: بسم الله الرحمن الرحیم جزء 1 ⇨ http://j.mp/2b8SiNO جزء 2 ⇨ http://j.mp/2b8RJmQ جزء 3 ⇨ http://j.mp/2bFSrtF جزء 4 ⇨ http://j.mp/2b8SXi3 جزء 5 ⇨ http://j.mp/2b8RZm3 جزء 6 ⇨ http://j.mp/28MBohs جزء 7 ⇨ http://j.mp/2bFRIZC جزء 8 ⇨ http://j.mp/2bufF7o جزء 9 ⇨ http://j.mp/2byr1bu جزء 10 ⇨ http://j.mp/2bHfyUH جزء 11 ⇨ http://j.mp/2bHf80y جزء 12 ⇨ http://j.mp/2bWnTby جزء 13 ⇨ http://j.mp/2bFTiKQ جزء 14 ⇨ http://j.mp/2b8SUTA جزء 15 ⇨ http://j.mp/2bFRQIM جزء 16 ⇨ http://j.mp/2b8SegG جزء 17 ⇨ http://j.mp/2brHsFz جزء 18 ⇨ http://j.mp/2b8SCfc جزء 19 ⇨ http://j.mp/2bFSq95 جزء 20 ⇨ http://j.mp/2brI1zc جزء 21 ⇨ http://j.mp/2b8VcBO جزء 22 ⇨ http://j.mp/2bFRxNP جزء 23 ⇨ http://j.mp/2brItxm جزء 24 ⇨ http://j.mp/2brHKw5 جزء 25 ⇨ http://j.mp/2brImlf جزء 26 ⇨ http://j.mp/2bFRHF2 جزء 27 ⇨ http://j.mp/2bFRXno جزء 28 ⇨ http://j.mp/2brI3ai جزء 29 ⇨ http://j.mp/2bFRyBF جزء 30 ⇨ http://j.mp/2bFREcc 30 جز قرآن بصورت فایل صوتی و نیاز به دانلود ندارد، فقط کافيست روی لینک بزنید. این هم هدیه ما به شما برای ماه نزول قرآن، از دعای خیرتان ما را بهره مند بفرمائید . @shahidaghaabdoullahi
تندخوانی‌جزء 14۩معتزآقائی.mp3
3.88M
⑭ تندخوانی جزء چهاردهم قرآن 🎙 استاد معتز آقایی ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ @shahidaghaabdoullahi
🌸🌱 - حاج آقا شیخ علی ثمری تعریف می‌کردند: برای افـطـار یه طـلبـه ای کـه تـو بازار زنـدگی مـی کــرد مـارو دعــوت کـرده بــود خـونـه‌ش. دم اذان داشتـم مـی‌رفتم خـونـه‌ش دیـدم این طلبه ای که مارو دعوت کرده کـنار یه مــغـازه نـشـسـته داره گریـه مـی کـنه! صـداش کـردم گفتم فلانـی اینجـا چیکـار می‌کنی؟ چرا گـریه می‌کنی؟ گفت: من شمارو دعوت کـردم افطـار گـفـتـم خوبـه کـه سر سـفره سـبزی هـم باشـه. اومدم مغازه سـبزی بخـرم، سبـزی کـه خـریدم به مغازه دار گفتم چقدر شـد؟ گفت صد تـومن. دسـت کـردم تو جیبـم دوتا صـدی بود. یکـیـش نو بـود. یـکیـش کهـنـه. صـدی نو رو گـذاشــتم جـیــبـم، کـهنـه رو دادم بـه مـغـازه دار. داشتم از مغازه می‌اومدم بیرون یک لحظه به خودم گفتم داری کجا میری !؟ توی نو و کهنگی یه صدی هنوز گیری . .! --------------------- ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→ @shahidaghaabdoullahi
سلاااااااامممم امروز با معرفی کانال شهید علی آقا عبداللهی اومدیم شهیدی که دیگه همه می‌شناسید شهیدی که آخرین جملش پشت بیسیم گفت :{من تیر خوردم 😥} و دیگه برنگشت.... برای خوندن زندگی نامه ی شهید جاویدالاثر علی آقا عبداللهی به جمع شهدایی ما با حضور خانواده شهید بیا جمعی که هم با هم ختم صلوات و قرآن داریم. و هم کلی کلیپ شهدایی تازه خادم میخواد داستان آشناییش با شهید رو بزاره از دست نده 🤩😱😱 https://eitaa.com/joinchat/1540030508C7b19861ab2
شهـید عـلی آقـا عبـداللهـی
سلاااااااامممم امروز با معرفی کانال شهید علی آقا عبداللهی اومدیم شهیدی که دیگه همه می‌شناسید شهید
سلام خدمت عریزان بیاید ماه رمضونی یه کار فرهنگی خوب انجام بدیم هر کسی این بنر رو برای یک نفر بفرسته. زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیس.
زندگی نامه شهید عبدالحسین برونسی تا نیروي بسیجی، دقیقاً پشت سرهم، آرام و بی صدا قدم بر می داشتیم به سوي دشمن، تو همان دشت صاف و وسیع. سی، چهل متر مانده بود برسیم به موانع، یکهو دشمن منور زد، آن هم درست بالاي سرما!تاریکی دشت به هم ریخت و آنها انگار نوك ستون را دیدند. یکدفعه سرو صداشان بلند شد.پشت بندش صداي شلیک پی در پی گلوله ها، آرامش و سکوت منطقه را زد به هم. صحنه ي نابرابري درست شد؛ آنها توي یک دژ محکم، پشت موانع و پشت خاکریز بودند، ما تو یک دشت صاف. همه خیز رفته بودیم روي زمین. تنها امتیازي که داشتیم، نرمی خاك آن منطقه بود، جوري که بچه ها خیلی زود توي خاك فرو رفتند. دشمن با تمام وجودش آتش می ریخت.آرپی چی یازده، گلوله ي تانک، دولول، چهارلول، و هر اسلحه اي که داشت، کار انداخته بود. عوضش عبدالحسین دستور داده بود که ما حتی یک گلوله هم شلیک نکنیم.اوضاع را درست و دقیق سنجیده بود " 1." در این صورت هیچ بعید نبود که دشمن ما را با یک گروه چند نفره ي شناسایی اشتباه بگیرد، و فکر کند که کلک همه را کنده است. اتفاقاً همین طور هم شد. حدود یک ربع تا بیست دقیقه، ریختن آتش شدید بود.رفته رفته حجمش کم شد، و رفته رفته قطع شد. خودم هم که زنده مانده بودم، باورم نمی شد. دشمن اگر بوي عملیات به مشامش می رسید، به این راحتی ها دست بردار نبود.یقین کرده بودند پاورقی 1 -همیشه تو سخت ترین شرایط، با وجود این که حرص و جوش زیادي می زد براي حفظ جان بچه ها، ولی هیچ وقت تسلطش را به اوضاع از دست نمی داد و تو همان حال و احوال، بهترین راه را انتخاب می کرد که ما یک گروه شناسایی هستیم.به فکرشان هم نمی رسید که سیصد، چهارصد تا نیرو، تا نزدیکشان نفوذ کرده باشند. من درست کنارعبدالحسین دراز کشیده بودم.گفت: «یک خبر از گردان بگیر ببین وضعیت چطوره.» سینه خیز رفتم تا آخر ستون.سیزده، چهارده تا شهید داده بودیم " 1 ." بعضی ها بدجوري زخمی شده بودند. همه هم با خودشان کلنجار می رفتند که صداي ناله شان بلند نشود. حتی یکی دستش را گذاشته بود لاي دندانهاش و فشار می داد که صداش در نیاید.سریع چفیه اش را از دور گردنش باز کردم. دستش را به هر زحمتی که بود از لاي دندانهاش کشیدم بیرون و چفیه را کردم تو دهانش " 2." ما بین بچه ها چشمم افتاد به حسین جوانان " 3 ." صحیح وسالم بود. بردمش عقب ستون. آهسته به اش گفتم: «هوا رو داشته باش که یکوقت صداي ناله کسی در نیاد.» پرسید:«نمی دونی حاجی برونسی می خواد چکار کنه؟» با تعجب گفتم:«این که دیگه پرسیدن نداره؛ بر می گردیم.» «پس عملیات چی می شه؟» «مرد حسابی!با این وضع و اوضاع، عملیات یعنی خودکشی.» منتظر سؤال دیگري نماندم. دوباره، به حالت سینه خیز، رفتم پاورقی 1 -با آن حجم آتش که دشمن داشت، و با توجه به موقعیت ما، این تعداد شهید، خودش یک معجزه به حساب می آمد 2 -فرداي آن شب که برگشته بودیم عقب، دیدم از شدت فشار، رد فرو رفتگی دندانها تو پوست و گوشت دستش مانده است! 3 -از فرمانده محورهاي لشکر 5 نصر و هم یکی از دستیارهاي شهید برونسی که بعدها مثل فرمانده اش به فوج آسمانیان پیوست ادامه دارد...
🌱 هِزارشُڪر تَمآم‌ِجَهـٰان‌مـا حَسَـن‌ْاستـــ💚✨ ❅-----❅-----❅-----❅-----❅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زهرا پسر آورده قرص قمر آورده💐 برای حیدر حیدر آورده💐 ✨🌺 مبارڪباد✨ @shahidaghaabdoullahi