هدایت شده از شهـید عـلی آقـا عبـداللهـی
🥀خادم الشهدا🥀:
بسم الله الرحمن الرحیم
جزء 1 ⇨ http://j.mp/2b8SiNO
جزء 2 ⇨ http://j.mp/2b8RJmQ
جزء 3 ⇨ http://j.mp/2bFSrtF
جزء 4 ⇨ http://j.mp/2b8SXi3
جزء 5 ⇨ http://j.mp/2b8RZm3
جزء 6 ⇨ http://j.mp/28MBohs
جزء 7 ⇨ http://j.mp/2bFRIZC
جزء 8 ⇨ http://j.mp/2bufF7o
جزء 9 ⇨ http://j.mp/2byr1bu
جزء 10 ⇨ http://j.mp/2bHfyUH
جزء 11 ⇨ http://j.mp/2bHf80y
جزء 12 ⇨ http://j.mp/2bWnTby
جزء 13 ⇨ http://j.mp/2bFTiKQ
جزء 14 ⇨ http://j.mp/2b8SUTA
جزء 15 ⇨ http://j.mp/2bFRQIM
جزء 16 ⇨ http://j.mp/2b8SegG
جزء 17 ⇨ http://j.mp/2brHsFz
جزء 18 ⇨ http://j.mp/2b8SCfc
جزء 19 ⇨ http://j.mp/2bFSq95
جزء 20 ⇨ http://j.mp/2brI1zc
جزء 21 ⇨ http://j.mp/2b8VcBO
جزء 22 ⇨ http://j.mp/2bFRxNP
جزء 23 ⇨ http://j.mp/2brItxm
جزء 24 ⇨ http://j.mp/2brHKw5
جزء 25 ⇨ http://j.mp/2brImlf
جزء 26 ⇨ http://j.mp/2bFRHF2
جزء 27 ⇨ http://j.mp/2bFRXno
جزء 28 ⇨ http://j.mp/2brI3ai
جزء 29 ⇨ http://j.mp/2bFRyBF
جزء 30 ⇨ http://j.mp/2bFREcc
30 جز قرآن بصورت فایل صوتی و نیاز به دانلود ندارد، فقط کافيست روی لینک بزنید.
این هم هدیه ما به شما برای ماه نزول قرآن، از دعای خیرتان ما را بهره مند بفرمائید .
#شهیداصلانی
#ماه_رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
#زهرامحسنی_فر
#امام_زمان
#شهید_گمنام
@shahidaghaabdoullahi
تندخوانیجزء 13۩معتزآقائی.mp3
3.93M
⑬ تندخوانی جزء سیزدهم قرآن
🎙 استاد معتز آقایی #ماه_رمضان
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#ابوامیر
#شیرخانطومان
#ماه_رمضان
#بهار_قران
#روزه
@shahidaghaabdoullahi
#ختم_صلوات
#ختم_صلوات
#ختم_صلوات
🍀 فریاد رسی صلوات در قبـر
شبلی نقل نموده است : من همسایه ای داشتم که وفات نمود . او را خواب دیدم ،از او پرسیدم : خدا با تو چه کرد ؟
گفت : ای شیخ ! هول های بزرگ دیدم ، و رنج های عظیم کشیدم . از آن جمله به وقت سوال منکر و نکیر ، زبان من از کار باز ماند . با خود می گفتم : واویلاه ، این عقوبت از کجا به من رسید ؟ آخر ، من مسلمان بودم و بر دین اسلام مُردم. آن دو فرشته با غضب از من جواب طلبیدند. ناگاه شخصی نیکو موی و خوش بوی آمد ، میان من و ایشان حایل شد و مرا تلقین کرد تا جواب ایشان را به نحو خوب بدهم ، از آن شخص پرسیدم : تو کیستی – خدا تو را رحمت کند – که من را از این غصه خلاصی دادی ؟
گفت : من شخصی هستم که از صلواتی که تو بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرستادی آفریده شده ام ، و مامورم در هر وقت و هر جا که درمانی به فریادت برسم.
📚:آثار و برکات صلوات ص۱۳۱
🍃🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🍃
🤲🏻 الهی بحرمت خون پاک شهدای عزیز و گرانقدرمون
ان شاءالله ب امید تعجیل در امر فرج مولای غریبمون آقا صاحب الزمان عج وحاجت روایی اعضای کانال
به نیت فرج مولا
دفع بلا
بازشدن راه زمینی کربلا
سلامتی رهبر عزیزمان
شادی ارواح طیبه شهدا علی الخصوص حاج قاسم عزیز
هدیه به ارواح اموات این جمع و عزیزانی که با کرونا از دنیا رفته اند
حل شدن مشکلات ازدواج
ختم ....صلوات هر روز برگزار میشود.
( تعداد صلوات ها رو به آیدی زیر اطلاع بدهید. )
@rogaye_khaton315
ای صبـح من از طعم کلامت شيرين
هر لحظه به اعتبار نامت شيرين
لبخند بزن، بخند، از قند لبت
هر صبح بخير و هر سلامت شيرين
📎سلام ، صبـحتون شهـدایـی🌷
@shahidaghaabdoullahi
🥀خادم الشهدا🥀خادم الرضا💚:
زندگی نامه شهید عبدالحسین برونسی
#قسمت_پنجاه_و_هشتم
تو رده هاي بالا،صحبت از یک عملیات ویژه و ایذایی بود.بالاخره هم از طرف خود فرماندهی سپاه واگذار شد به تیپ
ما، یعنی تیپ هجده جوادالائمه (سلام االله علیه.)
همان روز، مسؤول تیپ یک جلسه ي اضطراري گذاشت.تازه آن جا فهمیدیم موضوع چیست:
دشمن تانکهاي «72-T «را وارد منطقه کرده بود.دو گردان مکانیزه ي خیلی قوي، پشت خط مقدمش انتظار حمله
به ما را می کشیدند. بچه هاي اطلاعات -عملیات، دقیق و خاطر جمع می گفتند:«اونها خودشون رو آماده کردن که
فردا تک سنگینی بزنن به مون.»
فردا بنا بود حمله کنند و مو هم لاي درزش نمی رفت.در این صورت هیچ بعید نبود عملیات رمضان، شروع نشده
شکست بخورد!تو جلسه صحبت زیادي شد.
بعد از کلی صحبت، بنا بر این گذاشتند که همان وقت برویم
شناسایی و شب هم برویم تو دل دشمن و با یک عملیات ایذایی، تانکهاي «72- T«را منهدم کنیم.
این تانکها را دشمن تازه وارد منطقه کرده بود و قبل ازآن تو هیچ عملیاتی باهاشان سروکار نداشتیم.خصوصیت
تانکها این بود که آرپی چی به شان اثر نمی کرد، اگر هم می خواست اثر کند، باید می رفتی و از فاصله ي خیلی
نزدیک شلیک می کردي، و به جاي حساس هم باید می زدي.
آن روز بحث کشید به این که چه تعداد نیرو براي عملیات بروند، و از چه طریقی اقدام کنند؟
سه گردان مأمور این کار شدند.فرمانده ي یکی شان عبدالحسین بود. وقتی راه افتادیم براي شناسایی، چهره ي او
با آن لبخند همیشگی و دریایی اش گویی آرامتر از همیشه نشان می داد.
تا نزدیک خط دشمن رفتیم.یک هفته اي می شد که عراقی ها روي این خط کار می کردند.دژ قرص و محکمی از
آب درآمده بود.جلوي دژ موانع زیادي تو چشم می زد، جلوتر از موانع هم، درست سر راه ما، یک دشت صاف و
وسیع خودنمایی می کرد.اگر مشکل موانع را می توانستیم حل کنیم، این یکی ولی کار را حسابی پر دردسر می
کرد. با همه این احوال، بچه ها به فرمانده ي تیپ می گفتند: «شما فقط بگو براي برگشتن چکار کنیم.»
#قسمت_پنجاه_و_نهم
ما می رفتیم تو دل دشمن که عملیات ایذایی انجام بدهیم. براي همین مهم تر از همه، قضیه ي سالم برگشتن نیرو
بود. فرمانده ي تیپ چند تا راهنمایی کرد. عملاً هم کارهایی صورت دادیم، حتی گرایمان را، رو حساب برگشتن
تنظیم کردیم.
از شناسایی که برگشتیم، نزدیک غروب بود. بچه ها رفتند به توجیه
نیروها. من و عبدالحسین هم رفتیم گردان خودمان.
دو تا گردان دیگر راه به جایی نبردند؛ یکی شان به خاطر شناسایی محدود، راه را گم کرده بود؛ یکی هم پاي
فرمانده اش رفته بود روي مین. هر دو گردان را بی سیم زدند که بکشند عقب.
حالا چشم امید همه به گردان ما بود و چشم امید به لطف و عنایت اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام).
شاید اغراق نباشد اگر بگویم بیشتر از همه، خود عبدالحسین حال توسل پیدا کرده بود.وقت راه افتادن، چند دقیقه
اي براي پیدا کردن پیشانی بند معطل کرد. یعنی پیشانی بند زیاد بود، او ولی نمی دانم دنبال چه می گشت.با عجله
رفتم پهلوش. گفتم: «چکار می کنی حاجی؟ تیکی بردار بریم دیگه.»
حتی یکی از پیشانی بندها را برداشتم دادم دستش. نگرفت. گفت: «دنبال یکی می گردم که اسم مقدس بی بی
توش باشه!»
حال و هواي خاصی داشت. خواستم توپرش نزده باشم.خودم هم کمکش کردم. بالاخره یکی پیدا کردیم که روش با
خط سبز رنگ و زیبایی نوشته بود: یا فاطمه الزهرا (س)ادرکنی.
اشک تو چشمهاش حلقه زد.همان را بوسید و بست به پیشانی.تو فاصله ي چند دقیقه آماده شدیم.با بدرقه ي گرم
بچه ها راه افتادیم.حقّا که انقلابی شده بود مابینمان.ذکر ائمه (علیهم السلام) از لبهامان جدا نمی شد...
آن شب تنها گردانی که رسید پاي کار، گردان ما بود؛ سیصد، چهارصد
ادامه دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
كاشميشدفكرمرابرايتبفرستم
كهيكروزِتمامپُرازتوبودھاست :)♥️
#ولادت🌟
#برادرآسمانے🕊
#شهـیدمدافعحرم🌿
#شهـیدمحمدرضادهقان🌸🎉🎊
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج🍃♥️
شهدا گاهی نگاهی😔😔
چند روزی قلبم تیر میکشد
آی شهدا شرمنده ایم
#روزتون_متبرک_ب_نگاه_شهدا
🦋🦋🦋
@shahidaghaabdoullahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ
وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ
وَ ضاقَتِ الاَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ
وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکى
وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد
اُولِى الاَمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ
فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً
کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ
یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّد
اِکْفِیانى فَاِنَّکُما کافِیان
وَ انْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ
یا مَوْلانا یا صاحِب الزَّمانِ
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَة
الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
یا اَرحم الراحمین
بحق محمد و آله الطاهرین
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
هدایت شده از شهـید عـلی آقـا عبـداللهـی
اعمال قبل از خواب :)
شبٺون منور به نگاه مادر ساداٺ..🍃
#امام_زمان
#ماه_رمضان
#بهار_قران
#ماه_مبارک_رمضان
#روزه
#شهید_گمنام
#امام_زمان #امام_زمان
#ماه_رمضان
#بهار_قران
#ماه_مبارک_رمضان
#روزه
@shahidaghaabdoullahi
هدایت شده از شهـید عـلی آقـا عبـداللهـی
#نماز_شب🌸
امام صادق علیه السلام : نماز شب ،چهره را زیبا و اخلاق را نیکو و بوی بدن را پاک و خوش و روزی را فراوان و بد هکاری را ،ادا و هم وغم را بر طرف می سازد و دیده را جلا می بخشد.
رساله لقاء الله ص185
امام صادق ع فرمود: خانه هایی که در آنها نماز شب خوانده شود، بر اهل آسمان چنان می درخشد که ستارگان بر اهل زمین می درخشد.
#شهیداصلانی
#ماه_مبارک_رمضان
#زهرامحسنی_فر
#امام_زمان
#بهار_قران
#روزه
@shahidaghaabdoullahi
هدایت شده از شهـید عـلی آقـا عبـداللهـی
السلام علی شهدای #کربلا ❤️❤️
سلام به دوستان ✋
امروز هم به مدد شهدا ، کارمون رو شروع میکنیم...
طبق فرمایش امام خامنہ اے ؛
« زنده نگہ داشتن یاد #شهدا ، کم تر از #شهادت نیست ... »
#امام_زمان
#ماه_رمضان
#بهار_قران
#ماه_مبارک_رمضان
#روزه
#شهید_علی_آقاعبداللهی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━
@shahidaghaabdoullahi
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
هدایت شده از شهـید عـلی آقـا عبـداللهـی
🌹🕊 #زیارتنامهیشهدا 🕊🌹
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم. فَاَفُوزَمَعَکُم
#امام_زمان
#ماه_رمضان
#بهار_قران
#ماه_مبارک_رمضان
#روزه
#شهید_علی_آقاعبداللهی
@shahidaghaabdoullahi
🍀🌺🍀 ﷽ 🍀🌺🍀
✋یا صاحب الزمان ...
«سحر چهاردهم» آمده آقا برگرد
همه ی دلخوشی «امابیها» برگرد
منجی عالم امکان به ستوه آمدهام
«آیه چهارده» سوره زهرا برگرد
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
@shahidaghaabdoullahi
هدایت شده از شهـید عـلی آقـا عبـداللهـی
🥀خادم الشهدا🥀:
بسم الله الرحمن الرحیم
جزء 1 ⇨ http://j.mp/2b8SiNO
جزء 2 ⇨ http://j.mp/2b8RJmQ
جزء 3 ⇨ http://j.mp/2bFSrtF
جزء 4 ⇨ http://j.mp/2b8SXi3
جزء 5 ⇨ http://j.mp/2b8RZm3
جزء 6 ⇨ http://j.mp/28MBohs
جزء 7 ⇨ http://j.mp/2bFRIZC
جزء 8 ⇨ http://j.mp/2bufF7o
جزء 9 ⇨ http://j.mp/2byr1bu
جزء 10 ⇨ http://j.mp/2bHfyUH
جزء 11 ⇨ http://j.mp/2bHf80y
جزء 12 ⇨ http://j.mp/2bWnTby
جزء 13 ⇨ http://j.mp/2bFTiKQ
جزء 14 ⇨ http://j.mp/2b8SUTA
جزء 15 ⇨ http://j.mp/2bFRQIM
جزء 16 ⇨ http://j.mp/2b8SegG
جزء 17 ⇨ http://j.mp/2brHsFz
جزء 18 ⇨ http://j.mp/2b8SCfc
جزء 19 ⇨ http://j.mp/2bFSq95
جزء 20 ⇨ http://j.mp/2brI1zc
جزء 21 ⇨ http://j.mp/2b8VcBO
جزء 22 ⇨ http://j.mp/2bFRxNP
جزء 23 ⇨ http://j.mp/2brItxm
جزء 24 ⇨ http://j.mp/2brHKw5
جزء 25 ⇨ http://j.mp/2brImlf
جزء 26 ⇨ http://j.mp/2bFRHF2
جزء 27 ⇨ http://j.mp/2bFRXno
جزء 28 ⇨ http://j.mp/2brI3ai
جزء 29 ⇨ http://j.mp/2bFRyBF
جزء 30 ⇨ http://j.mp/2bFREcc
30 جز قرآن بصورت فایل صوتی و نیاز به دانلود ندارد، فقط کافيست روی لینک بزنید.
این هم هدیه ما به شما برای ماه نزول قرآن، از دعای خیرتان ما را بهره مند بفرمائید .
#شهیداصلانی
#ماه_رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
#زهرامحسنی_فر
#امام_زمان
#شهید_گمنام
@shahidaghaabdoullahi
تندخوانیجزء 14۩معتزآقائی.mp3
3.88M
⑭ تندخوانی جزء چهاردهم قرآن
🎙 استاد معتز آقایی #ماه_رمضان
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
@shahidaghaabdoullahi
#پایاخلاقشھدا🌸🌱
- حاج آقا شیخ علی ثمری تعریف میکردند:
برای افـطـار یه طـلبـه ای کـه تـو بازار زنـدگی مـی کــرد مـارو دعــوت کـرده بــود خـونـهش.
دم اذان داشتـم مـیرفتم خـونـهش دیـدم این طلبه ای که مارو دعوت کرده کـنار یه مــغـازه نـشـسـته داره گریـه مـی کـنه! صـداش کـردم گفتم فلانـی اینجـا چیکـار میکنی؟ چرا گـریه میکنی؟
گفت: من شمارو دعوت کـردم افطـار
گـفـتـم خوبـه کـه سر سـفره سـبزی هـم باشـه. اومدم مغازه سـبزی بخـرم، سبـزی کـه خـریدم به مغازه دار گفتم چقدر شـد؟ گفت صد تـومن. دسـت کـردم تو جیبـم دوتا صـدی بود. یکـیـش نو بـود. یـکیـش کهـنـه. صـدی نو رو گـذاشــتم
جـیــبـم، کـهنـه رو دادم بـه مـغـازه دار.
داشتم از مغازه میاومدم بیرون یک لحظه به خودم گفتم داری کجا میری !؟
توی نو و کهنگی یه صدی هنوز گیری . .!
---------------------
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→
@shahidaghaabdoullahi
سلاااااااامممم
امروز با معرفی کانال شهید علی آقا عبداللهی اومدیم
شهیدی که دیگه همه میشناسید
شهیدی که آخرین جملش پشت بیسیم گفت :{من تیر خوردم 😥}
و دیگه برنگشت....
برای خوندن زندگی نامه ی شهید جاویدالاثر علی آقا عبداللهی
به جمع شهدایی ما با حضور خانواده شهید بیا
جمعی که هم با هم ختم صلوات و قرآن داریم.
و هم کلی کلیپ شهدایی
تازه خادم میخواد داستان آشناییش با شهید رو بزاره از دست نده 🤩😱😱
https://eitaa.com/joinchat/1540030508C7b19861ab2
شهـید عـلی آقـا عبـداللهـی
سلاااااااامممم امروز با معرفی کانال شهید علی آقا عبداللهی اومدیم شهیدی که دیگه همه میشناسید شهید
سلام خدمت عریزان
بیاید ماه رمضونی یه کار فرهنگی خوب انجام بدیم
هر کسی این بنر رو برای یک نفر بفرسته.
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیس.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهیدان_زنده_اند
🎞روایتی از شهیده نجمه قاسم پور
به نقل از مادر شهید
📚بر اساس کتاب ۰۸۲ خاطرات شهیده ...
#شهدای_رهپویان_وصال
#شهدای_فارس
#سالگرد_شهادت
#ڪربلا
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidaghaabdoullahi
زندگی نامه شهید عبدالحسین برونسی
#قسمت_شصتم
تا نیروي بسیجی، دقیقاً پشت سرهم، آرام و بی صدا قدم بر می داشتیم به سوي دشمن، تو همان دشت صاف و
وسیع.
سی، چهل متر مانده بود برسیم به موانع، یکهو دشمن منور زد، آن هم درست بالاي سرما!تاریکی دشت به هم
ریخت و آنها انگار نوك ستون را دیدند. یکدفعه سرو صداشان بلند شد.پشت بندش صداي شلیک پی در پی گلوله
ها، آرامش و سکوت منطقه را زد به هم.
صحنه ي نابرابري درست شد؛ آنها توي یک دژ محکم، پشت موانع و پشت خاکریز بودند، ما تو یک دشت صاف.
همه خیز رفته بودیم روي زمین. تنها امتیازي که داشتیم، نرمی خاك آن منطقه بود، جوري که بچه ها خیلی زود
توي خاك فرو رفتند.
دشمن با تمام وجودش آتش می ریخت.آرپی چی یازده، گلوله ي تانک، دولول، چهارلول، و هر اسلحه اي که داشت،
کار انداخته بود. عوضش عبدالحسین دستور داده بود که ما حتی یک گلوله هم شلیک نکنیم.اوضاع را درست و
دقیق سنجیده بود " 1." در این صورت هیچ بعید نبود که دشمن ما را با یک گروه چند نفره ي شناسایی اشتباه
بگیرد، و فکر کند که کلک همه را کنده است. اتفاقاً همین طور هم شد.
حدود یک ربع تا بیست دقیقه، ریختن آتش شدید بود.رفته رفته حجمش کم شد، و رفته رفته قطع شد.
خودم هم که زنده مانده بودم، باورم نمی شد. دشمن اگر بوي عملیات به مشامش می رسید، به این راحتی ها دست
بردار نبود.یقین کرده بودند
پاورقی
1 -همیشه تو سخت ترین شرایط، با وجود این که حرص و جوش زیادي می زد براي حفظ جان بچه ها، ولی هیچ
وقت تسلطش را به اوضاع از دست نمی داد و تو همان حال و احوال، بهترین راه را انتخاب می کرد
#قسمت_شصت_و_یکم
که ما یک گروه شناسایی هستیم.به فکرشان هم نمی رسید که سیصد، چهارصد تا نیرو، تا نزدیکشان نفوذ کرده
باشند.
من درست کنارعبدالحسین دراز کشیده بودم.گفت: «یک خبر از گردان بگیر ببین وضعیت چطوره.»
سینه خیز رفتم تا آخر ستون.سیزده، چهارده تا شهید داده بودیم " 1 ." بعضی ها بدجوري زخمی شده بودند. همه
هم با خودشان کلنجار می رفتند که صداي ناله شان بلند نشود. حتی یکی دستش را گذاشته بود لاي دندانهاش و
فشار می داد که صداش در نیاید.سریع چفیه اش را از دور گردنش باز کردم. دستش را به هر زحمتی که بود از لاي
دندانهاش کشیدم بیرون و چفیه را کردم تو دهانش " 2."
ما بین بچه ها چشمم افتاد به حسین جوانان " 3 ." صحیح وسالم بود. بردمش عقب ستون. آهسته به اش گفتم:
«هوا رو داشته باش که یکوقت صداي ناله کسی در نیاد.»
پرسید:«نمی دونی حاجی برونسی می خواد چکار کنه؟»
با تعجب گفتم:«این که دیگه پرسیدن نداره؛ بر می گردیم.»
«پس عملیات چی می شه؟»
«مرد حسابی!با این وضع و اوضاع، عملیات یعنی خودکشی.»
منتظر سؤال دیگري نماندم. دوباره، به حالت سینه خیز، رفتم
پاورقی
1 -با آن حجم آتش که دشمن داشت، و با توجه به موقعیت ما، این تعداد شهید، خودش یک معجزه به حساب می
آمد
2 -فرداي آن شب که برگشته بودیم عقب، دیدم از شدت فشار، رد فرو رفتگی دندانها تو پوست و گوشت دستش
مانده است!
3 -از فرمانده محورهاي لشکر 5 نصر و هم یکی از دستیارهاي شهید برونسی که بعدها مثل فرمانده اش به فوج
آسمانیان پیوست
ادامه دارد...