❮شـھیـد علـے خلیلی❯
📲| #پیشنهاد_استورے بہ ؏شق وطنم ایران رای میدهم😊✌️🏼 #مشارکت_حداکثرے | #انتخابات #ما_منتظر_انتخابا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲| #پیشنهاد_استورے
به ؏شق امامزمانم💚
رای میدهم😊✌️🏼
#مشارکت_حداکثرے | #انتخابات
🌸🍃
ღ @shahidegheirat
┗ ━⇱━ ღ 🍃🌸
☀️| مرد تمام عیار
💯 آنچه درباره #امام_صادق (ع) کمتر شنیدهایم یا اصلا نشنیدهایم...
مرد مبـارزھ و تشڪیلات
امام قـیــــام و قلـم
┄┅•|•⊰❁〇⃟🧡❁⊱•|┅┄
@shahidegheirat
┄┅•|•⊰❁〇⃟🌿❁⊱•|┅┄
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
قࢪاࢪِ شبانگاه #ناے_سوختہ📚 #قسمت_پانزدهم #فصل_دوم : نقاهت دوم🌱 صدای زنگ در، چشمهای مادر را باز کرد
🌱بِسـمِ الربِّــ الشُہدا🌱
#ناے_سوختہ📕
#قسمت_شانزدهم
#فصل_دوم : نقاهت دوم🌱
«ما میرفتیم خونه #علی آقا روحیه میگرفتیم و برگشتیم 😍؛با اینکه حالش بد بود انقدر بانمک😁 صحبت میکرد و تکه میانداخت و... مثلاً با حشره ها هم شوخی میکرد، میزدشون کنار و میگفت :«برو عقب.»😅
به جای اینکه یه #علی آقای داغون ببینیم که افتاده و بچهها هم بعد از دیدنش داغون بشن بیان بیرون، وقتی علی آقا را میدیدن یک ربع بیست دقیقه🕒 بعد با خنده میومدن بیرون😂؛ واقع پیش علی آقا رفتن انرژی داشت💥...» صدای زمزمه ی #علی در تاریکی🌑 شد در حالی که کورسوی مهتاب🌙 از گوشهی پرده کنار رفته پنجره ،روی دیوار و فرش اتاق افتاده بود،حال و هوای قشنگی داشت. 🌟
بچه ها نصفه و نیمه یکی روی صندلی کنار #علی خوابش برده و آن یکی هم دو تا پایش را دراز کرده بود و برای اینکه ثابت کند بیدار است کتف و سرش را به میز کوچکی تکیه داده بود و حالت نشسته به خودش گرفته بود اما انگار درد بدجور خواب را از چشمان #علی گرفته بود، زمزمه عاشورایش به سختی شنیده می شد:
« اللهم اجعلنی عندک وجیها بالحسین علیه السلام فی الدنیا و الاخره ...»
خیلی چله0⃣4⃣ میگرفت، این آخری هم برای این بود که حالش خوب شود 😇و بتواند در مراسم عزاداری خانم فاطمه زهرا(س) خدمت کند، ارادتش به بی بی مثال زدنی بود،💯
بین همه دوستانش معروف بود. تا اسم خانم🌼 میآمد صدای گریه و ناله😭😔 #علی بلند میشد.
به قول یکی از دوستانش:
«همونجورم شد مثل مادر در حدود ۱۸ سالش بود💔 که ضربت🔪 خورد و دو ماه و نیم هم بود که بستر🛏 افتاد، وقتی که بدنشو روی سنگ غسالخانه گذاشتن همونجوری که در مورد زمان شهادت🥀 حضرت زهرا(س) شنیده بودیم، #علی همانجور پوست و استخوان شده بود اینطوری اون علاقه و ارادتش رو به حضرت زهرا(س) نشون داد.»💦😭
به رسم مادرش 🌼فاطمه زهرا(س) هم دعای او شده بود:
«اللهم عجل وفاتی سریعا»😭
این دو سال به #علی میگفتن شهید زنده،🌹
هر بار به او میگفتند میخواهی شهید بشوی!؟⁉️
میگفت:« می خوام بمونم انتقام خون حضرت زهرا(س) را بگیرم.»❤️🥀
#اِدامـہ_دارَد...🎈
༺🔷 ════════
@shahidegheirat
════════ 🔷༺
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
📲| #پیشنهاد_استورے به ؏شق امامزمانم💚 رای میدهم😊✌️🏼 #مشارکت_حداکثرے | #انتخابات 🌸🍃 ღ @shahidegh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیشنہاد_استورے
بہ ؏شق شہداۍ هستہای
و نخبگاݩ ڪشورم
رای میدهم✌️🏼ツ
#مشارکت_حداکثری | #انتخاب_اصلح
🌱 j๑ïท••↷
『@shahidegheirat』
سـِــێِـــد خُـࢪاســـــانـے💚
امام رضاییهاۍ ڪشورمون😌🌱
تربیتشدگاݩ مڪتب امامرئوف♡
🎨| #طراحی_ڪانال
#رئیسی
🌸🍃
ღ @shahidegheirat
┗ ━⇱━ ღ 🍃🌸
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
سـِــێِـــد خُـࢪاســـــانـے💚 امام رضاییهاۍ ڪشورمون😌🌱 تربیتشدگاݩ مڪتب امامرئوف♡ 🎨| #طراحی_ڪا
اگرمشکلمردم باتوهین به من حل میشه بفرمایید
#سیدمظلومان🚶🏿♂💔 | #رئیسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رای شما باید محرمانه باشد✍🏻
#فورییی
#نشرحداکثری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞| #ڪلیپ 😍
مردے هنوز چشم بہ راھ جواب ماست
یڪ ڪࢪبلا مقابل هر انـتـــخاب ماست
با ؏شق اوست هرکہ بہ جایی رسیده است
خیلــــے حســـیݩ زحمت مارا کشیدھ است
#مشارکت_حداکثری | #انتخابات
....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
@shahidegheirat
....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
🌱بِسـمِ الربِّــ الشُہدا🌱 #ناے_سوختہ📕 #قسمت_شانزدهم #فصل_دوم : نقاهت دوم🌱 «ما میرفتیم خونه #علی آق
قࢪاࢪِ شبانگاھ
#ناے_سوختہ📕
#قسمت_هفدهم
#فصل_دوم : نقاهت دوم🌱
«بزرگواری داشت میرفت کربلا😍، زنگ زد به #علی حلالیت بطلبه، شاید دو روز قبل از شهادتش🌹 #علی گفت: دعا کن #شهید بشم سه بار تاکید کرد:
دیگه خسته شدم، دیگه نمیکشم.»
انگار تصمیم خودش را گرفته بود.🥀
* * *
کم کم چای☕️ دم کشیده بود، #علی برای آوردن چای به آشپزخانه رفت صدای نعلبکی ها و استکان های کمر باریک معروف به #علی آقا که هنوز برق نو بودن✨ تو قوس کمرشان چشمک😉 میزد نمیتوانست به سر و صدای بچهها غالب شود؛ خانه را روی سرشان گذاشته بودند،😁صاحبخانه وارد اتاق🚪 شد در حالی که با هر قدمی که برمی داشت چای خوش رنگ و خوش عطر😌 و دمکشیده در دهانه استکان چنان موج🌊 می زد که نزدیک بود از جزر و مدش سینی بدجوری طوفان زده شود!💨
سر و صدای تلق و تولوق استکان و نعلبکی به داد و هوار جوانک های دهه هفتادی👱♂ توی اتاق اضافه شده بود. عادت نداشت مهمان هایش بدون شام برود.😊
«بعد از زیارت عاشورا یکی از بچهها میرفتند غذا😋 می گرفت که مثلاً غذا بخوریم، پولش هم #علی آقا و خانواده می دادن. ما رومون نمیشد جلوی #علی آقا غذا بخوریم، دیگه یک ماه و نیم بودش که غذا نمی تونست بخوره،😔 غذا اگر میخورد کارش تموم بود حتی یه دونه برنج،🍚 آب هم خیلی کم می خورد با سرنگ می ریخت تو دهنش یا لبش رو خیس می کرد؛💦 #علی آقا نمیذاشت ما اون طرف سفره پهن کنیم و بشینیم غذا بخوریم، بالاخره اذیت میشد دیگه قصه تهذیب نفسشون بود... #علی آقا قبل از اینکه روده شان را عمل کنند و این قضیه پیش بیاد،
تو خورد و خوراک رو دست نداشت و هرجا بحث بخور بخور بود #علی آقا یه پا داستان بود؛ ما رو مینشوند جلوی خودش و میگفت: اینجا باید بخورید؛ مینشستیم و می خوریم #علی آقا نگاه میکرد👁👁 و کلی عشق❤️ می کرد، تهذیب نفس بود دیگه....»
–شما بخورید منم تماشا می کنم و لذت میبرم😍، وصف العیش نصف العیش؛ مگه نه برادرا !!؟🙃
و لبخند همیشگی🙂 با صدای گرفته، اما انگار صورتش کمتر برای لبخند شکفته میشد؛ این مدت طولانی درد و گرسنگی را از وجود #علی گرفته بود.😔
–آخه #علی جون! لقمه تو گلومون گیر میکنه. این چه طرز پذیراییه!؟😕 حالا هم وقت تهذیب نفسه!؟🤔
اما لبخند ملیح و همیشگی☺️ او پاسخی به همه سوالات و شوخی و جدی از دوستانش بود.🌼
#اِدامـہ_دارَد...🎈
╭━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╮
📚* @shahidegheirat *📚
╰━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╯
#نجوا_با_شهدا💞
عیب ما این است
ڪه دیر میفهمیم
دیر شده...
ولے شهدا خیلی زود فهمیدند
و زود پریدند
°|• #شهید_غیرت ـღ شهید علی خلیلی •|°
╭─❀••❈✿♡✿❈••❀─╮
@shahidegheirat
╰─❀••❈✿♡✿❈••❀─╯