eitaa logo
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
6.4هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
7.2هزار ویدیو
43 فایل
○•|﷽|•○ ❁کانال‌رسمی‌مصطفی‌بابک‌قلبها❁ بزرگترین‌کانال‌رسمی‌شهیدان!):-❤️ 🔹💌شهید مصطفی صدر زاده! 🔹💌شهید بابک نوری هریس! 🌸ڪانال‌ٺحٺ‌مدیریٺ‌مسٺقیم #خانواده‌شہیدان فعاݪیٺ‌دارد🌸 حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋 تبادل @khoday_man8 تبلیغات هم پذیرفته میشه 🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
دوستان من یه بگم دقت کنید بعضیا میگن چرا سید کمک به ما نکردی مگه ما نیازمند نبودیم !! دقت به حرفاتون کنید کسی که به من پیام بده و از خدا بد بگه گلمند باشه که خدا هم بین ما و بقیه فرق گذاشته و فلان !! شما علمتون بیشتر از خداست ؟؟ اگه رفتی اون دنیا اونی که غرق ثروت بود تو دنیای همیشگی در حال عذاب هست و شما راحت تو بهشت و خدا اجر سختیاتون تو دنیا رو بهتون داده بازم این حرفو میزنید ؟؟ ما به خداوند آگاه نیستیم 🌿
من کمک کنم به کسی که هنوز درک از خداوند نداره و بگه سید به من کمک کرد !؟ من اگه کمکی هم کنم اول خدا خواسته که کمک کنم به شما و گرنه اگه خدا نخواد من حتی نمیتونم از جام تکون هم بخورم اول خدا بعد واسطه که ممکنه من باشم یا هر کسی دیگه ..
طرف میگه هر کی میخواد رای بیاره حالا هر کی بیاد من پولدار میشم !؟ یکم درس بخونید سواد پیدا کنید آدم نباید خودخواه باشه یکم باید از خود گذشتگی داشته باشه شهدا رفتن که بی حجاب ها با امنیت کامل بگردند !؟ یعنی شهدا هم باید بگن ما هم الکی داریم میریم بجنگیم !؟ شما باید رای درست بدی چون وظیفه شرعی شماست باید به فکره هم نوع خودت باشی نه به فکر خودت تنها باشی !! تو همون سختی ها خدا رو شکر کردن قشنگه و بندگی هست وگرنه تو خوشی ها شکر گذاری هنر نیست ..
من یادمه دانشگاه که بودم شهریه نداشتم بدم ولی هیچوقت خدا رو مورد خطاب قرار ندادم چرا پول ندارم من شب درسم رو خوندم گفتم حالا یا جور میشه که میدم جور هم نشد فوقش امتحان نمیدم .. صبح که بیدار شدم دیدم داییم پول زده حسابم گفتم دایی این برای چی هست ؟؟ گفت بعد بهم بده من هنوز بهش میگم دایی اون روز چرا پول زدی گفت خواستم بزنم حساب داداشت اشتباه زدم برا تو و دیگه روم نشد بگم پس بده !! خدا خیلی بزرگه به کسی که بهش اعتماد کنه من خیلی تو زندگیم از خدا همچی دیدم چون همیشه اعتماد داشتم بهش ایمان داشتم بهش 🌸
لینک رو نیم ساعت دیگه جواب میدم إن شاء الله
سلام .. سجده زیارت عاشورا مستحب هست واجب نیست
سلام .. ما انتظاری نداریم ولی نباید هم نادیده بگیریم اینکه گفته بشه و ما هم کمک کنیم این میشه حمایت در کفر گفتن . الانم هم نگفتم که کمک نمیکنیم توضیح دادم که متوجه بشن اگه نیستن . الان تو دنیای جدید و قرن جدید هستیم چرا برای مسائل الکی وقت داریم ولی برای مسائل دینی و خوب وقت نداریم الان کسی که بی دین هست نیاز به پیامبر نداره باید تحقیق کنه چون همه ی امکانات هست برای تحقیق . چجوری شبکه بی بی سی میشنن بعضیا واقعیت ها رو بفهمن به قول خودشون ولی واقعیت خداوند و دین خدا رو چرا نمیخوان بفهمن
سلام .. لطف دارید إن شاء الله عاقبت بخیر بشید 🌸 ۲ . اینو من چند مدت پیش گفتم من یه شب دوستم زنگ زد بریم گلزار شهدا رو بشوریم بعد شستیم نشستیم در مورد عملکرد بسیج و بقیه حرف زدیم بعد حس کردم غیبت کردم همون شب شهید مصطفی اومد تو خوابم گفت چرا رفتی گلزار رو شستی بعد نشستی غیبت کردی ؟؟ ثوابی که کردی رفت شهدا زنده نیستن !؟ آیه قرآنی داریم اصلا که میزارم براتون . مرگ با شهادت خیلی فرق داره قرآن هم گفته کسانی که در راه خدا شهید میشن زنده اند . یکی که برای خدا کار کنه و شهید شه بنظرت با کسی که عادی باشه و با گناه بمیره تفاوت نداره !؟ شهدا خیلی عنایت دارند و هر کی بهش وصل شد قطعا کنارش هست چرا یه شهید دیگه نیومد خواب من !؟ چون من با شهید مصطفی رفاقت دارم ♥️
در سورة بقره ميفرمايد: وَلاَتَقُولُوا لِمَن يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَ َتُ بَلْ أَحْيَآءٌ وَ لَـَكِن لآتَشْعُرُون و به آنها كه در راه خدا كشته ميشوند، مرده نگوييد! بلكه آنان زندهاند ولي شما نميفهميد. در سورة آل عمران ميفرمايد: وَلاَتَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَ َتَا بَلْ أَحْيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون اي پيامبر! هرگز گمان مبر كساني كه در راه خدا كشته شدند، مردگانند! بلكه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزي داده ميشوند... پر واضح است كه مراد از حيات شهيدان غير از حيات برزخي انسانها است زيرا در آن صورت حيات شهيدان امتيازي براي آنان نخواهد بود، در صورتي كه در اين دو آيه به صورت ويژه حيات پس از شهادت آنان را متذكر شده است و البته چگونگي آن از نظر ما پنهان است چنان كه فرموده است: درك و شعور شما انسانها از درك كيفيت حيات آنان قاصر است.
سلام .. مشکل شما نیست این شیطان هست که گناهان گذشته رو یادآوری میکنه بهت که نتونی الان خوب باشی . این یعنی شیطان کاری میکنه که شما بخاطر گذشته افسرده باشی و به فکر فرو بری .. ولی از همین الان حرف منو داشته باش تا لحظه مرگ شما استغفار کردی خدا همه گناهانت رو بخشیده خداوند اگه نمیخواست ببخشه خب استغفار رو نمی آورد . اصلا به گذشته فکر نکن و فکر کن یه آدم جدید هستی و شهدا بهت عنایت داشتند و متحول شدی پس الان خیلی با روحیه باش و برای اقات خانمی کن کسی که برای همسرش خدمت کنه احر شهید رو داره شما خانواده خوبی رو تشکیل بدی ثواب بالایی داره پس به گذشته فکر نکن و با روحیه باش کاری که ارومت میکنه انجام بده کانال رو دنبال کن مطمنم همیشه اروم میشی چون من فعالیت ها رو برای حال خوب شما میزارم 🌸
خواهران بزرگوار خواستگار که میاد حتما که نباید جور بشه یا ازدواج کنید بعضی وقت به صلاح شماست که انجام نشه اصلا هم ناراحتی نداره همه خواستگار دارند و نمیشه . به خدا توکل کنید به ازدواج خوب فکر کنید نه ازدواج عشق و علاقه ..
۱ . سلام چقدر نیاز دارید ؟؟ ۲ . یخچال هم ما دیروز گفتیم چجوری به این سرعت جور شد و دادیم بهشون !؟ نه هنوز جور نشده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کیست او یار امیرالمومنین مادر شیران نر، ام البنین دامنش گلخانه گلهای یاس مادر عباس خود حیدر شناس.. 🌿 @shahidanbabak_mostafa🕊
چون تازه کمک کردن دوستان نمیشه دیگه بزاریم من میرم تهران هفته دیگه ببینم میتونم از جایی براشون جور کنم
ما هر ماه خب کمک جمع میکنیم و کمک میکنیم از همین کانال هر ماهه ما پول جمع آوری میکنیم .
پارسال با دوستم یه نامه زدیم برای رئیس جمهور بخاطر گروه جهادی باهامون تماس گرفتن قرار بود بهمون کمک کنه ولی خب شهید شدند قبل از شهادتشون هم زنگ زدن یه هدیه دارید از طرف ریس جمهور نمیدونم الان یادشون هست یا نه ..
و او ثابت ڪرد اگر واقعا منتظر شہادت باشی شہادت دنبالت میاد :) و می‌شود حتی در ڪوچہ‌ پس‌ ڪوچہ‌هاۍ تہران هم بہ اوج رسید!🕊 @shahidanbabak_mostafa🕊
راوی می‌گفت: رزمنده‌هایی را این رودخانه با خود بُرد.. پس اینجا اروند نیست دستانت را به آب بزن و فاتحه بخوان اینجا تنها گلزار آبی دنیاست!🍃🕊 @shahidanbabak_mostafa🕊
آنقدر روزها نمی خوابید که از فرط ‌خستگی می افتاد میگفت: [پاسدار یعنی کسی که کار کنه بجنگه خسته نشه کسی که نخوابه تا وقتی خود به خود خوابش ببره] 🌸♥ @shahidanbabak_mostafa🕊
سلام شب بخیر 🌸 امشب شب عرفه هست و دعا مستجاب میشه هر دعای خیری مستجاب میشه و توبه پذیرفته میشه و همه گناهان بخشیده خواهد شد .. امام سجاد علیه السلام در روز عرفه عده ای رو دید که تو بازار گدایی میکنند خطاب به اونها فرمود امروز عرفه هست و چرا گدایی میکنید و از مردم روزی میخوایین برید دره خونه خداوند امروز همه ی دعا ها مستجاب میشه ..
همچنین فردا روز که اعمالی داره که فردا معادل ۶۰ سال عبادت هست خیلی ثواب داره هر کی میتونه حتما بگیره البته دعای عرفه حتما باید بخونید بخاطر روزه گرفتن یوقت بخاطر بیحالی دعای عرفه رو از دست ندید که خیلی ثواب داره 🌿
سلام .. خیلی ممنون از شما التماس دعا دارم . برای اعضای کانال هم دعا کنید فراموش نکنید . همچنین دعا کنید که ما هم تو این مسیر بتونیم رضای خدا رو داشته باشیم و شهدای عزیز . إن شاء الله دست ما هم بگیرن . من همیشه میگم وظیفم هست و علاقه و اعتقادم این هست عمرمون تو راه خدا و شهدا باشه . اگر توفیقی هم دارم از شهداست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«أحبَّك.. ‏ومن حُبك نسيت كُل أوجاعي.» دوستت دارم🌿 و از عشقت تمام دردهایم را فراموش کردم. ♥️ @shahidanbabak_mostafa🕊
🍄رمان جذاب 🍄 قسمت ۷۱ خنده ای عصبی کردم وگفتم: _آره این خصوصیتتون رو که خوب میدونم !!خودتون همزمان با صدتا دختر هستید و هزارتا کثافت کاری میکنید ولی وقت تشکیل زندگی که میشه دنبال یک دختر آفتاب مهتاب ندیده میگردید.واقعا چقدر شما مردها حال به هم زنید!! او خیلی بهش برخورد.با ناراحتی و غرور در چشمهام نگاه کرد و خیلی شمرده گفت: _من چندساله دستم به تن هیچ زنی نخورده! میتونی اینو از دخترهایی که با دیدن من و تو،غش وضعف میکنن بپرسی.. قبلنها هم هر غلطی کردم از روی جوونیم بوده..ببین عسل خانوم..من اگه اهل این صحبتها بودم واسه یکبار هم که شده چنین درخواستی ازت میکردم.. بعد انگشت سبابه اش رو مقابل صورتم آورد وگفت : _پس بی انصاف نباش و قضاوت نکن!! 🍃🌹🍃 نسیم از اون سمت بلند صدازد: _وااای چقدر حرف دارید شما دوتا..خب بیاین اینجا بشینید ما هم بشنویم!! کامران با صورتش ادای نسیم و در آورد و رو به من گفت: _خیلی رومخه این دوستت!!! نتونستم جلوی خندمو بگیرم.خودش هم خندید. یک خنده ی عاشقونه ومعصوم. با شنیدن جمله ی آخرش نمیدونستم باید چی بگم.خوب منصفانه ش این بود که او در این مدت واقعا از من درخواست نابجایی نداشت.ولی من بازهم باورم نمیشد که او احساسش واقعی باشه.شاید اگر عاشق حاج مهدوی نبودم حرفهاش امیدوارم میکرد و باورم میشد ولی الان واقعا باورش سخت بود و حتی خوشحالم نکرد. در شرایط فعلی فقط میخواستم اونها هرچه سریعتر منزلم رو ترک کنند.و این خواسته با کل کل کردن و کشدار کردن بحث اتفاق نمی افتاد. با التماس وملاطفت گفتم: _کامران به من اجازه بده به حرفهات فکر کنم.بعد باهم حرف میزنیم.فقط تو روخدا دست این دوتا رو بگیر از اینجا ببر.من واقعا نمیتونم تحملشون کنم. کامران لبخند پیروزمندانه ای به لب زد و گفت: _ممنونم که حرفهامو شنیدی عزیزم. بعد نیم نگاهی به اونها انداخت و گفت: _ببخشید واقعا که مجبور شدی تحملمون کنی.الان میریم. داشت از آشپزخونه خارج میشد که دوباره با حالتی معذب به سمتم برگشت و درحالیکه دستش رو توی جیبش میکرد گفت: _اممم ..من میدونم که مدتیه کارت رو از دست دادی و وضعیت خوبی نداری..اممم یعنی تو راه مسعود بهم گفت.!راستش.. دلم میخواد اینو ازم قبول کنی. من از شدت شرمندگی وا رفتم .داشتم همینطوری به دستش نگاه میکردم که تراول های تاخورده رو زیر سبد نونی که روی میز بود قایم کرد و با شرمندگی گفت: _ببخشید..امیدوارم اینو ازم قبول کنی! با دلخوری پول رو از زیر سبدنون برداشتم و  گفتم: _اینو بزار تو جیبیت! من احتیاجی ندارم.. او خودش رو عقب کشید وبا التماس نگاهم کرد. _عسل خواهش میکنم قبول کن..به عنوان قرض بغضم گرفت.با صدای آهسته گفتم: _کامران خواهش میکنم پسش بگیر. شاید من نتونم بهت برگردونم. او با لبخند مهربونی گفت: _فدای سرت عزیز دلم.نگران کارت هم نباش.خودم برات پیدا میکنم.تو فقط از این به بعد بخند! بعد نگاه عاشقونه ای به سرتا پام انداخت وگفت: _خیلی لاغر شدی..بیشتر مراقب خودت باش. 🍃🌹🍃 نگاهش تنم رو لرزوند.چشمم رو پایین انداختم.کی میدونست واقعا در سرکامران چی میگذره؟اگه او برای انتقام از من با نسیم و مسعود هم پیمان شده باشه چی؟ نگاه عاشقونه ش رو باور کنم یا تنوع طلبی این سالیانش رو؟!اصلا به من چه؟!! من که عشقی بهتر و والاتر از او دارم.حتما خدا داره امتحانم میکنه.میخواد بدونه چقدر دلم با حاج مهدویه. 🍃🌹🍃 نسیم دوباره مزه پرونی کرد: _اگه از آشپزخونه بیرون نمیاید ما بیایم! کامران داشت از آشپزخونه بیرون میرفت که آیفون زنگ خورد. سراسیمه و ناامید دستم رو مقابل دهانم گذاشتم. نسیم از اون ور صدا زد: _منتظر کسی بودی.؟ خدایا حالا باید چیکار میکردم؟ کامران سرجاش ایستاد و پرسید: _مهمون براتون اومد؟ با هول و ولا به سمت پذیرایی رفتم و رو به نسیم گفتم: _یکی از دوستان قدیمیم قرار بود بیاد اینجا.حالا چیکار کنم؟ مسعود با بی تفاوتی گفت: _خب این کجاش بده؟ چرا اینقدر مضطربی؟ نسیم با لحنی موزیانه گفت: _بیخود نبود که از اومدنمون خوشحال نشدی!منتظر از ما بهترون بودی! حیف که وقت بحث کردن با او رو نداشتم وگرنه میدونستم باید چطوری جواب گوشه وکنایه هاش رو بدم.از جا بلند شد و در حالیکه به سمت آیفون میرفت گفت: _خب بابا در رو باز کن بنده خدا پشت در مونده تو این گرما!!!! مسعود پرسید: _حالا مهمونت خانومه یا آقا؟ کامران کتش رو از روی مبل برداشت و هیچ چیز نگفت. نسیم با بدجنسی آیفون رو برداشت و خطاب به مسعود گفت: _الان معلوم میشه عزیزم!! 🍁🌻ادامه دارد… نویسنده: .