eitaa logo
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
6.4هزار دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
7.1هزار ویدیو
43 فایل
○•|﷽|•○ ❁کانال‌رسمی‌مصطفی‌بابک‌قلبها❁ بزرگترین‌کانال‌رسمی‌شهیدان!):-❤️ 🔹💌شهید مصطفی صدر زاده! 🔹💌شهید بابک نوری هریس! 🌸ڪانال‌ٺحٺ‌مدیریٺ‌مسٺقیم #خانواده‌شہیدان فعاݪیٺ‌دارد🌸 حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋 تبادل @khoday_man8 تبلیغات هم پذیرفته میشه 🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
آقا‌ببخش‌که‌سرم‌گرم‌زندگی‌ست کمتر‌دلم‌برای‌شما تنگ مــــی‌شود🌿♥ @shahidanbabak_mostafa🕊
یہ‌آقایۍهست‌خیلۍغریبہ من‌وتواگردرست‌بشیم‌مھدوے زندگۍڪنیم‌وراھ‌ورسم‌شھداءروتو زندگیامون‌بہ‌ڪاربگیریم‌خیلۍزودمیاد. بھشتۍومھدوي‌بشیم(:♥️ زمانم
حالٺ‌ڪہ‌گرفتہ‌اسٺ؛ وقتایـے‌ڪہ‌ناآرومـے قرآنو‌بازڪن بزار‌خداباهاٺ‌حرف‌بزنہ خداآروم‌ڪردن‌حاݪ‌دݪِ‌من‌و‌تو‌رو خیلےخوب‌بلدهـ🌿 @shahidanbabak_mostafa
دختران چه خوبند؛ مهربان و نرمخو، مددكار و آماده به كار، انيسِ انسان، بابركت، و علاقه مند به پاكيزگى:) 🌸 @shahidanbabak_mostafa
استغفار‌یعنی: خدایا‌من‌نتوانستم‌از‌زندگی‌ام‌خوب‌لذت‌ ببرم، حالم‌بد‌است،‌ اخلاقم‌بد‌شده،‌ عاشق‌نشدم‌و‌درخود پرستی‌مانده‌ام،‌ روحم‌کثیف‌شده‌ و‌دیگر‌ازچیزی‌لذت‌نمی‌ برم،‌درستم‌کن‌ تا‌باقی‌ماندۀزندگی‌ام‌ را‌لذت‌ببرم...(:♥️ 🌱 @shahidanbabak_mostafa
پسرم مدتی در پروژه های راه سازی به عنوان مهندس ناظر فعالیت داشت، یک روز آمد گفت بابا دیگه اونجا جای من نیست. گفت پیشنهاد رشوه به من دادند، من دیگه اونجا نمی رم. پسرم دیگر انجا نرفت و گفت: من از این نان ها نمی توانم بخورم. همه ملامتش می کردند. چون آنجا مسئول پروژه بود و موقعیت و درآمد خوبی داشت. اما سید دیگر سر آن کار نرفت. ❤️ @shahidanbabak_mostafa
باید فکر نکردن‌ به‌ بعضی‌ چیزارو یاد بگیری اگه‌ برای‌ فعالیت‌ ذهنیت محدوده‌ی ممنوعه نداشته‌ باشی آدم‌ ضعیفی‌ خواهی‌ شد!❤🌱 ‌ @shahidanbabak_mostafa🕊
ماشهیدزیادداریم‌امّاشهیدی‌که‌ به‌دست‌خبیث‌ترین‌انسان‌های‌عالم... یعنی‌خودآمریکایی‌هابه‌شهادت‌برسد!! چنین‌شهیدی‌غیرازحاج‌قاسم‌من کسه‌دیگری‌رایادم‌نمی‌آیدシ 🤍🍃 @shahidanbabak_mostafa🕊
شـما نمی خواهد کاری بکنـی که‌ از عبادت لذت ببری! شما لذت‌هـای دیگر را ترک کن ، لذت عبادت خودش مــیاد سراغت 🌿 @shahidanbabak_mostafa🕊
"خاطرا‌ت‌طنزجبهہ" یڪبار سعید خیلے از بچہ‌ها کار کشید... دستہ بود شب برایش جشن پتو گرفتند... حسابے کتکش زدند من هم کہ دیدم نمےتوانم نجاتش دهم، خودم هم زیر پتو رفتم تا شاید کمے کمتر کتک بخورد..!😕 سعید هم نامردی نڪرد، بہ تلافے آن جشن پتو ، نیم‌ساعت قبل از وقت صبح، گفت... همہ بیدار شدند نماز خواندند!!!😄 بعد از اذان فرمانده گروهان دید همہ بچہ‌ها خوابند... بیدارشان ڪرد وَ گفت: اذان گفتند : چرا خوابیدید!؟🤔 گفتند : ما خواندیم..!✋🏻 گفت: الآن اذان گفتند، چطور نماز خواندید!؟😳 گفتند : سعید شاهدی اذان گفت! سعید هم گفت من برایِ شب اذان گفتم نہ نماز صبح.. @shahidanbabak_mostafa🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اࢪبعین نزدیکہ‌ و آشوبـم): مـیـشہ‌ آقــٰا بزنے امـضـامو؟ 💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahidanbabak_mostafa
چقد هوا گرمه خدا به خیر کنه کربلا 😥
باید برم لباس بلوچی بگیرم خیلی گشاد هست برا پیاده روی😅
تازه یه مسجد ساخته بودن سپاه خیلی بزرگ و ۵۰ تا در هم داشت یعنی تا میخواستی وارد شی باید ۱۰ در باز میکردی بری تو مسجد 😅
بعد یه فرمانده ای اومده بود برا افتتاح مسجد بعد حاج آقا اومد کلید داد به من تو دست جا نمیشد 😂 گفت بیا این چندتا رو جدا کردم مال در ورودی هست منم گفتم باش شهید گمنام هم روبرو مسجد بود من رفتم فاتحه بدم کلید از دستم افتاد همچی قاطی شد ..! بعد گفتم چیکار کنم چهارتا کلید الکی جدا کردم دادم به حاج آقا گفتم من میخوام اسپند بگیرم شما در رو باز کن فرمانده اومد حاج آقا هر چی کلید میزد در باز نمیشد😂😂 نیم ساعت درگیر بود تا در رو باز کرد گفتم خب از قبل در رو باز میکردی گفت نه بچه ها میرفتن داخل همچی خراب میکردن 😅
بعد وسط مراسم بهش گفتم حلال کن کلید از دستم افتاد و جریان رو بهش گفتم اونم گفت حیف که سید هستی وگرنه میفهمیدم چیکارت کنم بعد کلیدا رو داد بهم گفت بیا مراسم تموم شد همه درها رو قفل کن تا حالت جا بیاد 😅
ساعت ۱۱ شب مراسم تموم شد منم از صبح درگیر تزیین و کارا بودیم با بچه ها فشارم افتاده بود حالم خیلی بد بود .. اینو هیچوقت هیجا نگفتم ولی امروز یکی بهم گفت امام زمان عج وجود نداره ولی من گفتم شک نکن وجود داره ..! خدا شاهد هست بخدا قسم به امام حسین قسم من حالم خیلی بد بود گفتم نیمه شعبان هست من چجوری این درها رو ببندم به درها که میرسیدم میگفتم یا صاحب الزمان یک در دو در سه در چهار در ..تا ده تا در مگه میشه من کلید میزدم شانسی میخورد و قفل میکردم اصلا امکان نداشت آخرین در گفتم اگه این قفل شد یعنی کلیدا رو امام زمان عج میزنه زدم خورد و قفل کردم همونجا زانو زدم گفتم آقا کجایی مگه من چیکار کردم ؟؟
من همیشه تو زندگیم راست میگم اونایی که منو میشناسن دوستانم که تو کانال هستن و منو میشناسن .. من رفتم بیرون ۱۰۰ متر دور شدم گناه کردم 😔🤷‍♂ خاک بر سره من که ۱۰۰ متر نذاشتم امام زمان عج برا خودم نگه دارم .. خواستم بگم امام زمان عج هست ما با گناه از خودمون دورش کردیم 😔💔