eitaa logo
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
5.9هزار دنبال‌کننده
24.9هزار عکس
10.1هزار ویدیو
49 فایل
○•|﷽|•○ ❁کانال‌رسمی‌مصطفی‌بابک‌قلبها❁ بزرگترین‌کانال‌رسمی‌شهیدان!):-❤️ 🔹💌شهید مصطفی صدر زاده! 🔹💌شهید بابک نوری هریس! 🌸ڪانال‌ٺحٺ‌مدیریٺ‌مسٺقیم #خانواده‌شہیدان فعاݪیٺ‌دارد🌸 حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋 تبادل @khadem_87 تبلیغات هم پذیرفته میشه 🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
إنَّ الله وَعَدَ أن یَدخُلَ الجَّنَّه ثَلاثَه نُفُورٍ بِغَیرحِسابٍ و یَشفَعُ کُلَّ واحِدٍ مِنهُم فِی ثَمانِینٍ الفاً، المُؤذِّن و الامام، و رَجُل یَتَوَضَّا ثُمَّ یَدخُل المَسجِد فَیُصَلِّی فِی الجَماعَه همانا خداوند به سه گروه وعده داد، بدون حساب وارد بهشت شوند، و هر یک از این سه گروه (روز قیامت) می توانند هشتاد هزار نفر راشفاعت کنند وآن ها عبارتند از: ۱- مؤذن ۲- امام جماعت ۳- کسی که وضو بگیرد، سپس داخل مسجد شود و نماز را به جماعت به جا آورد. @shahidanbabak_mostafa🕊
بعد از هر حتما برای دعا کنید و بدون دعا کردن برای آن حضرت از سجاده کنار نروید..!✋🏻 @shahidanbabak_mostafa🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۳ آذرتولد،خدمت‌ عزیزمبارک✨ خوبه‌این‌روزایادی‌کنیم‌ازشون..💔✋🏻 @shahidanbabak_mostafa🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و در هیاهوی این جهان پر جمعیت، سلام بر او .. که جایش همیشه خالیست💔:) 🌸 @shahidanbabak_mostafa🕊
20.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- غصه های ما حقیرند؛ غصه‌ی دل باید عظیم باشد مثلا غصه‌ی فراقِ آغوشِ حسین (ع).. @shahidanbabak_mostafa🕊
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
• می‌دانی آرمان؟ آسمان بیش‌تر به تو می‌آید... #آرمان‌عزیز #شهیدآرمان‌علی‌وردی
«داشت یکی یکی وسیله‌هایش را جمع می‌کرد تا از حوزه بزند بیرون. مهدی هم روی بالکن مسجد راه می‌رفت و به او نگاه می‌کرد. با خودش فکر می‌کرد: «یعنی آرمان کجا می‌خواهد برود؟ توی این شلوغی‌ها که کسی جرأت بیرون رفتن ندارد. آرمان چرا نمی‌نشیند درسش را بخواند؟» پیش خودش حدس زد که شاید می‌خواهد برود کمک نیرو‌های انتظامی. از همان بالکن مسجد آرمان را صدا زد: «آرمان! داری کجا می‌ری؟» آرمان همان طور که وسیله‌هایش را جمع می‌کرد، گفت: «احتمالاً امشبم خیابونا شلوغ می‌شه. می‌خوام برم کمک نیرو‌های انتظامی تا اغتشاشگر‌ها مزاحم مردم نشن. تو هم بیا تا امشب با هم بریم.» مهدی همین طور که روی بالکن این طرف و آن طرف می‌رفت گفت: «آرمان بشین درست رو بخون! این کار‌ها وظیفه من و تو نیست.» آرمان کمی مکث کرد؛ نگاهش را برگرداند سمت مهدی و گفت: «آدم نباید سیب زمینی باشه.» مهدی سری تکان داد و گفت: «خب حداقل از این به بعد کم‌تر برو.» آرمان جواب داد: «باشه، امشب رو که برم بعدش دیگه کم‌تر می‌رم.» رفت و برای همیشه دوستانش را تنها گذاشت.. ♥️ @shahidanbabak_mostafa🕊
شھادت بدین معنا است که یک انسان برترین و محبوبترین سرمایه‌ دنیوی خویش را نثار آرمانی سازد که معتقد است... @shahidanbabak_mostafa🕊