eitaa logo
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
6.5هزار دنبال‌کننده
22.1هزار عکس
7.8هزار ویدیو
43 فایل
○•|﷽|•○ ❁کانال‌رسمی‌مصطفی‌بابک‌قلبها❁ بزرگترین‌کانال‌رسمی‌شهیدان!):-❤️ 🔹💌شهید مصطفی صدر زاده! 🔹💌شهید بابک نوری هریس! 🌸ڪانال‌ٺحٺ‌مدیریٺ‌مسٺقیم #خانواده‌شہیدان فعاݪیٺ‌دارد🌸 حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋 تبادل @khadem_87 تبلیغات هم پذیرفته میشه 🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
آقای‌امام‌حسین؛ میخوام‌بیام‌وسط‌بین‌الحرمین یہ‌فرش‌پھن‌کنم .. بشینم‌زل‌بزنم‌بہ‌گنبدت .. انقدزل‌بزنم‌کہ‌سیر‌شم.. ولی‌داشتم‌فکرمی‌کردم‌مگہ آدم‌ازت‌سیرمیشہ .. نہ‌بہ‌خداکہ‌نمیشہ ! پاسپورتم‌خاک‌خورده میشه‌نزاری‌آرزوبہ‌دل‌بمونم ؟! لطفا . . .💔:)) @shahidanbabak_mostafa🕊
_بهش گفتم :« بابک من به خاطر خانوادم نمیتونم بیام دفاع از حرم!» +گفت: توی هم دقیقا همین بحث بود! یکی گفت خانوادم یکی گفت کارم یکی گفت زندگیم این‌طوری‌ شد که تنها موند..💔✋🏻 @shahidanbabak_mostafa🕊
20.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- غصه های ما حقیرند؛ غصه‌ی دل باید عظیم باشد مثلا غصه‌ی فراقِ آغوشِ حسین (ع).. @shahidanbabak_mostafa🕊
از روضه های بفهمیم وقتی امام زمانت رو فرقی‌ نمیکنه یا هرجا که هستی ؛ قُربةً اِلَی الله ، او را خواهی کُشت ! معرفت پیدا کنیم . . ✋🏻 ما رو برایِ خودت تربیت کن ..🙂🌿 @shahidanbabak_mostafa🕊
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
تُـــ♥️ـــو رفیــق‌تـرین رفیــق دنیـامے :)🌍 #شهیدمصطفےصدر‌زاده #رفیق‌شهیدمـ♡ @shahidanbabak_mostaf
خاطـــــره📚 یک بار کنار سفره غذا با بچه ها نشسته بودیم که سید با خنده گفت: "من از اون آدمایی هستم که هر کی رو بیشتر دوست داشته باشم، میفرستمش جلوی گلوله تا بشه..! مثلا همین ابوعلی! چون دوستش دارم میفرستمش جلوی گلوله😅 این را که گفت ، یکی از بچه ها گفت: "ابوعلی خواب دیدم با هم از برگشتیم، توی فرودگاهیم و تو کت و شلوار پوشیدی که بری مشهد... منم برم!" سید یه دفعه زد زیر خنده و گفت: "من خواب دیدم دارم با ابوعلی میرم کربلا ، احتمالا من رو توی کربلا جا گذاشته! بچه ها همه گفتند به به و تعبیر به کردند..(: بعد سید با افسوس گفت: "خیالتون راحت! من اونقدر آنتی شهادت زدم که حالا حالا ها هستم! :) "بعد با خنده اضافه کرد : "ولی ابوعلی تو حتما پیکرت میره!" دستی به ریش هاش کشید و گفت: "اصلا نگران مراسما نباش! برای مداحی محمود کریمے رو میاریم ، سخنران آقای پناهیان خوبه؟😂 بنر ها رو هم میدم داداشم محمد حسین بزنه تو شهید شو ما حسابی برات سنگ تموم میزاریم! من هم با خنده گفتم: "شهادت همه رو دیدم بعدا میرم! غذا که تمام شد با شوخی گفتم : "آقایون اگه سیر نشدید به ما چه غذا همین بود!😅" همه خندیدند و سفره را جمع کردیم..(: @shahidanbabak_mostafa🕊
همه نگاهشـ👀ــون به ماست . . ! ما اون کاری ڪھ باید مۍکردیم راه رو باز کردیم ..(: شما هم یِ کاری کنید راه‌ باش بشه! @shahidanbabak_mostafa🕊
حسین در اواخر آبان ۱۳۴۵ به دنیا آمد. از قبل قرار بود نام نوزاد تازه متولد شده را کیوان بگذارند ولی پدر و مادر و بستگان با نگاهی به تقویم متوجه یک تقارن مهم شدند. آن روز سالروز آقا بود و این مناسبت از همه چیز برای خانواده زیباتر بود. هنگامی که در حال خواندن نام بچه در گوشش بودند، اشک در چشم یکی از اقوام حلقه زد و با دیدن نوزاد چنین گفت: «یه لحظه دلم رفت به . ان‌شاءالله از پیروان راستین امامش باشه.» همه آمین گفتند و سفره انداختند. حسین، در محله سیدآباد اردبیل بزرگ شد و بچه‌های محل و همسایگان دوستش داشتند. پسر مؤدب و بی‌آزاری بود و از همان کودکی امام حسین؏ را با تمام وجود دوست داشت..🙂♥️ @shahidanbabak_mostafa🕊
20.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- غصه های ما حقیرند؛ غصه‌ی دل باید عظیم باشد مثلا غصه‌ی فراقِ آغوشِ حسین (ع).. @shahidanbabak_mostafa🕊
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
'فَرِحينَ‌بِما‌آتاهُمُ‌اللَّهُ‌مِن‌فَضلِهِ' «از‌فضیلتی‌که‌خداوند‌نصیبشان‌کرده‌است، شادمانند» -سوره‌آ
علی یه اخلاق قشنگی داشت. اگر متوجه می شد غریبه ای هم مشکل داره، قلبا افسوس می خورد. انگار که رفیق خودشه. می گفت: ای خدا کاش می شد یه کاری کنیم واسش. اگه خودش نمی تونست کمکی کنه، با اطرافیان صحبت می کرد. در همه سال های عمر کوتاهش طوری رفتار می کرد که گویی همیشه دیگران به گردن او حق داشتند و او بدهکار خلق الله بود. مرام علی این بود هیچ وقت از هیچ کس توقع نداشت. هر سال اربعین برای آمدن دیگران به تلاش می کرد. بعضی ها مدیون علی بودن؛ چون هر جوری بود پول جور می کرد…♥(: @shahidanbabak_mostafa🕊