🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗تلنگر شهید💗
قسمت2
رژ صورتی رنگم رو برداشتم و کشیدم روی لبم...ریمل و رژگونه هم زدم...
مانتو قرمز و شلوار مشکیم پوشیدم..مقنعه مشکی هم سرم کردم..
هر چی موهامو میزدم زیر مقنعه بازم دو سه تکه اش بیرون میموند...
بیخیال...
بعد از برداشتن کلاسور رفتم تو آشپزخونه مامان بابا مشغول خوردن صبحونه بودن.
با لبخند گفتم:
-سالم خانواده محترمه
بابا: سلام خوشکله بابا بیا بشین صبحونتو بخور
-نوچ باید برم دیرم میشه
مامان یه لقمه برام گرفت و داد دستم
-مرسی مامان خوشتیپم ...
مامان:برو بچه خودتو لوس نکن
خندیدم و بعد از خدافظی رفتم بیرون...
در ماشین رو باز کردم و سوار شدم.
جونم بزن که بریم...
پخش رو روشن کردم و صداش رو بلند.
ساسی مانکن میخوند
و منم گردنمو تکون میدادم.
رسیدم چراغ قرمز...
با دستم ضربه روی فرمون زدم و گفتم
-ای بابا اینم مملکته آخه؟
سرمو تکون دادم و پخش رو کم کردم...
تقه ای به پنجره خورد..
چرخیم بازم این بچه گدا ها.
بیخیال گوشیمو برداشتم...
اسامو چک کردم...
سمانه،این دختره چیکار داره با من؟
بازش کرد
-سلام دنیا ببخشید میدونم اشتباه کردم بهت تهمت زدم دیروز فرزانه بهم گفت :
اصل قضیه چی بوده تو رو خدا حلالم کن
خودم به بچه ها راستشو میگم...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗 تلنگر شهید 💗
قسمت3
هه...
بعد اون گندی که زده توقع داره ببخشمش؟
خیلی پرو دختره...
همین موقع چراغ سبز شد و راه افتادم...
گوشیمو هم گذاشتم تو جیبم...
کلا از کیف خوشم نمیومد...
بالاخره رسیدم دانشگاه ماشین رو پارک کردم و پیاده شدم...
فرید جلو در منتظرم بود.
پسره اکبیری...
ببین به خاطرش چه شایعه ای ساخته شد.
بدون توجه به او رفتم تو...
اومد دنبالم...
-دنیا خواهش میکنم به حرفام گوش کن
- من هیچ حرفی با تو ندارم..
-خوب تقصیر من چیه؟
از کجا میدونستم...
اون دختره میخواد بیاد تو دانشگاه بگه
برگشتم طرفش و با لحن طلبکاری گفتم
مثل اینکه تو باورت شده باهات دوستم؟
-نه ولی این شایعه جا افتاده
باید با هم درستش کنیم
-منم میخوام درستش کنم بعد کلاس...
بعد زدن این حرف رفتم توی کلاس نشستم صندلی کنار نرگس...
-سلام دنیا بانو چه عجب ما شما رو دیدیم
-این دیگه مشکل شماست
عزیزم که من به این گندگی رو نمیبینی
-لوس نشو یالا بگو ببینم
قضیه این حرفایی که بچه ها میگن چیه؟
-دو هفته پیش فرید اومد پیش من و واسه تولدش دعوتم کرد رستوران منم که بیکار بودم از خدا خواسته قبول کردم...
رفتم دیدم فرید تنها نشسته...
رفتم پیشش گفتم چرا بقیه نیومدن؟
گفت یه مهمونی دو نفره گرفته
و فقط خودم و خودشیم خلاصه شام خوردیم و کادوش رو دادم نگو حالاسمانه ما رو دیده و اومده به همه گفته ما با هم دوستیم...
من تا حالا با خیلیا دوست بودم و اصلا با این قضیه مخالف نیستم ولی خوش ندارم کسی حرف دروغی درباره ام بزنه...
ورود استاد به کلاس فرصت حرف رو از هر دومون گرفت...
صاف نشستم سرجام و به سخنان گوهر بار استاد جعفری گوش کردم.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
- صبحم بھ طلوعِ
- دوستت دارم توست˘˘!
- ˼#ایهاالعزیزقلبم♥️˹
ذکر روز شنبه
ــــ ـ بِھنٰامَت یارب العالمین 🌸
۱۰۰ صلوات روزانه هدیه به امام زمان عج ❤
@shahidanbabak_mostafa🕊
#روزانهـ
زیارت عاشورا
به نیابت از شهید#آرمانعلیوردی🌸
Ali FaniAli-Fani-Ziyarat-Ashoura.mp3
زمان:
حجم:
11.65M
#روزانهـ
زیارت عاشورا
به نیابت از شهید#آرمانعلیوردی♥️
7.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به حَدّی دوستت دارم
که می دانم خدا روزی
سؤالش از تو این باشد
چه کردی او پرستیدت..♥️!
#یاصاحبالزمان🌿
@shahidanbabak_mostafa🕊
• اِلاٰبـِذڪرِاللهتـَطـمَئنالقُـلـوبــღ
تـنهآیـیتروبدھدستِخـدااونبلـدھآرومـتڪنـہ...
#محبوبم ♥️
@shahidanbabak_mostafa🕊
#حدیثروزانهـ
مَثَلُ الدُّنْيا مَثَلُ ماءِ الْبَحْرِ كُلَّما شَرِبَ
مِنْهُ الْعَطْشانُ ازْدادَ عَطَشا حَتّى يَقْتُلَهُ
دنیا چون آب دریاست،
هرچه تشنه كامش بیشتر نوشد،
بیشتر تشنه شود تا او را بكشد ..
#امامکاظمعلیهالسلام-🌸
تحفالعقول؛ص۴۱۷
@shahidanbabak_mostafa🕊