کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
#شهیدصدرزاده میگفت: همــیشه آدم با چیزایی که خیلی دوســت داره امــتحان میشه..!😔🌱 حالا دوستداشتنی
#خاطره_شهید🎤♥️
فاطمہ (دختر شهید ) گفت:
عمھ من میدونم بابا مصطفام شهید شده...
بار آخری که اومد تهران،
من رو با خودش برد بهشتزهرا
سر مزار شهدا بهم گفت:
فاطمه..! یادت باشہ شهدا همیشھ زندن !
وقتی ݣہ چشمات رو ببندی میتونے؛
اونا رو ببینے و باهاشون حرف بزنی:)✨
#شهیدمصطفےصدرزاده 🤍
کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
تُـــٰـــو همون بخشی از منــی که همیشه بِهش نیاز داشتم ..♥️ #شهیدمصطفیصدرزاده🌱 @shahidanbabak_m
#خاطره_شهید 🎙♥️
در یکى از دورهمے های پارک لاله حرف این به میان آمد که چرا برای طلبگى آمده ایم...
مصطفے میگفت: دنبال گمشده اے هستم که باید پیداش کنم! دلم یه معنویت خاص می خواد!✨
این جور وقت ها حرف شهادت و شهدا را وسط می کشید...
کسے هم نمیتوانست درباره این قضیه خیلے با او بحث کند طوری از شهدا حرف می زد که انگار جزئی از آن ها بود!:)))
همیشه میگفت: تو نمیدونی به شهدا چى گذشته و اینا برای چی شهید شدن!🕊
آن قدر جسارت و مردانگى داشت که می دانستم اگر دست مصطفے چاقو باشد و دشمن تیربار دستش باشد...
حتما مصطفے با همان چاقو می رود سر وقت دشمن..!🖐🏻
#شهیدمصطفےصدرزاده ♡
راوی دوست شهید ♥️
@shahidanbabak_mostafa🕊
کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
مصطفےامروزبهحـࢪمتࢪفاقتمون گنـاهنمـےڪنم..♥! #شهیدمصطفےصدرزاده🌸 @shahidanbabak_mostafa🕊
#خاطره_شهید ♥️🎙
با اینکه خود سید ابراهیم مستاجر بود ، زیر زمین خانه اش را کرده بود حسینیه...
هر کدام از رزمنده ها که کاری در تهران داشتند یا وقتی با خانواده هایشان میرفتند تهران ، یک راست به خانه ی او میرفتند ...
پاتوق همه آنجا بود، سید با روی باز از همهیشان پذیرایی می کرد.✨
بچه بسیجے ها دوست داشتند لباس نظامی خوب بخرند ، اما پول نداشتند. سیدابراهیم با یک فروشگاه صحبت کرده بود که با هزینه اندکی به بچه ها لباس بدهد...
او هم که متوجه نیت خیر سید ابراهیم شده بود قبول کرده بود🌿
#شهیدمصطفےصدرزاده ♡
@shahidanbabak_mostafa🕊
کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
دوستداشتنت سحرخيز ترين حس دنياست، كہ صبح ها پيش از باز شدن چشم هايم در من بيدار ميشود... #شهیدمصط
#خاطره_شهید ✨🎙
بیشتر از همه عاشق نماز خواندن هایش بودم...
من در چفیه مصطفی قداست را لمس کردم!
آن را مینداخت دور گردنش و بعد الله اکبر میگفت. هول هولکی نماز نمیخواند...
آرام میخواند و حسابی با خدایش حال میکرد . تسبیحات اربعه را آنقدر لطیف میخواند که دلت میلرزید♥️ نمازش که تمام میشد تسبیحات خانم حضرت زهرا س را میخواند و بعد مهر را در دستش میگرفت و روی تخت مینشست... :)
گاهی صوت شهدا را گوش میکرد و عکس های شهادتشان را با تمنا نگاه می کرد...💔✨
#شهیدمصطفیصدرزاده
@shahidanbabak_mostafa🕊
کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
دغدغهاش از شهادت ؛ کارِ فرهنگی بود ! به مادرش میگفت دعا کنید من موثر باشم . . شهید شدم یا نشدم ؛
#خاطره_شهید ♥️🎙
یه روز جلو حرم بـی بـی جان یکی از رزمنده ها به طعنه گفت: داستان چیـه شماها همش به دست و پاتون تیر میخوره و شهید نمیشین؟
عصبانے شدم اومدم جوابشو بدم که مصطفے دستمو گرفت و با خنده گفت:
"حاجے تو صف ایستادیم تا نوبتمون بشه شما که پیشکسوت جهادیـن زودتر برین جلو ملـت معطلن.😂🚶🏻♂"
راوی همرزم شهید
#شهیدمصطفےصدرزاده ♡
در بین رزمندگان گردان عمار دوران دفاع مقدس
@shahidanbabak_mostafa🕊
کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
رفیقاگرچہازمنواعمالمنتودلگیری؛ برایبارهزارمندیدهمۍگیری..🥲❤️🩹! #شهیدمصطفےصدرزاده🌸 @shah
#خاطره_شهید 🎤🏴
روز بعد از عاشورا میخواستم فاطمه و سارا را ببرم مدرسه...
بین راه همینطور که با هم صحبت کردیم ، فاطمه گفت :
《عمه من میدونم بابا مصطفام شهید شده :)
بار آخری که اومد تهران من رو با خودش برد سر مزارشهدا..
بهم گفت فاطمه یادت باشه شهدا همیشه زنده ان!
وقتے که چشمات رو ببندے میتونی اونا رو ببینے و باهاشون حرف بزنے..
ولے همیشه امیرحسین عمو میگفت فاطمه بابات خیلے قویه!
اصلا بابات ضدگلوله اس... زخمی ممکنه بشه اما شهید نمیشه!》
قدری ایستاد و در چشمانم نگاه کرد و گفت:《عمه ولی بابام شهید شد!💔》
دست و پایم یخ شده بود و هیچ جوابے نداشتم!
#شهیدمصطفےصدرزاده ♡
#راویخواهرشهید
@shahidanbabak_mostafa🕊
کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
«اۍشهیدمـنازچشمـانتـو چیزۍنمۍخواهـمجزگـاهۍنگـاهۍ..♥» #شهیدمصطفےصدرزاده🌸 @shahidanbabak_mostafa
#خاطره_شهید 📝♥️
یک روز برای مسابقات کشتی بسیج با مجموعه ما اومده بود بهش گفتم مصطفی این رفيقت که تهرانیه...
دلم ميخواد روش رو کم کنی!
یک جوابی داد که صد تا پهلوان باید فکر می کرد تا اون جواب رو بده...!:)
گفت دایی جمال! شاید خدا ظرفیت بردن او را بیشتر داده باشه خدا کنه ظرفیت باخت و برد را داشته باشیم اگر نداشتیم و بردیم خطر داره...🖐🏻
مصطفی از همان نوجوانی روش و منش جوانمردانه داشت.✨
#شهیدمصطفےصدرزاده 🤍
راوی دایی شهید
@shahidanbabak_mostafa🕊
کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
#دلتنگیشهدایی 🌸🌱 هر چه آيينه به توصيف تو جان كَند نشد آه، تصوير تو هرگز به تو مانند نشد #شهیدمص
#خاطره_شهید 🎙🌿
اولین صبحے که چشم باز کردم و مصطفے را کنارم دیدم آنقدر لذت بخش بود که مدام به خودم می گفتم نکند رؤیا باشد؟!🙃♥️
تمام دردها را فراموش کردم و دست کوچکش را می بوسیدم...
نگاهم به علامت روے دستش افتاد؛ اول فکر کردم شاید ضربه ای خورده با نگرانی از پرستار پرسیدم.
گفت: "نگران نباش" این یک علامت است!
خیالم راحت شد✨
در مقایسه با شبے که دوست نداشتم سپیده صبح را ببینم و مدام با خود می گفتم ای کاش تمام این چیزها خواب باشد....
صبحے که باورش برایم خیلے سخت و نفس گیر بود💔
من که طاقت کوچکترین ضربه را روی دستش نداشتم حالا باید تحمل کنم تیر در...🌸🌱
#شهید_مصطفے_صدرزاده ♡
راوی مادرشهید
@shahidanbabak_mostafa🕊
کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
نهتـوانبہدستآوردنترادارم نہتوانفرامـوݜڪردنترارفیق سهـممنازتوفقـطدلتنگیست..💔! #شهیدم
#خاطره_شهید 📝♥️
یک روز برای مسابقات کشتی بسیج با مجموعه ما اومده بود بهش گفتم مصطفی این رفيقت که تهرانیه...
دلم ميخواد روش رو کم کنی!
یک جوابی داد که صد تا پهلوان باید فکر می کرد تا اون جواب رو بده...!:)
گفت دایی جمال! شاید خدا ظرفیت بردن او را بیشتر داده باشه خدا کنه ظرفیت باخت و برد را داشته باشیم اگر نداشتیم و بردیم خطر داره...🖐🏻
مصطفی از همان نوجوانی روش و منش جوانمردانه داشت.✨
#شهیدمصطفےصدرزاده 🤍
راوی دایی شهید
@shahidanbabak_mostafa🕊
کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
#کلیپشهید ✨ اے قرار بی قرارے ام بگو کجایے؟!:)♥️🕊 #شهیدمصطفےصدرزاده ♡ @shahidanbabak_mostafa🕊
#خاطره_شهید ♥️🎙
دفعه آخر قبل از رفتنشون با ما تماس گرفتن و خواهش کردن که برام دعا کنید تا که برم پیش داداش حسن...
و ادامه دادند: "چرا بچه هاى مشهد میان و زود شهادت رو می گیرن؟"
من هم در جوابشون گفتم: "بچه هاى مشهد لحظه آخر میرن پابوس امام رئوف و شهادت رو از امام رضا علیه السلام میگیرن🕊💔✨"
من اصرار کردم بیاین مشهد دل ما براى شما و خانواده تنگ شده...
بدون تعلل گفتند : "چشم."
دو روز بعد مشهد بودند! یک هفته اى پیش ما بودن🍃
ادب و معرفت خاصى داشت...
روز آخر وقت خداحافظے گفتند: "آمدم پابوس حضرت و شهادت رو خواستم شما هم برام دعا کنید تا زود به داداش حسن برسم💔"
ادب کرد ، معرفت داشت خدا براى خودش انتخابش کرد♥️
و زود به داداش حسنش رسید :)
#شهیدمصطفےصدرزاده ♡
راوی مادر شهیدحسنقاسمےدانا
@shahidanbabak_mostafa🕊
کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
رفیقاگرچہازمنواعمالمنتودلگیری؛ برایبارهزارمندیدهمۍگیری..🥲❤️🩹! #شهیدمصطفےصدرزاده🌸 @shah
#خاطره_شهید 📝♥️
یک روز برای مسابقات کشتی بسیج با مجموعه ما اومده بود بهش گفتم مصطفی این رفيقت که تهرانیه...
دلم ميخواد روش رو کم کنی!
یک جوابی داد که صد تا پهلوان باید فکر می کرد تا اون جواب رو بده...!:)
گفت دایی جمال! شاید خدا ظرفیت بردن او را بیشتر داده باشه خدا کنه ظرفیت باخت و برد را داشته باشیم اگر نداشتیم و بردیم خطر داره...🖐🏻
مصطفی از همان نوجوانی روش و منش جوانمردانه داشت.✨
#شهیدمصطفےصدرزاده 🤍
راوی دایی شهید
@shahidanbabak_mostafa🕊
کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
مـاراسِّـرےاستبـاتـو کـہگـرخلـقروزگـار دشمـنشونـدوسَربرنـد هـمبـرآنسَـریم:)♥️! #شهیدمصطفےصدر
#خاطره_شهید
روزبعدازعاشورامیخواستمفاطمهوسارا
راببرممدرسه...
بینراههمینطورکهباهمصحبتکردیم ، فاطمهگفت :
《عمهمنمیدونمبابامصطفامشهیدشده:)🥺
بارآخریکهاومدتهرانمن روباخودشبردسر مزار #شهدا..
بهمگفتفاطمهیادتباشهشهداهمیشه زندهان!
وقتےکهچشماتروببندےمیتونیاوناروببینے وباهاشونحرفبزنے..
ولےهمیشهامیرحسینعمومیگفت:
فاطمهباباتخیلےقویه!
اصلاباباتضدگلوله اس...زخمیممکنه
بشهاماشهیدنمیشه!》
قدریایستادودرچشمانمنگاهکردوگفت:《عمه ولیبابامشهیدشد!💔》
دستوپایمیخشدهبودوهیچجوابےنداشتم!🥲🌹!
#شهیدمصطفےصدرزاده ♡
#راویخواهرشهید
#کانالرسمیبابکمصطفیقلبها💞
@shahidanbabak_mostafa🕊