اورکت را انداخته بودم روی شانه
ام میخواستم به ملاقات یکی
از روحانیون بروم که دست هایم
را دراز کردم توی آستینهای
اورکت و آن را منظم کردم...
محمد حسین که داشت کنارم راه
میرفت و حرکات من را میدید.
گفت: برگردیم..
این کارت خالصانه نیست... 🍃♥
#شهیدمحمدحسینیوسفالهی
@shahidanbabak_mostafa🕊
اورکت را انداخته بودم روی شانه
ام میخواستم به ملاقات یکی
از روحانیون بروم که دست هایم
را دراز کردم توی آستینهای
اورکت و آن را منظم کردم...
محمد حسین که داشت کنارم راه
میرفت و حرکات من را میدید.
گفت: برگردیم..
این کارت خالصانه نیست...♥!
#شهیدمحمدحسینیوسفالهی
#کانالرسمیبابکمصطفیقلبها 💞
@shahidanbabak_mostafa🕊