سه شب قبل از شهادت، سردار شهید محسن صداقت خواب#سردارشهیدسلیمانی را در محل کارش می بیند.
شهید گلایه می کند که دوستانم رفتند و من تنها موندم.
سردار سلیمانی هم در پاسخ فرموند: نگران نباش تو هم بزودی به ما ملحق می شوی و شهید چقدر زود به آرزوی قلبی اش رسید.
#همسرشهید
#شهیدمحسنصداقت
@shahidanbabak_mostafa🕊
15.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تیکه_ای_ازکتاب_اسم_تومصطفاست
توی پادگان، بچهها رو آموزش میدم. نگران نباش، جای من امنه! میخواستم موضوعی رو بهت بگم. یکی از بچهها خواب دیده حضرت زهرا (س) بهش گفته مرحلهٔ اول رو شما بگذرونید، مرحلهٔ دوم خودم فرماندهٔ شما هستم. از این حرف خیلی انرژی گرفتیم. ـ حالا مرحلهٔ اول را گذروندید؟ ـ بله تموم شده،
راوی#همسرشهید
@shahidanbabak_mostafa🕊
کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
بۍ شك#خداوند تـو را معجزهاۍ براۍ دنیاۍِ بيهودھام فرستادھ رفیق..♡(: #شهیدمصطفےصدرزاده #رفیقشهی
|•🙂✨•|
خاطــــــــــره📚
آقا مصطفی احترام خاصی برای سادات قائل بودن.
مادرم سادات هستند؛اوایل ازدواج وقتی میرفتیم منزل مادرمآقامصطفی دست مادرم رو می بوسیدن، یه بار ازش پرسیدمچرا دست مامان رو می بوسی؟
گفت:مامان سادات هستن.
بار دوم که از سوریه برگشتن، وقتی رفتیم خونه مادرم، دست مادرم رو بوسید؛با ذوقی گفت:مامان اسم بابا بزرگ رو زنده کردم؛تو یه جمعی نشسته بودیم حرف از انتخاب اسم جهادی بود،منم داشتم به بچه ها چیزی تعارف میکردم چند نفر برنداشتن
منم یاد بابا بزرگ سید ابراهیم افتادم
گفتم :(مالم رو بدم منت هم بکشم)
بعد گفتم من اسم جهادیم رو میذارم «سید ابراهیم» اما گذاشتم سید ابراهیم احمدی
ولی مامان این بار میذارم سید ابراهیم نبوی.
#همسرشهید
@shahidanbabak_mostafa🕊
کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
رفیــق . . مۍشود نگاهۍ بر دݪ مـن بڪنی ؟! گنـاھ وجـودم را احاطھ ڪرده .. بہ نگـاهت محتاجـم ؛ دستـم
خاطــره📚#همسرشهید
دو روز بعد از مراسم عروسی مون که هنوز گاز خونه مون وصل نشده بود، صبح بلند شدم دیدم آقا#مصطفی خونه نیست. زنگ زدم بهشون. گفتند بچه ها رو بردم اردو!!! گفتم آخه مرد مومن گاز خونه مون هنوز وصل نشده اونوقت بچه ها رو بردی اردو؟ گفتن آخه اگه الان نمی بردم دیگه میخورد به ماه رمضون و دیگه نمیشد اردو ببریم.. زندگی شون وقف#بسیج بود..✨
#رفیقآسموننشینِمَندستموبگیر
@shahidanbabak_mostafa🕊
کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
دلٺڪهگرفٺ، بارفیـقیدردودلڪن ڪهآسمـانیباشــد.. اینزمینیهـآ؛درڪارٍخـودماندهاند!! #شهیدمصطفی
#خاطره
نگاه تندی کردی:
با این کارات هم خودت هم من رو اذیت میکنی!
من فقط نگرانتـــــــو هستم!
همیشه آدم با چیزایی که دوست داره امتحان میشه.
من نگران امتحانی هستم که تو باید پس بدی!🥲💔
#همسرشهید
#شهیدمصطفیصدرزاده
@shahidanbabak_mostafa🕊
#خاطـــره🌸
یکی از دوستانش از شهادت محمد بسیار ناراحت بود. شب در خواب او را دید در حالی که خوشحال و با نشاط بود. لباس فرم سپاه هم بر تنش بود. چهره اش خیلی نورانیتر شده بود. از محمد پرسید: محمد! این همه در دنیا از آقا خواندی، توانستی او را ببینی؟ محمدرضا تورجی زاده در حالی که میخندید گفت: من حتی آقا امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) را در آغوش گرفتم.
راوی #همسرشهید
#شهیدمحمدرضاتورجیزاده"
@shahidanbabak_mostafa🕊
کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
حتـےاگهقشنگیایِزندگیمزیادبشه؛ بازمتوزیباترینشونـےرفیـق..♥(: #شهیدمصطفےصدرزاده🌸 @shahidanbaba
خاطــره📚#همسرشهید
دو روز بعد از مراسم عروسی مون که هنوز گاز خونه مون وصل نشده بود، صبح بلند شدم دیدم آقا#مصطفی خونه نیست. زنگ زدم بهشون. گفتند بچه ها رو بردم اردو!!! گفتم آخه مرد مومن گاز خونه مون هنوز وصل نشده اونوقت بچه ها رو بردی اردو؟ گفتن آخه اگه الان نمی بردم دیگه میخورد به ماه رمضون و دیگه نمیشد اردو ببریم.. زندگی شون وقف#بسیج بود..✨
#رفیقآسموننشینِمَندستموبگیر🌸
@shahidanbabak_mostafa🕊
نیت کردم چهل روز روزه بگیرم و دعای توسل بخوانم.🤲
بعدازچهلروزهرکسیامدجوابممثبتباشد..
شب سی و نهم یا چهلم بود که ابراهیم آمد خواستگاری.
آمده بود بله را بگیرد.💍
گفتم:من مهریه نمیخوام،
خانواده ام را شما راضی کنید.
خیلی راحت گفت: من وقت این کارها را رو ندارم..🙃
از حرفش عصبانی شدم و گفتم:
شما که وقت ندارید چرا می خواید ازدواج کنید؟
گفت: درسته که وقت ندارم ولی توکل که دارم💞
🎙راوی#همسرشهید
#شهیدمحمدابراهیمهمت💔
@shahidanbabak_mostafa🕊
شمارا سپردم دست امام رضا...😌
شبی که فردایش قرار بود برود جبهه
بُردمان حرم خدمت امام_رضا علیهالسلام خودش یکی یکی بچه ها را برد دور ضریح طواف داد
از حرم که آمدیم بیرون گفت:
امشب سفارشتون رو به امام رضا(؏) کردم اگه یک وقتی کاری داشتید برید و کارتون رو به امام رضا(؏) بگید من شما رو سپردم دستِ امام رضا(؏)
راوی:#همسرشهید🌸🌱
@shahidanbabak_mostafa🕊
3.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#همســـرشهـــید
مرامهای خاص زیاد داشت اما بعضی چیز ها برایش قانون بود و خط قرمز داشت و یکی از آن خط قرمز ها این بود :محمد حسین همیشه یکی از دیوارهای خوش اندازه که چشم خورش از بقیه جاها بیشتر بود را به عکس شهدا تعلق میداد و تو باید قبول میکردی که به واسطه عکس شهدا حرمت حضور شهدا را در خانه رعایت کنی وگرنه ...
قرارداد که تمام میشد و خانه را که میخواستیم عوض کنیم بعضأ عکس ها هم نو میشد ؛ یادم هست وقتی پوسترهای کم عرض شهدا مد شده بود محمدحسین کلی ذوق زد که عکس های بیشتری را میتواند در خانه جا بدهد. با این حال ولی همیشه یک پوستر تکراری بود ؛ قدیمی بود؛ و نه نو میشد و نه قرار بود سایزش عوض شود و آنهم تمثال شهید مبارزه با اشرار جنوب شرق کشور محمد عبدی بود؛ خیلی دوست داشت مثل محمد عبدی باشد.همیشه از خنده های لحظه های اخرش و حین شهادت محمد عبدی میگفت ؛
وقتی فهمیدم اسم جهادی محمدحسین خودمان عمارعبدی است اصلا جا نخوردم ولی زمانی که عکس صورتش را در معراج شهدای تهران دیدم ؛ با آن لبخند ملیح آن موقع باورم شد:
تا در طلب گوهر کانی کانی
تا در هوش لقمه نانی نانی
این نکته ی رمز اگر بدانی دانی
هرچیز که در جستن آنی،آنی
@shahidanbabak_mostafa🕊
کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
شهادتیعنیعزت،ایمان تمامخوبیهاودریککلمهرسیدن بهحقتعالیورضایتاو... #شهیدمصطفےصدرزاده🌸
خاطره#همسرشهید
همسر شهید صدرزاده:از صحبت هایی که در جلسه خواستگاری از سمت شهید صدرزاده مطرح شده بود می گوید؛
صحبتهای ما خیلی کوتاه بود اما در همان فرصت کوتاه روی یک چیز خیلی تاکید کرد، او بارها گفت که یک همسنگر میخواهد. شاید کسی که به خواستگاری می رود بگوید همسر و همدم میخواهد اما مصطفی گفت که همسنگر میخواهد.
بعد از چند سال به او گفتم ما که الان در زمان جنگ نیستیم، علت اینکه همسنگر خواسته چه بوده است؟ او گفت: «جنگ ما، جنگ نظامی نیست؛ جنگ الان ما جنگ فرهنگی است. اگر همسنگر خواستم به خاطر کارهای فرهنگی است تا وقتی من کار فرهنگی انجام میدهم، همسرم هم در کنار من کار فرهنگی کند..♥!
#کانالرسمیبابکمصطفیقلبها💞
@shahidanbabak_mostafa🕊
کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
گویـےخُدالبخندشانرا برایِشھادتگلچینکرده'(: رازآنلبخندچیست؟! آیاصاحبتماملبخندها مثلشماکوچمـ
خاطــره📚#همسرشهید
دوروزبعدازمراسمعروسیمونکههنوز
گازخونهمونوصلنشدهبود، صبحبلند
شدمدیدمآقا#مصطفی خونهنیست. زنگ
زدمبهشون.گفتندبچههاروبردماردو!
گفتمآخهمردمومنگازخونهمونهنوز
وصلنشدهاونوقتبچههاروبردیاردو؟
گفتنآخهاگهالاننمیبردم دیگهمیخورد
بهماهرمضونودیگهنمیشداردو
ببریم.. زندگیشون وقف#بسیج ♥!
#رفیقآسموننشینِمَندستموبگیر
#کانالرسمیبابکمصطفیقلبها💞
@shahidanbabak_mostafa🕊