eitaa logo
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
5.9هزار دنبال‌کننده
24.6هزار عکس
10هزار ویدیو
49 فایل
○•|﷽|•○ ❁کانال‌رسمی‌مصطفی‌بابک‌قلبها❁ بزرگترین‌کانال‌رسمی‌شهیدان!):-❤️ 🔹💌شهید مصطفی صدر زاده! 🔹💌شهید بابک نوری هریس! 🌸ڪانال‌ٺحٺ‌مدیریٺ‌مسٺقیم #خانواده‌شہیدان فعاݪیٺ‌دارد🌸 حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋 تبادل @khadem_87 تبلیغات هم پذیرفته میشه 🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
دوستان من ۳۰۰ نفر داوطلب برا کار جهادی میخوام ماهی ۳۰ تومن .. یعنی از این تعداد کانال ۳۰۰ نفر حاضر نیستن هر ماه کمک کنیم ؟؟ فکر کنید پول یه بستنی دادید .. اینجوری هم کمک ها منظم هست هم هیچکی دیگه فشاری بهش وارد نمیشه !! یکم فکر کنید بهش ساده نگذرید ازش !!
من لینک کانال جهادی میفرستم لطفا هر کی میتونه کمک کنه تشریف بیاره چون ما به تعداد حساب باز میکنیم برا کمک و نیازمندی درخواست میکنه شرمندش نشیم 🌸 https://eitaa.com/joinchat/3578856214C1a6f6ddfbd
اَیُّما مُؤمِنٍ نَفَّسَ عَن مُؤمِنٍ کُربَهً، نَفَّسَ اللَّهُ عَنهُ سَبعینَ کُربَهً مِن کُرَبِ الدُّنیا و کُرَبِ یَومِ القیامَهِ هر مومنی که گرفتاری مومنی را برطرف کند، خداوند هفتاد گرفتاری دنیا و آخرت را از وی دور می‏سازد مستدرک الوسائل ، ج ۱۲ ، ص ۴۱۳ .
گفتم: «‌به خاطر این چشم‌ها هم كه شده، ‌تو بالاخره یك روز شهید می‌شوی!» چشم‌هایش درخشید، پرسید: «‌چرا؟» یك‌دفعه از حرفی كه زده بودم، پشیمان شدم. گفتم: «‌چون خدا به این چشم‌ها هم جمال داده هم کمال. چون این چشم‌ها بیداری زیاد کشیده‌اند و اشک‌های زیادی ریخته‌اند.» راوی:همسر شهید ❤️ @shahidanbabak_mostafa🕊
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
گفتم: «‌به خاطر این چشم‌ها هم كه شده، ‌تو بالاخره یك روز شهید می‌شوی!» چشم‌هایش درخشید، پرسید: «‌چرا
«اگر ما هوای نفس را کنار نگذاریم کارهایی ڪہ انجام میدهیم هیچ فایده‌ای نخواهد داشت ، چرا ؟ چون ڪارمان درجهت رضای خدا نیست و ما خودمان را گم میکنیم» 📚به روایت همت ص۱۸۲
سلام دوست دارم از شهید برونسی بزارم این شهید حال آدم رو خوب میکنه از کراماتش🌿❤️
10.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاش مَهدی بزند تکیه به دیوار حَرَم خطبه ای مثل علی در حَرم ایراد کند کاش با دست خودش آن گل زیبای علی حرمی بهرگل فاطمه بنیاد کند🖤🍃 (ع) @shahidanbabak_mostafa
1.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آن‌قدر دوستش داشتم که هر چه می‌گفت، برایم حجت بود. یک‌دفعه یاد چیزی افتادم . وگفتم: «راستی محمد! همه از این‌جا برای خودشون کفن خریدن. ما هم بگیریم و بیاریم حرم برای طواف!» طفره رفت و گفت: «ای بابا! بالاخره وقتی مُردیم، یه کفن پیدا میشه ما رو بذارن توش.» اصرار کردم که این کار را بکنیم. غمی روی صورتش نشست. چشمانش را از من گرفت و به حرم دوخت. گفت: «دو تا کفن ببریم، پیش ی بی‌کفن🥺😓؟!» ♥️ @shahidanbabak_mostafa🕊
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
#خاطره_شهدا آن‌قدر دوستش داشتم که هر چه می‌گفت، برایم حجت بود. یک‌دفعه یاد چیزی افتادم . وگفتم: «راس
خیلی ساکت و مظلوم بود. خیلی هم نظم داشت، هر وقت از مدرسه می­‌آمد خانه، اولین کاری که می­‌کرد پله­‌ها را تمیز می­‌کرد و کفش­‌ها را دستمال می­‌کشید، بعد دست­‌هایش را می­‌شست و جلوی آفتاب خشک می‌کرد. بسیار کمک حال من بود طوری که وقتی مهمان می‌آمد لذت می­‌بردم از اینکه همه چیز یکدست و سفره منظم چیده شده. خودش غذا نمی­­‌خورد تا مهمان‌ها غذایشان تمام شود. راوی :مادر شهید @shahidanbabak_mostafa🕊
11.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اونایی که رفتن کربلا میدونن که اگر نرن اربعین کربلا دق می‌کنن((:💔 @shahidanbabak_mostafa🕊