eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ #حدیـــــث_روز ⇧⇧ #دوشنبـــــہ ☀️ ۴ شهریـــور ۱۳۹۸ 🌙 ۲۴ ذی‌الحجه ۱۴۴۰ 🌲 26 اوت 2019 ذڪــــــر روز ⇩⇩ 《 #یاقٰاضِـــــے‌َالْحٰاجٰاٺـــــ 》 ✨روز زیارتی ⇩⇩ ▫️امام حســن (ع) ▫️امام حسین (ع) #اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یااَباعَبْدِاللَّه‌ِالْحُسَیْنْ #السلام‌علیک‌یا‌اباصالح‌‌المهــدی #الّلهُــمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــ‌الْفَـــــــرَج ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌸🍃 #سݪام_بر_شھـــــدا صبــح یعنے؛ طلـوعِ شـما بر مَدارِ بے قرارے مـن . . . #ســــــلامــ #صبحتـــون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{مدافع حـــــرم #شهید_ابراهیم_خلیلـــــی🕊🌹}•° #فرازی_از_وصیتنامه ◽️وصیـــــت این بنده حقیـــــر به همه بـــــرادران و خواهــــــران این اسـت که پشتیبان واقعی #ولایت_فقیه باشید تا از طوفان حـــوادث و فتنه‌‌های پیشِ‌ رو در امان بمانید و وصایای امـــــام راحــل را فراموش نکنید که فرمود "نگذاریــد این انقلاب به دست نااهـلان و نامحرمـــــان بیفتد". ◽️همه خواهران دینی خود را سفارش به رعایت #حجـــاب و عفـــاف و حیاء می‌نمایم که اگر این امـــر در جامعـــــه رعایت شود بسیاری از مشکلات معنوی جامعـه حل خواهد شد و در اثر رعایت این امر الهـــــی موجبات خوشنــودی و رضـــای #امـــام_زمـــان(عج) فراهـم و موجبات خشم شیاطین فراهم می‌شود و نتیجه آن رحمت و برکــــات الهــی بر جامعه اسلامی خواهد بود. 🔻جانبـــــاز و از تخریبچی‌های لشکر عملیاتی ۲۷ محمـــد رسول‌الله(ص) و بازیگـــــر فیلم اخراجی‌ها ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{سردار والامقام #شهید_سیدمنصور_بیاتیان🕊🌹}•° #فرازی_از_وصیتنامه ◽️شهیـد بیاتیان از شهـــــدای خطـــــه سرزمیــــــن مجاهدتهــــــای خامـــــوش کردستان در وصیت‌نامه‌اش نوشته بود، اگر کشته شدم مرا غســـل ندهید؛ چون ننـــگ است کسی که معلمش حسین(ع) را غسل نداده‌اند، خودش را غسل دهند. 🔻فرمانده عملیات سپاه سقـــز و بیجار در درگیری با ضد انقلاب ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_بیست‌وسوم _گفت یکم مریض احوالے او
✨﷽✨ ════════ ✾💙✾💙✾ چقد سختہ تصمیم گیرے کاش یکے کمکم میکرد یکے امیدوارم میکرد بہ آینده...🍃 _بعد از یک هفتہ کلنجار رفتݧ باخودم بالاخره جواب سجادے رو دادم با مریم داشتیم وارد دانشگاه میشدیم کہ سجادے و محسنے و دیدیم👥 تا ما رو دیدݧ وایسادݧو همونطورے کہ بہ زمیݧ نگاه میکردند سلام دادݧ مریم کہ ایݧ رفتار براش غیرعادے بود با تعجب داشت بهشوݧ نگاه میکرد😳 خندم گرفت و در گوشش گفتم: _اونطورے نگا نکݧ الاݧ فک میکنن خلے ها😁 جواب سلامشونو دادیم داشتند وارد دانشگاه میشدند کہ صداش کردم آقاے سجادے❓ با تعجب برگشت سمتم و گفت بله😳بامنید❓ بلہ باشمام اگہ میشہ چند لحظہ صبر کنید یہ عرض کوچیک داشتم خدمتتوݧ _بلہ بلہ حتما بعد هم بہ محسنے اشاره کرد کہ تو برو تو مریم هم همراه محسنے رفت داخل خوب بفرمایید در خدمتم خانم محمدے راستش آقاے سجادے مـݧ فکرامو کردم خیلے سخت بود تصمیم گیرے اما خوب نمیتونستم شما رو منتظر نگہ دارم😊 _سجادے کہ از استرس همینطور با سوویچ ماشیݧ🔑 بازے میکرد پرید وسط حرفمو گفت: خانم محمدے اگہ بعد از یک هفتہ فکر کردݧ جوابتوݧ منفیہ خواهش میکنم بیشتر فکر کنید مـݧ تا هر زمانے کہ بگید صبر میکنم😐 _خندیدم و گفتم:مطمعنید صبر میکنید❓شما همیݧ الاݧ هم صبر نکردید مݧ حرفمو کامل بزنم😳 معذرت میخوام خانم محمدے در هر صورت مݧ مخالفتے ندارم سرشو آورد بالا و با هیجاݧ گفت جدے میگید خانم محمدے❓ بلہ کاملا😍 _پس اجازه هست ما دوباره خدمت برسیم با خوانواده❓ اینو دیگہ باید از خوانوادم بپرسید با اجازتوݧ وارد کلاس شدم و رفتم پیش مریم نشستم اما سجادے نیومد مریم زد بہ شونم و گفت:إ اسماء سجادے کو پس😳 نمیدونم والا پشت سرم بود چے بهش گفتے مگہ❓ هیچے جواب خواستگاریشو دادم. _حتما جواب منفے دادے بہ جووݧ مردم رفتہ یہ بلایے سر خودش بیاره بازوشو فشار دادم و با خنده گفتم نخیر اتفاقا برعکس😍 إ خرشدے بالاخره❓پس فکر کنم ذوق مرگ شده.اسماء شیرینے یادت نره‌ها باشہ بابا کشتے تو منو بعدشم هنوز خبرے نیست کہ _وارد خونہ شدم کہ ماماݧ صدام کرد اسماااااء❓ سلام جانم❓ بیا کارت دارم باشہ ماماݧ بزار لباسامو... نذاشت حرفم تموم بشہ _همیـݧ الاݧ بیا.. بلہ ماماݧ مادر سجادے زنگ زده بود تو ازجوابے کہ بہ سجادے دادے مطمعنے❓ مگہ براے شما مهمہ ماما❓ چپ چپ👀 نگاهم کرد و گفت ایݧ حرفت یعنے چے❓ _خب راست میگم دیگہ ماماݧ همش فکرت پیش اردلانہ تو ایݧ یہ هفتہ ۴ بار رفتے با مادر زهرا حرف زدے تا بالاخره راضیشوݧ کنے اما یہ بار از مݧ پرسیدے میخواے چیکار کنے نظرت چیہ❓😔 _اسماء مݧ منتظر بودم خودت بیاے باهام حرف بزنے و ازم کمک بخواے ترسیدم اگہ چیزے بگم مثل دفعہ‌ے قبل...😳 حرفشو قطع کردم و گفتم ماماݧ خواهش میکنم از گذشتہ چیزے نگو _باشہ دخترم مگہ میشہ تو برام مهم نباشے❓ مگہ میشہ حالا کہ قراره مهمتریݧ تصمیم زندگیتو بگیرے بہ فکرت نباشم بعدشم تو عاقل‌تر از ایݧ حرفایے مطمعݧ بودم تصمیم درستے میگیرے👌 _باشہ ماماݧ مݧ خستم میرم بخوابم😴 وایسااا.مݧ بهشوݧ گفتم با پدرت حرف میزنم بعد بهشوݧ خبر میدم الاݧ هم بابا و اردلاݧ رفتݧ واسہ تحقیق😎 تو دلم گفتم چہ عجب و رفتم تو اتاقم _اردلاݧ و بابا تحقیق هاشونو کرده بودند و راضے بودن و قرار شده بود سجادے خوانوادش آخر هفتہ بیاݧ براے گذاشتـݧ قرار مدار عقد.💞 یک شب قبل از بلہ بروݧ اردلاݧ اومد تو اتاقمو گفت... 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی ════════ ✾💙✾💙✾ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🍃🌸 °•{مدافع حـــــرم #شهید_احمــد_حیـــــاری🕊🌹}•° #فرازی_از_وصیتنامه ◽️به خواهـــــران و برادرانـــــم توصیه می‌کنم که پیرو #ولایت باشند حتی اگر به قیمت جان آنها باشد. ◽️اگر پیکـــــرم به دست دشمــــن افتاد سعـــــی نکنید برای بازگشـــــت آن پولی هزینـــــه کنید تا برگـــــردد بلکه بگذارید همانجا بمانـــد زیرا برایم مهم نیست که در کجا دفن شوم.  🔻فرمانده گردان امام حسین (ع) ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_سیزدهم ⬇️ 🔴 #منزل_هفدهم ◾️ #نام_منزل⇦بطن عقبه (بطان) ◽️ #وجه_تسمیه⇦عقبه به کوه دراز
°•|🍃🌸 ⬇️ 🔴 ◾️ ⇦شراف یا اشراف ◽️ ⇦مردی به نام شراف چشمه‌ای کند و آبهای خوش‌گوار را در برکه‌ای جمع کرد و اینجا را شراف نامید. ◽️ ⇦شنبه ۲۶ ذی‌الحجه، پنجم مهرماه ۵۹ شمسی. ◽️ ⇦نیمروزی درنگ در این منطقه بوده است. ◽️ ⇦وجود برکه و آب فراوان. سه چاه بزرگ. ارتفاعات متوسط در نزدیکی این منزلگاه ◽️ ⇦۱. بزرگترین و مهمترین حادثه که مسیر کاروان اباعبدالله را تغییر داد، برخورد سپاه حر بن یزید ریاحی با سپاه و همراهان امام است. حر با خود هزار نفر همراه تشنه و خسته به شراف رسیدند. امام فرمان داد آنها را سیراب کنید. وقت نماز ظهر، امام فرمان اذان داد. حجاج بن مسروق جعفی اذان گفت. امام با عبا و نعلینی بیرون آمد تا نماز بگذارد و به حر گفت من بنا به دعوت مردم کوفه و این نامه‌ها آمده ام. امام فرمود: تو با یارانت نماز می‌گذاری؟ حر گفت: با شما نماز می‌خوانم. پس از نماز هر یک به خیمه خویش رفتند. پس از نماز عصر امام خطبه خواند و به نامه‌ها اشاره کرد. حر گفت: من از نامه‌ها بی‌خبرم اما ماموریم از شما جدا نشویم تا شما را به نزد عبیدالله ببریم. امام فرمود: مرگ از این کار به من نزدیکتر است. امام دستور حرکت داد، حر مانع شد و امام فرمود: مادرت سوگورات شود! حر سر جنگ نداشت. زهیر بن القین پیشنهاد جنگ به امام داد و امام فرمود ما آغازگر جنگ نخواهیم بود. موافقت شد امام به کوفه نرود تا از عبیدالله کسب تکلیف شود و در نتیجه مسیر حرکت کاروان به سمت کربلا تغییر کرد. 🔘➼‌┅══┅┅───┄ 🔴 ◾️ ⇦ذوحَسم ◽️ ⇦حسم به معنی بازدارنده است و چون کوهی بزرگ مانند حصار بوده به نام گفته شده است. ذو حسم به معنی خارزار نیز هست. ◽️ ⇦ورود به این منطقه احتمالا روز یکشنبه ۲۷ ذی‌الحجه معادل ۶ مهر ماه بوده است. ◽️ ⇦حدود نیمروزی توقف بوده است. ◽️ ⇦ذو حسم منطقه شکارگاه نعمان بن منذر بوده است. اگر حسم از واژه حسام باشد این منطقه خارزار بوده است. منطقه نظامی و محل اسقرار نیروهای عبیدالله زیاد بوده است. ◽️ ⇦۱. امام دستور داد تا زنان و کودکان را که با دیدن سپاه حر دچار ترس شده بودند در پناه کوه ذوحسم قرار دهند. ۲. عقبه بن ابی الغیرار می‌گوید: امام در این نقطه خطبه خواند و به واژگونی روزگار (معروف منکر و منکر معروف شده است) اشاره کرد و فرمود در این روزگار شهادت را جز سعادت نمی‌بینم. ۳. پس از خطبه زهیر و بریر و هلال بن نافع اعلام وفاداری کردند. این منزلگاه پایگاه عشق بازی و پای فشری بر پیمان است. ۴. گفته‌اند امام در خطبه به بیدادگری بنی امیه و شایستگی خود برای رهبری امت اشاره کرده است. ... ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 🔘 دلباخته کوچه‌های مدینه 🔘 دلسوخته بقیع 🔘 مداح اهل بیت  🌷 #شهید_سیدمجتبی_علمدار ●ولـــادت: ۱۳۴۵/۱۰/۱۱ اذان صبح ●جراحت: ۱۳۶۴/۱۰/۱۱ اذان ظهر ●شهـادت: ۱۳۷۵/۱۰/۱۱ اذان مغرب ⚫️➼‌┅═🔘═┅┅───┄ ◽️جمعـــــه‌ها بعد از اینکه سیدمجتبــی دعای ندبــــــه را می‌خواند، دسته جمعی می‌رفتیم برای فوتبـــــال. سیــد با اینکه زانـوش درد می‌کرد، خیلی با علاقـــــه و جدی بازی می‌کرد. ◽️یکی از همین روزها بود که سیــد به بچه‌ها گفت: بازی خشـــــک و خالـی که صفا نداره؛ حتماً باید شرط بندی باشه. یکی از بچه ها با تعجب گفت: آقا سید! شرط‌ بندی؟ از شمـــــا دیـــگه انتـــــظار نداشتیم. سید خندید و گفت: «منظورم شرط بندی حلاله؛ هر تیمی که بازنــــده شد، برای تیم برنده نفری صد تا صلوات بفرسته». 🔺از آن به بعد هر وقت فوتبـــــال بازی می‌کردیم یا صلـــــوات دهنـده بودیم یا صلوات گیرنده. #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. 👈میخوانیـــــم #دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩ 🔻دفاع مقدس🔻 #شهید_محمد_منصوری_نوش‌آبادی🌷 《سالروز شهـــــادت》 #الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨ #شبتـــــان_بخیـــــر #عاقبتتان_شهدایی ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽ #حدیـــــث_روز ⇧⇧ #سه‌شنبـــــہ ☀️ ۵ شهریـــور ۱۳۹۸ 🌙 ۲۵ ذی‌الحجه ۱۴۴۰ 🌲 27 اوت 2019 ذڪــــــر روز ⇩⇩ 《 #یااَرْحَـــــم‌َالرّاحِمیـــــٖنْ 》 ✨روز زیارتی ⇩⇩ ▫️امام سجـاد (ع) ▫️امام باقــــر (ع) ▫️امام صادق (ع) #اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یااَباعَبْدِاللَّه‌ِالْحُسَیْنْ #السلام‌علیک‌یا‌اباصالح‌‌المهــدی #الّلهُــمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــ‌الْفَـــــــرَج ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌸🍃 #سݪام_بر_شھـــــدا بعـــد از شما تحبسُ‌الدعـــاء  شـده‌ام انگـــار ! که لکنت می‌گیـرم به وقت ِ دعای #دلتنگـــــی ... #ســــــلامــ #صبحتـــون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{سردار والامقام #شهید_غلام‌محمد_نیک‌عیش🕊🌹}•° #برگی_از_خاطرات #امداد_غیبی ◽️در منطقه حمیدیه، شـــــب بچه‌ها به آقای نیک‌عیش اعتـــــراض کردند. آقـــا، نیروهای عراقـــــی عقب‌نشینی می‌کنند، شمـا چرا دستور حرکـــــت به جلـــــو را نمی‌دهید. ایشـان گفت: یکـکم صبر کنید تا ببینیـــد چـــــه می‌شود بعد حرکـــــت می‌کنیم. ◽️توقف تا صبح ادامه یافت؛ صبـــح به قدرت خدا باران آمد مینهای کاشته شده دشمـــــن نمایـــان شد. آقای نیک‌عیش با دیدن این صحنـه گفت: نــــگاه کنید؛ اگر دیشب حرکــــت می‌کردیم همه کشتـــــه می‌شدیم، حالا وسایلتان را جمـــع کنید، و به هر جا که می‌خواهید بروید. 🔻مسوول محور طرح و عملیات لشکـر ویژه شهدا °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #پوستر | #شهدایی #نماز_و_شهدا 🔴 مُهر کربلا از قیافه‌اش پیداست ... 👈 تصویر باز شود ⇧⇧ °•{دان
°•|🍃🌸 #پوستر | #شهدایی #نماز_و_شهدا 🔴 هر روز یک ساعـــــت برای خـــــدا وقت بگذار ... 👈 تصویر باز شود ⇧⇧ °•{سردار #شهید_مصطفی_ردانـــــی‌پور🌹}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
کانال #آوای_علویون افتتاح شد😍👌 ❣گلچینی از #نوحه_های مداحان بزرگ کشور❣😍😍👇👇 🎤 #محمود_کریمی🎤 #حمید_علیمی 🎤 #جواد_مقدم 🎤 #مهدی_رسولی 🎤 #سیدرضانریمانی🎤 #بنی_فاطمه 🔴 به همراه متن نوحه ها😍👇👇 ⬅️در کانال آوای علویون 🔰🔰 ┄┅═════════┅┄ http://eitaa.com/joinchat/460587025C3da18baa33 ┄┅═════════┅┄ #کانالی_ویژه_برا_ماه_محرم👆👆
1_834211991566067058.aac
894.8K
🔵 از این نوحه ها میخوای😍👆 🎤 #سید_رضا_نریمانی😍😍👆 🔴نوحه های #مجید_بنی_فاطمه👇 http://eitaa.com/joinchat/460587025C3da18baa33 🔵 نوحه های #جواد_مقدم😍👇 http://eitaa.com/joinchat/460587025C3da18baa33 🔴 نوحه های #حمید_علیمی😍👇 http://eitaa.com/joinchat/460587025C3da18baa33
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_بیست‌وچهارم چقد سختہ تصمیم گیرے ک
✨﷽✨ ════════ ✾💙✾💙✾ _اردلان اومد تو اتاقمو گفت... اسماء پاشو بریم بیروݧ با بی‌حوصلگے گفتم کار دارم نمیتونم بیام روسریمو بازور سرم کرد و چادرمم گرفت دستش و با زور هلم داد بیروݧ😳 _صداشو کلفت کرد و گفت وقتے داداش بزرگترت یہ چیزے میگہ باید بگے چشم با داد و بیدادهام😲 نتونستم جلوشو بگیرم خوب حداقل وایسا آماده شم باشہ تو ماشیـݧ🚗 منتظرم زود باش _سرمو تکیہ داده بودم بہ پنجره و با چشم👀 ماشیـݧ‌هایے رو کہ با سرعت ازموݧ رد میشدݧ و دنبال میکردم با صداے اردلاݧ بہ خودم اومدم. اسماء تو چتہ❓مثلا فردا بلہ برونتہ💞 باید خوشحال باشے چرا انقد پکرے❓ _نکنہ از تصمیمت پشیمونے❓هنوز دیر نشده‌ها❓ آهے کشیدم و گفتم چیزے نیست نمیخواے حرف بزنے❓ کجا دارے میرے اردلا❓برگرد خونہ حوصلہ ندارم.😔 _داشتم میرفتم کهف و الشهدا🌹 باشہ حالا کہ دوست ندارے برمیگردم الاݧ، صاف نشستم و گفتم ݧ ݧ _برو، کهف و دوست داشتم آرامش خاصے داشت.🍃 نیم ساعت داخل کهف بودم خیلے آروم شدم تو ایـݧ یہ هفتہ همش استرس و نگرانے داشتم هم بخاطر جوابے کہ بہ سجادے دادم هم بے خیالے ماما.😐 اردلاݧ اومد کنارم نشست اسماء میدونم استرس دارے واسہ فردا😞 _آهے کشیدم و گفتم نمیدونے اردلاݧ مـݧ تو وضعیت بدی‌ام یکم میترسم بہ کمک ماماݧ احتیاج دارم اما...😔 اینطورے نگو اسماء باور کـݧ ماماݧ بہ فکرتہ.. بیخیال بہ هر حال ممنوݧ بابت امشب واقعا احتیاج داشتم..🙏 یک ساعت بہ اومدݧ سجادے مونده بود... _خونہ شلوغ بود ماماݧ، بزرگترهاے فامیلو دعوت کرده بود👥👥 همہ مشغول حرف زدݧ و باهم بودݧ ماماݧ هم اینور و و اونور میدویید کہ چیزے کم و کسر نباشہ _از شلوغے خونہ بہ سکوت اتاقم پناه بردم روتخت🛌 ولو شدم و چشمامو بستم تمام اتفاقاتے کہ تو این چند سال برام افتاده بود و مرور کردم یاد اولیـݧ روزے کہ سجادے اومد تو اتاقم افتادم و لبخند بہ لبم نشست😊 سجادے و حالا دیگہ باید بگم علے درستہ کہ از آینده میترسم اما احساس میکنم با علے میتونم ایـݧ ترس و از بیـݧ ببرم😍 غرق در افکارم بودم کہ یدفعه.... بابا وارد اتاق شد بہ احترامش بلند شدم إ اسماء بابا هنوز آماده نشدے❓ _الاݧ میخوام بهت بگم بابا مـݧ تا آخر پشتتم اصلا نگراݧ نباش مامانتم همینطور دستم و گرفت و گفت: چقد زود بزرگ شدے بابا😊 _بغضم گرفت و بغلش کردم و زدم زیر گریہ😭 نمیدونم اشک شوق بود یا اشک غم اشکامو پاک کرد و گفت إ اسماء مـݧ فکر کردم بزرگ شدے دارے مث بچہ‌ها گریہ میکنے❓ 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی ════════ ✾💙✾💙✾ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•|🍃🌸 #کلیپ 🎞 کلیپی ‌کوتاه ‌و ‌زیبا‌ از شهـــــــــ🌹ـــــــــــدا ○|شرمندم‌ کاری‌ براتون ‌نکردم‌ ○|دلم ‌رو ‌مجنون ‌نکردم ○|دیده‌‌ رو‌ پرخون‌ نکردم‌ ○| #شهدا_العفو ○|حالا ‌که ‌اسیـر‌آهم‌ ○|من ‌اگه ‌چه‌ رو سیاهم‌ ○|به‌ شما ‌افتاده‌‌ راهم ○| #شهدا_العفو ○|حالا‌ که ‌دعوتم ‌اینجا‌ ○|شهدا‌ به‌ جون ‌زهرا‌ ○|توی این‌ بازار ‌دنیا ○| #شهدا‌_العفو😭 #شهدا_همیشه_نگاهی ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{سردار سرتیپ جانباز #شهید_حاج‌اکبر_آقابابائــــی🕊🌹}•° #فرازی_از_وصیتنامه ◽️عزیزانم از ولایــــت تا پای جان دفاع نمایند و بدانید که اسلام بدون ولایــــت یعنی اسلام بدون علی در هر زمان. ◽️عزیزانم بدانید که دفـاع از ولایـــــت فقیه و مقام معظـــــم رهبـــــری حضرت آیت‌الله خـــــامنه‌ای دفاع از علــی(ع) و فرزندان اوست و این محقــــق نمی‌شود جز با تلاشی صادقانه در اجرای اوامر بر حق ایشان. ◽️عزیزانم بدانید که دشمنــــان قســــم خورده انقـــلاب وقتی مأیوس می‌شوند که بدانند شما مردانه در پشت سر رهبـر و قائـــــد خود ایستاده‌اید و از او پیروی می‌کنید. ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 #دلنوشته_شهید ◽️انسان برای دنیـا آفریده نشده است، بلکه دنیا برای انسان آفریده شده است، حیف است که انسان به دام پــــر زرق و برق آن گرفتار شود. ◽️تنها رمـــــز پیـــروزی ما این است که خودمــان را با خـــــدا پیونـــــد دهیم به سخنان گهــــــربار امامان (علیهم‌السلام) جامه‌ی عمــل بپوشانیم، با گریه و ناله و عجز و اشک به درگاه خدا خودمان را از ناخالصی‌ها پاک سازیم. 🔻فرمانده تیپ الحدید لشکر ۲۵ کربلا °•{ســـــردار والامقام #شهید_سیدصادق_شفیعی🕊🌹}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. 👈میخوانیـــــم #دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩ 🔻دفاع مقدس🔻 #شهید_ماشاءالله_یتیمیان_آرانی🌷 《سالروز شهـــــادت》 #الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨ #شبتـــــان_بخیـــــر #عاقبتتان_شهدایی ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽ #حدیـــــث_روز ⇧⇧ #چھارشنبـــــہ ☀️ ۶ شهریـــور ۱۳۹۸ 🌙 ۲۶ ذی‌الحجه ۱۴۴۰ 🌲 28 اوت 2019 ذڪــــــر روز ⇩⇩ 《 #یاحَـــــےّیـاقَیـّــــوُمـ 》 ✨روز زیارتی ⇩⇩ ▫️امام ڪاظم (ع) ▫️امام رضــــا (ع) ▫️امام جــواد ‌(ع) ▫️امام هــادی ‌‌(ع) #اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یااَباعَبْدِاللَّه‌ِالْحُسَیْنْ #السلام‌علیک‌یا‌اباصالح‌‌المهــدی #الّلهُــمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــ‌الْفَـــــــرَج ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌸🍃 #سݪام_بر_شھـــــدا آنچه پنهان در میانِ سینه باشد عشـــــــق نیست عاشقان با رسم رسوایی به میدان می‌روند..... #ســــــلامــ #صبحتـــون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 #فرازی_از_وصیتنامه #شهید_رضـــا_ملکیـــــان🕊🌹 ◽️خـــــودفروختگــــــــــان منطقـــــه و ابرجنايتكاران شرق و غرب بدانند مـا از خـــــون دادن و فدايــــــــی دادن در راه آرمانمـــــان در راه اســـــلام و قـــــــرآن نمی‌هراسيم. ◽️اين شيوه رهبر شهيـــدان حسين بن علـی است، که ما اين ايثـــــار و از خود گذشتگـــــــی در راه حق را از او به ارث برده‌‌ايم. ◽️قدر اين انقلاب اسلامی را بدانيد كه پشتوانه آن خون ده‌‌ها هزار شهيد است. ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
📣📣📣📣 به ادمین کمکی جهت کار در کانال نیازمندیم لطفا پی وی @modafeh14
°•|🍃🌸 #برگی_از_خاطرات ◽️گونی‌های نان خشک را چیده بودیم کنار انبـــــار، حاجی وقتی فهمید خیلی عصبانی شد، پرید به ما که: «دیگه چی؟ نون خشک معنی نداره؟!!» ◽️از همان موقع دستور داد تا این گونی‌ها خالی نشده، کسی حق ندارد نان بپزد و بدهد به بچه‌ها. ◽️تا مدتها موقع ناهار و شام، گونی‌ها را خالی می‌کردیم وسط سفره، نان‌های سالم‌تر را جدا می‌کردیم و می‌خوردیم. °•{سردار دلها #شهید_محمدابراهیم_همت🕊🌹}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_بیست‌وپنجم _اردلان اومد تو اتاقمو
✨﷽✨ ════════ ✾💙✾💙✾ _پاشو پاشو آماده شو الاݧ از راه میرسن کمدمو باز کردم یہ مانتوے سفید با روسرے گل بهے کہ مامان بزرگ از مکہ آورده بود و سر کردم🌸 _با یہ چادر سفید با گلهاے ریز صورتے زنگ خونہ🛎 بہ صدا در اومد از پنجره بیرونو نگاه کردم علے با ماماݧ و بابا و خواهرش جلوے در وایساده بودݧ یہ کت و شلوار مشکی با یہ پیرهن سفید تنش بود🤵 _یہ دستہ گل یاس💐 بزرگ هم دستش بود سرشو آورد بالا و بہ سمت پنجره نگاه کرد سریع پرده رو انداختم و اومدم اینور صداے یااللہ‌هاے آقایوݧ و میشنیدم _استرس داشتم نمیتونستم از اتاق برم بیروݧ😦 ماماݧ همراه با ماماݧ بزرگ اومدݧ تو اتاق مامان:بزرگ بغلم کرد و برام "لا حول ولاقوه الاباللہ" میخوند🍃 _ماماݧ هم دستمو گرفت و فشرد و با چشماش👀 تحسینم میکرد وارد حال شدم و سلام دادم. علے زیر زیرکے نگاهم میکرد👀 _از استرس عرق کرده بود و پاهاشو تکوݧ میداد مادرش و خواهرش بلند شدند اومدند سمتم و بغلم کردند پدرش هم با لبخند نگاهم میکرد😀 _بزرگترها مشغول تعییݧ مهریہ و مراسم بودند🌸🍃 مهریہ مݧ همونطور کہ قبلا بہ مادرم گفتہ بودم یک جلد قرآن چندشاخہ نبات و ۱۴سکہ بهار آزادے بود سفر کربلا و مکہ هم بہ خواست خوانواده‌ے علے جزو مهریم شد🍃 _همہ چے خیلے خوب پیش رفت و قرار شد فردا خطبہ‌ے محرمیت خونده بشہ تا اینکہ بعدا مراسم عقد💖 رو تعییݧ کنن بعد از رفتنشوݧ هر کسے مشغول نظر دادݧ راجب علے و خوانوادش شد بے توجہ بہ حرفهاے دیگراݧ دسته گل💐 و برداشتم گذاشتم تو اتاقم _مثل همیشہ اتاق پر شد از بوے گل یاس احساس آرامش خاصے داشتم. ساعت ۸ و نیم صبح بود مامانینا آماده جلوے در منتظر مݧ بودݧ تا بریم محضر چادرم و سر کردم و رفتم جلوے در😍 اردلاݧ در حال غر زدݧ بود: اسماء بدو دیگہ دیر شد الاݧ میوفتیم تو ترافیک، دستشو گرفتم کشوندمش سمت ماشیݧ🚗 و گفتم: ایشالا قسمت شما خندید😁 و گفت :ایشالا ایشالاـ _علے جلوے محضر منتظر وایساده بود... بابا جلوے محضر پارک کرد و ازموݧ خواست پیاده شیم علے با دیدݧ ما دستشو گذاشت روسینشو همونطور کہ لبخند بہ لب😊 داشت بہ نشونہ سلام خم شد✋ _اردلاݧ خندید و گفت ببیـݧ چہ پاچہ خوارے میکنہ هیچے نشده😂 محکم زدم بہ بازوش و بهش اخم😖 کردم. اردلاݧ دستم و گرفت و از ماشیݧ🚗 پیاده شدیم. ماماݧ و بابا شونہ بہ شونہ‌ے هم وارد محضر شدݧ منو اردلاݧ هم با هم علے هم پشت ما با ورود ما بہ داخل محضر  همہ صلوات فرستادند🍃 _فاطمہ خواهر علے اومد و دستم از دست اردلاݧ کشید و برد سمت سفره‌ے عقد💞 دختره با مزه‌اے بود صورت گرد و سفید با چشماے مشکے، درست مثل چشماے علی.👀 _مادرش هم چادر مشکیمو از سرم برداشت و چادر سفید حریرے کہ بہ گفتہ‌ے خودش براے زݧ علے از مکہ آورده بود و سرم کرد و روصندلے نشوند😊 _هیچ کسي حواسش بہ علے کہ جلوے در سر بہ زیر وایساده بود نبود😳 عاقد علے و صدا کرد آقا داماد بفرمایید بشینید همہ حواسشوݧ بہ عروس خانومہ👰 یکے هم هواے داماد و داشتہ باشہ🤵 _با خجالت رو صندلے کنارے مـݧ نشست باورم نمیشد همہ چے خیلے زود گذشت و مـݧ الاݧ کنار علے نشستہ بودم😍 و تا چند دیقہ‌ے دیگہ شرعا همسرش میشدم استرس تموم جونم و گرفتہ بود. 😥 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی ════════ ✾💙✾💙✾ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🍃🌸 °•{سردار #شهید_غلامعلی_مـــــرادی🕊🌹}•° #مقاومت_تا_شهودت ◽️شهید غلامعلی مرادیـــان در عمليات پاكســازی اسلام دشت منطقه طنيال در جريان درگيری مقاومــت زيادی کرد و تا آخرين فشنگ، و تا آخرين نفس مقاومت نمود و با توجـــه به قــــرار گرفتـــــن در محاصره كامل و مجروحيـت از ناحيه پا خود را تسليم نكرد و به مقابله پرداخت. ◽️سرانجام به اسارت درآمد و به طرز فجيعی شكنجه شد و پیکر نیمه جان او را در منطقه گرداندنـــــد، سپس بــــــدن مطهرش را با آب جوش سوزاندند كه در اثر تحمـــــل اين همه شكنجـــه در تاريخ ۶۵/۶/۶ به درجـه رفيع #شهـــــادت نائل آمدند. ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_چهاردهم ⬇️ 🔴 #منزل_نوزدهم ◾️ #نام_منزل⇦شراف یا اشراف ◽️ #وجه_تسمیه⇦مردی به نام شراف
°•|🍃🌸 ⬇️ 🔴 ◾️ ⇦بیضه ◽️ ⇦بیضه به معنی سفید و روشن است. این منزلگاه هموار و بی‌گیاه و وسیع و فراخ بود که به همین سبب به آن بیضه می‌گفتند. ◽️ ⇦احتمالا بیست و هشتم ذی‌الحجه معادل هشتم مهرماه ۵۹ شمسی ◽️ ⇦تقریبا نیمروزی درنگ داشته است. ◽️ ⇦۱. چشمه آبی به نام بیضه در این محل بوده است. ۲. برخی از مسافران در این منزل، توقف و استراحت داشتند. ◽️ ⇦۱. مهم ترین رویداد در بیضه، خطبه عمیق و مشهور و پرمحتوای امام است. ابا عبدالله الحسین (ع) از زبان رسول خدا نقل کرد که هر کس سلطان ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کرده و پیمان خدا را شکسته و با قانون و سنت پیامبر می‌ستیزد و با چنین کسی به رفتار و گفتار در نیاویزد بر خداوند است که این خاموش ستم پذیر را با ستمگر در جهنم قرار دهد. در بخش بعدی خطبه به بیدادگری بنی امیه و فرستادن نامه‌های اهل کوفه اشاره دارد. امام در این خطبه خود را اسوه معرفی می‌کند و به سرزنش پیمان شکنان کوفه می‌پردازد و سرانجام این پیمان شکنی را ترسیم می‌کند. این خطبه را نه تنها یاران امام که هزار تن همراهان حر بن یزید ریاحی گوش دادند. 🔘➼‌┅══┅┅───┄ 🔴 ◾️ ⇦عذیب الهجانات ◽️ ⇦عذیب از عذب به معنی آب گواراست و هجانات جمع هجان یعنی شتر نجیب و گزیده است. این منزل متعلق به بنی تمیم و از منازل حج به سمت کوفه محسوب می‌شده است. ◽️ ⇦بعد از ظهر دوشنبه بیست و هشت ذی‌الحجه معادل با هشتم مهر ماه شمسی. ◽️ ⇦احتمالا شب را در این محل توقف کرده است. ◽️ ⇦۱. زمین سرسبز و خوش آب و هوا ۲. برکه و چاه و چندین خانه در این محل بوده است. ۳. دارای قصر، مسجد و پاسگاهی که محل نگهبانی برای ایرانیان بوده است. ۴. نعمان بن منذر در این محل چراگاه اسبان و محل پرورش اسب داشته است. ◽️ ⇦۱. امام در این محل از یاران پرسیدند: در میان شما کسی هست که سمت جاده را بداند؟ هر کس راهی را نشان داد که ناگهان ۷ سوار پیدا شدند که راهنمایی آنان را شترسواری به نام طرماح به عهده داشت، نام این ۷ نفر عبارت بود از: عمروبن خالد صیداوی، مجمع بن عبدالله العائذی، پسر مجمع بن عبدالله، جنادة بن حارث سلمان، سعد غلام عمرو بن خالد، واضح غلام ترک، غلام حارث. این عده برای یاری ابا عبدالله از کوفه آمده بودند. طرماح آذوقه و خواربار به مکه می برد تا به خویشاوندانش برساند. او پیشاپیش قافله، شعر می خواند که گواه شوق دیدار امام بود. طرماح اجازه گرفت آذوقه را برساند و بازگردد اما زمانی بازگشت که در همین منزل خبر شهادت امام را شنید. او اهل کوفه را رشوت زدگان دل باخته دنیا معرفی کرد. پیشنهاد طرماح این بود که امام به کوهستان سلمی و اجاء برود تا به او نیرو برساند اما امام نپذیرفت. حر می‌خواست مانع پیوستن این عده به لشکر امام شود که امام فرمود اگر مانع شوی عهد ما شکسته خواهد شد (جنگ شروع می‌شود) و حر آرام شد. ... ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯