eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
°•|🍃🌸 °•{مدافع حرم #شهید_مسعود_عسگری🕊🌹}•° #فرازی_از_وصیتنامه ◽️تو ای خواهرم آنچه که بیش از سرخی خون من استعمار را می‌ترساند سیاهی چادر توست؛ پس در حفظ #حجابت زینب گونه باش. °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. 👈میخوانیـــــم #دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩ 🔻سردار دفاع مقدس🔻 #شهید_محمد_محســــن‌پور🌷 《سااروز شهـــــادت》 ●فرمانده عملیات سپاه بابل #الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨ #شبتـــــان_بخیـــــر #عاقبتتان_شهدایی ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽ #حدیـــــث_روز ⇧⇧ #شنبـــــہ ☀️ ۹ شهریـــور ۱۳۹۸ 🌙 ۲۹ ذی‌الحجه ۱۴۴۰ 🌲 31 اوت 2019 ذڪــــــر روز ⇩⇩ 《 #یار‌َبّ‌َالْعالَمیــــٖـن 》 ✨روز زیارتی ⇩⇩ ▫️پیامبـــــر اکرم (ﷺ) #اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یااَباعَبْدِاللَّه‌ِالْحُسَیْنْ #السلام‌علیک‌یا‌اباصالح‌‌المهــدی #الّلهُــمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــ‌الْفَـــــــرَج ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌸🍃 #سݪام_بر_شھـــــدا خورشید ... سرک می‌‌کشد و می‌داند از دست تـو چـایِ صبــح ، خوردن دارد .. بفرمایید چای آتشی #ســــــلامــ #صبحتـــون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے🌷 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{سردار #شهید_سیدمحمدعلی_جهان‌آرا🌹}•° #برگی_از_خاطرات ◽️اميدی به زنده ماندن نداشتيم، مرگ را می‌ديديم، بچه‌ها توسط بی‌سيم، شهادت‌نامه خود را می‌گفتند و يك نفر پشت بی‌سيم يادداشت می‌كرد؛ صحنه خيلی دردناكی بود. ◽️بچه‌ها می‌خواستند شليك كنند، گفتم: ما كه رفتنی هستيم، حداقل بگذاريد چند تا از آنها را بزنيم، بعد بميريم. ◽️تانك‌ها همه طرف را می‌زدند و پيش می‌آمدند. با رسيدن آنها به فاصله صد و پنجاه متری دستور آتش دادم. چهار آرپی‌جی داشتيم؛ با بلند شدن از گودال، اولين تانك را بچه‌ها زدند. دوم‌ی در حال عقب‌نشينی بود كه به ديوار يكی از منازل بندر برخورد كرد. جيپ فرماندهی پشت سر، به طرف بلوار دنده عقب گرفت. با مشاهده عقب‌نشينی تانك، بلند شدم و داد زدم: 《الله اكبر، الله اكبر...》 حمله كنيد؛ كه دشمن پا به فرار گذاشته بود... راوی 👈 خود شهید °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 #برگی_از_خاطرات #شهید_حسن_امیــری‌فــــر🕊🌹 🔸ایستاده بود یک گوشه و مےگفت: اینها رو بذارید اینجا، ڪنسروها رو بذارید توی قفسہ، سیب و خیارها رو بذارید اون ڪنار، هندوونه ها رو بذارید جلو یخچال. 🔸بارها را کہ خالے مےڪردیم، گفتم: عمو اینجا عجب چیزهای خوبے داریدها، لااقل بیا و یکی دوتا از این هندونه‌ها رو بده ما هم بخوریم 🔸کفگیر رو برداشت و زد پشت دستم، گفت: بیخود! اینها مال عزیزهای منه کہ اینجا روزه مےگیرن. . . راوی👈 همرزم شهید 🔻معروف به عمو حسن جبهه‌ها شهادت ⇦شلمچه، عملیات کربلای۴ #یاد_شهدا_با_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_بیست‌وهشتم _إ علے آقا چرا دوتا دس
✨﷽✨ ════════ ✾💙✾💙✾ تولد امام رضا نزدیک بود🎊🎉 و قرار بود عقدمونو تو حرم بخونݧ و همونجا هم ثبتش کنیم📝 لحظہ شمارے میکردم براے اوݧ روز حلقہ‌هامونو💍 یہ شکل سفارش دادیم علے انگشتر عقیق خیلے دوست داشت اما بخاطر مـݧ چیزے نگفت😐 مراسم اردلاݧ تموم شد و از هموݧ بعد عقد دنبال کارهاے عروسے بودݧ.درس زهرا کہ تموم شده بود اردلاݧ بخاطر تحصیلاتش راحت تو سپاه استخدام شد و مشکلے نداشتند.😊 اما مـݧ و علے بخاطر درسموݧ مجبور بودیم عروسیموݧ و عقب بندازیم بلیط قطار🚞 واسہ ۸صبح بود مشغول آماده کردݧ ساک لباساموݧ بودم علے یہ گوشہ نشستہ بود با لبخند😊 نگاهم میکرد علے جاݧ چیہ باز اونطورے نگاه میکنے؟؟باز چہ نقشہ‌اے تو سرتہ، ها❓ از جاش بلند شد و همونطور کہ میومد سمتم با خنده😁 گفت هیچے یاد این شعره افتادم: "دوست دارم خنده‌ات را چادرت را بیشتر هست زیبا سادگی از هرچه زیبا بیشتر ما دوتا-ماه عسل-مشهد-حرم صحن عتیق عشق میچسبد همیشه پیش آقا بیشتر" خندیدم و گفتم حالا بزار ما عقدکنیم💞 ماه عسل پیشکش بعدشم اخمے کردم و گفتم:نکنہ میخواے ایـݧ سفر و ماه عسل و یکے کنے؟؟آره علے؟؟ نه خانومم .ماه عسل جاے خود مـݧ از الاݧ ب اوݧ روزها فکر میکنم.🤔 لبخندے از روے رضایت زدم و بہ کارم ادامہ دادم😊 اسماء؟؟ جانم علے؟؟ یعنے فردا میشے مال خود خودم؟؟ مـݧ الانم مال خود خودتم.حالا هم برو استراحت کـݧ از سرکار اومدے خستہ اے.😞 کمک نمیخواے؟؟ ݧه دیگہ تموم شد منم ساک رو ببندم میخوابم😴 کارهام و تموم کردم اما خوابم نبرد بہ فردا فکر میکردم، بہ روزهایے کہ خیلے زود گذشت و روزهایے کہ قرار بود در کنار علے بگذره ولے اے کاش نمیگذشت. وقتے پیشش بودم دلم❤️ میخواست زمان متوقف بشہ و زمیـݧ از حرکت بایستہ هیییییی... تو حال هواے خودم بودم کہ یکے دستشو گذاشت روشونم برگشتم علے بود إ بیدار شدے؟؟😊 آره دیگہ اذانہ🍃 خانوم تو نخوابیدے نه؟؟ نه داشتم فکر میکردم🤔 بہ چے؟؟ بہ تو علے همیشہ پیشم میمونے؟؟😳 معلومہ کہ میمونم .دستش و گذاشت رو قلبش❤️ گفت و تو صاحب قلب علے هستے مگہ میتونم بدوݧ قلبم نفس بکشم؟؟ حالا هم پاشو نمازموݧ قضا میشہ‌ها.🍃 سجاده هامونو پهݧ کردم و چادر نمازم سرم کردم. آقا شما شروع کنم مݧ بہ شما اقتدا کنم با لبخند نگاهم کرد و گفت :آخ چہ حالے بده ایݧ نماز🍃✨ اللہ و اکبر... واقا هم چہ نمازے شد اوݧ نماز انگار همہ‌ے فرشتہ‌ها🍃✨ از آسموݧ براے تماشاے ما اومده بودݧ . "السلام و علیکم و رحمہ اللہ برکاتُ" بعد از تموم شدݧ نمازش دستشو آورد بالا و با صداے تقریبا بلندے دعا کرد خدایا شکرت کہ یہ فرشتہ ے مهربوݧ و نصیبم کردے🙏 قند تو دلم💖 آب شد .صاحب قلب مردے بودم کہ قلبم رو بہ تسخیر درآورده بود. سوار قطار🚞 شدیم پدر مادروها تو یہ کوپہ نشستـݧ مـݧ و علے و اردلاݧ و زهرا هم تو یہ کوپہ فاطمہ هم بخاطر امتحاناتش نیومد تقریبا ساعت ۸شب بود کہ رسیدیم از داخل کوپہ گنبد طلا معلوم بود 🕌 دستم و گذاشتم روسینمو زیر لب زمزمہ کردم "السلام و علیک یا علے بن موسے الرضا" بغضم گرفت .موبہ تنم سیخ شد و یہ قطره اشک از گوشہ ے چشمم روے گونہ هام چکید 😢 علے دستش رو گذاشت رو سینشو با بغضے کہ داشت شروع کرد بہ خوندݧ.واے کہ چہ صدایے.دل آدمو بہ آتیش🔥 میکشوند. "آمده ام آمدم اے شاه پناهم بده" خدایا🍃 صداے مرد مݧ، حرم آقا مگہ میشہ بهتر از ایـݧ دیگہ چے میخوام از ایـݧ دنیا؟ بغض همموݧ ترکید و اشکاموݧ جارے شد😭😭 قطار🚞 از حرکت وایساد بابا رضا اومد داخل کوپہ ما إ چیشده چرا گریہ کردید😳😭 بہ احترامش بلند شدیم هیچے بابا رضا پسرتوݧ دلامونو هوایے کرد إ کہ اینطور.فقط براے خانومش از ایـݧ کارا میکنہ ها... خجالت کشیدم و سرمو انداختم پایین ..😔 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی ════════ ✾💙✾💙✾ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🍃🌸 °•{مدافع حرم #شهید_محمدحسین_بشیـری🍃🌹}•° #دلنوشته_فرزندشهید ◽️سلام پــــدر قهرمانم سلام به روح بزرگت ▫️امروز پدر لباس تو را پوشیده‌ام و در کنار مادرم چهره پر نورت را دیدم. وقتی که سربند «یازهرا» را به پیشانی خودت بسته بودی گفتم پدرم تنها نیست؛ چرا که همیشه مرا با این نام آشنا کردی؛ و وقتی رفتی به من گفتی من در خانه باشم بابا. ▫️بابا به تو قول دادم که سرباز خوبی باشم و رهبرم را هیچ‌گاه تنها نگذارم و در راه جهاد و شهادت قدم بردارم. ▫️خدایا به من قدرت بده تا روزی انتقام خون پدرم را بگیرم. 《لبیک یازینب، لبیک یازینب》 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_هفدهم ⬇️ 🔴 #منزل‌_بیست_و_چهارم ◾️ #نام_منزل⇦قصر بنی مقاتل ◽️ #وجه_تسمیه⇦در این محل ق
°•|🍃🌸 ⬇️ 🔴 ◾️ ⇦کربلا (نینوا) ◽️ ⇦برخی آن را عبری، آرامی، سریانی، عربی و فارسی دانسته‌اند. کربلا به معنی نرم و سستی (خاک نرم)، وسیله پوشاندن سر، مزرعه خدا (کرت + لا)، و قرب الااله و کربل (نوعی خار) دانسته‌اند. تا شانزده نام برای این سرزمین برشمرده‌اند. امام حسین(ع) قبلا در جنگ صفین همراه پدرش از کربلا گذشته بود. ◽️ ⇦پنجشنبه دوم محرم معادل ۱۲ مهر ماه ۵۹ شمسی و ۹ اکتبر سال ۶۸۰ میلادی. ◽️ ⇦از دوم محرم تا عاشورا (روز شهادت) ◽️ ⇦۱. زمین خارزار، خاک آن نرم و تا فرات فاصله بسیار کمی داشته است. ۲. خالی از سکنه و در فاصله چند کیلومتری آن بنی اسد مستقر بودند. ۳. زمین دارای پستی و بلندیها و گودالهایی بوده است. ◽️ ⇦۱. امام در لحظه ورود خاک را بویید و فرمود همان است قتلگاه و خوابگاه ماست. ۲. هفت اسب عوض کرد و با هفتمین اسب وارد شد. امام با لباس پیامبر وارد زمین کربلا شد. ۳. هنگام ورود امام، سپاه حر نیز با وی وارد کربلا شدند در همین موقع سواری کمان بر دوش رسید و نامه عبیدالله زیاد را به حر داد. در نامه نوشته بود همین که نامه‌ام رسید بر حسین سخت بگیر و او را در زمینی بی آب و خشک و بی پناهگاه فرود آور. این پیک نیز مراقب است که همراه تو باشد و جدا نشود تا دستورم را کاملا انجام دهی. حر نامه را به امام نشان داد و گفت چاره‌ای جز این ندارم. در همین جا فرود آی. امام فرمود بگذار در دهکده غاضریه فرود آیم یا در شفیه که حر نگذاشت و گفت این مامور مراقب من است. ۴. امام با ورود به کربلا نامش را پرسید چندین نام گفتند و با شنیدن نام کربلا فرمود اللهم انی اعوذ بک من الکرب و البلاء. ۵. امام شهادت خود و حمل بر سر نیزه را برای زهیر بن قین بازگو کرد. حوادث فراوان دیگر که ناشی از عکس العمل یاران و خانواده امام است نیز ذکر شده است. ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{سردار بی نشان #شهید_داریوش_درستی🕊🌹}•° #زندگینامه ◽️شهید «داریوش درستی» سرداری بود که دلاورانه در ۸ سال دفاع‌ مقدس از حریم کشورمان دفاع کرد و بعد از آن برای خدمت به اسلام لحظه‌ای دست از تلاش برنداشت. در سال‌های اخیر هم برای دفاع از حریم اهل‌بیت(ع) راهی سوریه شد که در دفاع از حرمهای مطهر و حریم اهل بیت(ع) و اسلام حقیقی و تامین امنیت کشور عزیزمان، بدست تروریستهای تکفیری، در سوریه به #شهادت رسید و آسمانی شد. این سردار بزرگ در «حماه» سوریه به دست «جیش ایضا» به شهادت رسید. ◽️پیکر مطهرش هنوز دست این گروه تروریستی است؛ تکفیری‌ها برای تحویل پیکرش، شرایطی گذاشتند اما پسرانش (محمد و حامد) قبول نکردند و گفتند این‌ همه شهید دادیم که بی‌حرمتی به ساحت مقدس حضرت زینب(س) نشود. ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 🔴 🔹بار اولم بود که مجروح می‌‌شدم و زیاد بی‌‌تابی می‌کردم ... 🔹یکی از برادران امدادگر بالاخره آمد بالای سرم و با خونسردی و حالت خنده گفت: چیه، چه‌ خبره؟ تو که چیزیت نشده بابا...! تو الان باید به بچه‌های دیگه هم روحیه بدی؛ آن وقت داری گریه می‌کنی؟! تو فقط یک پات قطع شده، ببین بغل دستی تو سر نداره هیچی هم نمیگه.. 🔹این را که گفت بی‌اختیار برگشتم و چشمم افتاد به بنده خدایی که شهید شده بود ... 🔹بعد توی همان حال که درد مجال نفس‌کشیدن هم نمی‌داد کلی خندیدم و با صدای آروم گفتم:《عجب عتیقه‌هایی هستند این امدادگرا》 🔹این امدادگر هم جمله من را شنید و گفت: حقته بزارم همینجا بمونی...😂 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 #سیره_شهدا ◽️نصیحت‌های ابراهیم به مردی که #حجاب همسرش برایش مهم نبود: ◽️دوست عزیز! همسر شما برای خود شماست، نه برای نمایش دادن جلوی دیگران! می‌دانی چقدر از جوانان با دیدن همسر بی‌حجاب شما به گناه می‌افتند؟ °•{هادی دلها #شهید_ابراهیم_هادی🕊🌹}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
4_5942766636237849961.mp3
4.72M
🎧🎧🎧 ⏯ #واحد_احساسی 🏴 #محرم_سلام 🏴 قدم رنجه کردی به روی چشــــام 🏴 پیرهن مشکیمو دوخته زهرا برام 🎤 #حمیدعلیمی 👌فوق زیبا #پیـشنهاد_ویــژه_دانـــلود💯 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. 👈میخوانیـــــم #دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩ 🔻شهید ترور🔻 #شهید_قاسم_آذر_ارجمند🌷 《سالروز ولادت》 #الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨ #شبتـــــان_بخیـــــر #عاقبتتان_شهدایی ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽ #حدیـــــث_روز ⇧⇧ #یکشنبـــــہ ☀️ ۱۰ شهریور ۱۳۹۸ 🌙 ۱ محـــرم ۱۴۴۰ 🌲 1 سپتامبر 2019 ذڪــــــر روز ⇩⇩ 《 #یاذَالْجَـــــلاٰل‌ِوَالاِڪْـــــرٰامْ 》 ✨روز زیارتی ⇩⇩ ▫️امیرالمؤمنین علی (ع) ▫️حضرت فاطمة الزهرا (س) #اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یااَباعَبْدِاللَّه‌ِالْحُسَیْنْ #السلام‌علیک‌یا‌اباصالح‌‌المهــدی #الّلهُــمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــ‌الْفَـــــــرَج ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🏴…🏴…🏴 #سلام_بر_محرم #اول_محرم #مسلم‌بن‌عقیل ◾️مسلم، نخستین شهید واقعه کربلاست. شهادت او کمی پیشتر از حادثه کربلا رخ داده است و شب نخست ماه محرم به پاس فداکاری و جان فشانی‌های این سفیر شهید راه سرخ، شب حضرت مسلم بن عقیل نام نهاده شده است. ◾️مسلم الگوی محبت و وفاست. او عاشقی دل باخته بود که تا آخرین لحظه از عشق پاک خود به حسین(ع) دست بر نداشت و در اوج بی‌وفایی کوفیان به مولایش وفادار ماند. #ســــــلامــ #صبحتون_حسینی #رزقتـــون_کربلایـــــی #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
مداحی_آنلاین_محرم_سلام_حمید_علیمی.mp3
2.56M
◀️ #مداحیهای‌محرم۹۸رسید😍😍🏴 ◀️میتوانید تک تک مداحیارو از کانال #آوای‌علویون دانلود کنید👌👌👌👌 🔴نوحه های #مجید_بنی_فاطمه👇 http://eitaa.com/joinchat/460587025C3da18baa33 🔵 نوحه های #جواد_مقدم😍👇 http://eitaa.com/joinchat/460587025C3da18baa33 🔴 نوحه های #حمید_علیمی😍👇 http://eitaa.com/joinchat/460587025C3da18baa33
🏴…🌸…🏴 #مناجات_شهید #شهید_اسفندیار_لشکری🕊🌹   ◽️خدایا، بارالها، معبودا، معشوقا و مولایم ◽️من ضعیفم و ناتوان؛  دوست دارم چشمهایم را دشمن در اوج دردش از حدقه در بستان درآورد و دستهایم را در سوسنگرد قطع کند و پاهایم را در خونین شهر از بدن جدا سازد و قلبم را در مریوان اشرار آماج رگبارهایشان کنند و سرم را در مهاباد خصم زبون از تن جدا نماید... ◽️تا در کمال فشار و آزار، دشمنان مکتبم ببینند که گرچه دستها و پاها و قلب و سینه و سرم را از من گرفتند اما یک چیز را نتوانستند بگیرند... ◽️و آن ایمان و هدفم است که عشق به الله و معشوقم و به امام امت و اسلام است. °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_بیست‌ونهم تولد امام رضا نزدیک بود
✨﷽✨ ════════ ✾💙✾💙✾ نزدیک داروالعجابه نشستہ بودم و منتظر حاج آقایے کہ قرار بود عقدمون💞 و بخونہ بودیم. کلے عروس داماد👰🤵 مثل ما اونجا بودݧ. همشوݧ دوست داشتݧ عقدشون و تو حرم اونم تو همچیݧ روزے بخونݧ. نسیم خنکے دروݧ محوطہ میوزید و بوے خوشے رو تو فضا پخش کرده بود. همہ جاے حرم و واسہ تولد آقا چراغونے کرده بودند🎊🎉 علے دستمو محکم گرفتہ بود. حاج آقا اومدݧ خطبہ رو خوندݧ ایـݧ خطبہ کجا، خطبہ‌اے کہ تو محضر خوندیم کجا.😳 حالا دستم تو دست علے، تو حرم آقا باید بلہ رو میدادم. ایـݧ بلہ کجا و اوݧ کجا آقا مهمونموݧ بودݧ یعنے برعکس ما مهموݧ آقا بودیم😊 بعد از خطبہ چوݧ حاج آقا آشنا بودݧ رفتیم خارج از حرم و ثبتش کردیم حالا دیگہ هم رسما هم شرعا همسر علے شده بودم. مـݧ وعلے دوتایے برگشتیم حرم و بقیہ براے استراحت رفتݧ هتل🏬 همہ جا شلوغ بود جاے سوزݧ انداختݧ نبود بخاطر همیݧ نتونستیم بریم داخل براے زیارت تہ حیاط روبروے گنبد نشتہ بودیم سرمو گذاشتم رو شونہ‌ے علے علے؟؟؟ جاݧ علے؟؟؟ یہ چیزے بخوݧ چشم 🍃"خادما گریہ کنوݧ صحنتو جارو میزنݧ همہ نقاره‌ے یا ضامݧ آهو میزنـݧ یکے بیـݧ ازدحام میگہ کربلا میخوام یکے میبنده دخیل بچم مریضہ بخدا برام عزیزه بخدا دلاموݧ همہ آباد رسیده شام میلاد بازم خیلے شلوغہ پاے پنجره فولاد"🍃 باز دلمو برد با صداش یہ قطره اشک از چشمم😢 رها شد و افتاد رو دستش سرشو برگردوند سمتم و اشکامو پاک کرد. چرا دارے گریہ میکنے ؟؟ آخہ صدات خیلے غم داره صدات خیلے خوبہ علے مثل خودت بهم آرامش میده إ حالا کہ اینطوره همیشہ برات میخونم🗣 اسماء چند وقتہ میخوام یہ چیزے بهت بگم بنظرم الاݧ بهتریݧ فرصتہ سرم و از شونش برداشتم و صاف روبروش نشستم با تسبیحش📿 بازے میکرد و سرشو انداختہ بود پاییݧ😔 چطورے بگم..إم..إم علے چطورے نداره بگو دیگہ دارے نگرانم میکنے ها چند وقت پیش اردلاݧ راجب یہ موضوعے باهام صحبت کرد و ازم خواست بہ تو بگم کہ با پدر مادرت صحبت کنے.😳 چہ موضوعے؟؟؟ اردلاݧ در حال حاضر تو سپاه براے اعزام بہ سوریہ داره دوره میبینہ و چند ماه دیگہ یعنے بعد از عروسے میخواد بره باتعجب پرسیدم .چے؟؟؟سوریہ؟؟زهرا میدونہ؟؟؟؟ آرہ قبول کرده؟؟؟ سرشو بہ نشونہ‌ے تایید تکوݧ داد علے یعنے چے اول زندگیشوݧ کجا میخواد بره اگہ خدایے نکرده یہ اتفاقے...ادامہ‌ےحرفمو خوردم خوب حالا از مݧ میخواد بہ مامانینا بگم ؟؟؟ هم بگے هم راضیشوݧ کنے چوݧ بدوݧ رضایت اونا نمیره😳 آهےکشیدم و گفتم باشہ خوشبحالش خوشبحال کے علے؟؟؟ اردلاݧ چیزے نگفتم😐 ،میدونستم اگہ ادامہ بدم بہ رفتݧ خودش میرسیم بارها دیده بودم با شنیدݧ مداحے در مورد مدافعاݧ حرم اشک تو چشماش جمع میشہ😢 همیشہ تو مراسم تشییع شهداے مدافع🌷 شرکت میکرد و... براے شام برگشتیم هتل🏬 تو رستوراݧ هتل نشستیم چند دیقہ بعد زهرا و اردلاݧ هم اومدݧ بہ بہ عروس دوماد👰🤵 روتونو ببینیم .بابا کجایید شما؟؟ چپ چپ بهش نگاه کردم و گفتم :علیک السلام آقا اردلاݧ إ وا ببخشید سلام علے با ایما اشاره بہ اردلاݧ گفت کہ بہ مݧ گفتہ اومد کنارم نشست و گفت: خوب خواهر جاݧ ببینم چیکار میکنے دیگہ زدم بہ بازوش وگفتم و چرا همہ‌ے کارهاے تورو مݧ باید انجام بدم⁉️ خندید و گفت: چوݧ بلدے برگشتم سمت زهرا و گفتم: زهرا تو راضے اردلاݧ بره سرشو بہ نشونہ‌ے تایید تکوݧ داد دستم گرفتم جلوے دهنمو گفتم :جلل الخالق😳 باشہ مݧ با مامانینا میگم ولے عمرا قبول نمیکنݧ❌ مامانینا وارد سالݧ شدݧ اردلاݧ تکونم دادو گفت :هیس مامانینا اومدݧ فعلا چیزے نگیا... خیلہ خب موقع برگشتݧ بہ تهراݧ شده بود نمیتونستیم دل بکنیم از حرم خیلے سخت بود اما چاره‌اے نبود😔 بعد از یک هفتہ قضیہ‌ے رفتݧ اردلاݧ و بہ مامانینا گفتم ماماݧ از حرفم شوکہ شده بود زهرا روصدا کرد زهرا؟؟؟؟تو قبول کردے اردلاݧ بره؟؟؟؟ زهرا سرشو انداخت پاییݧ و گفت بلہ ماماݧ جاݧ یعنے چے کہ بلہ واے خدایا ایݧ جا چہ خبره؟؟؟حتما تنها کسے کہ مخالفہ منم در هر صورت مݧ راضے نیستم بہ اردلاݧ بگو اگہ رضایت مݧ براش مهم نیست میتونہ بره بعدشم شروع کرد بہ گریہ کردݧ😭😭 دستشو گرفتم و گفتم:ماماݧ جاݧ چرا خودتو اذیت میکنے حالا فعلا کہ نمیخواد بره اووووو کو تا دوماه دیگہ. چہ فرقے میکنہ⁉️ بره یه بلایے سرش بیاد مݧ چہ خاکے بریزم تو سرم الاݧ وضعیت ایݧ پسر فرق میکنہ زݧ داره ،اول زندگیشہ. مادر مݧ، اولا کہ کے گفتہ قراره بلایے سرش بیاد دوماً هم خودش راضے هم زنش جاے بدے هم کہ نمیخواد بره😳 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی ════════ ✾💙✾💙✾ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
🏴…🌸…🏴 ◽️گفت عاشقـــــی را چگونه یــاد گرفته‌ای؟! گفتم: از آن که معشوق را حتی به قیمتِ از دست دادن هویتش، خریدار بود ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🏴‌…🌸…🏴 °•{سردار هور 🕊🌹}•° 🔴 ◽️علی هاشمی و همرزمانش در شناسايی‌ها آنچنان به هور مسلط شدند، فرماندهان ارشد سپاه مانند محسن رضايي، علی شمخانی، محسن رشید و... را با لباس مبدل عربی به داخل خاک عراق برده و محورهای عملیاتی خیبر را از نزدیک ملاحظه و لمس کردند. ◽️همچنین فرماندهان یگانها مانند مرتضی قربانی، محمد باقر قاليباف، شهيد احمد كاظمی، شهيد مهدی باكری و شهيد ابراهيم همت را با بلم به هور بردند. ◽️اين فرماندهان از صبح تا شب در كنار دجله می‌نشستند و ياداشت برداری می‌كردند. با اينكه عراقی‌ها در جزاير حضور داشتند بازديد فرماندهان ارشد جنگ بدون هيچ اتفاقی انجام شد و اين نشان از تسلط شهيد هاشمی و يارانش به هور وحشی دارد. ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🏴…🌸…🏴 °•{سردار #شهید_محمد_عیـــــدی🕊🌹}•° #فرازی_از_وصیتنامه ◽️می‌رویم تا با یاری خدا و فرماندهی امام زمانمان این اسوه عدالت، حماسه دیگری بیافرینیم. ◽️می‌رویم تا با ریختن خونمان بر سنگلاخ‌های غرب کشورمان، دین خود را نسبت به اسلام ادا کنیم.   ◽️می‌رویم تا با ریختن خونمان بر دنیای کور غرب و کر شرق فریاد بکشیم که مکتب خون آمده است تا با ویران کردن کاخ ستمگران پرچم سرخ تشیع را بر فراز خرابه‌های کاخ سفید واشنگتن و کاخ کرملین بیفزاید. و ان‌شاءالله تا قدس ... 🔻فرمانده بزرگ گردان عمار یاسر لشگر ۲۷ حضرت محمد رسول‌اللهﷺ °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🌿🌹 #شباهت_شهدا ▫️|سر سپردند و سر فدا ڪردند|▫️ ▫️|اِرْبـــــاً اِرْبـــــا، مُقَطَّعُ الاَعْضاء
°•|🌿🌹 ▫️جنگ تحمیلی تمام شد سطحی نگرها خیال می‌کردند هم تمام شد، اما ماند چون مجاهدت باقی بود چون میدان مجاهدت ادامه داشت هر جا مجاهدت هست در آنجا حضور هست ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ◀️سمت چپ ▶️سمت راست ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯