🔷🔹🔹
#بر_باݪ_سخــــن
🔴 #مأموریــــت_شهادتـــــ
◽️حمید در غروب خونین ۱۳۶۲/۱۲/۳ خوشحالی زائدالوصفی داشت. هم رزمانش را در آغوش میکشید و نغمه سوزناک کربلا یا کربلا را زمزمه میکرد.
◽️پس از این بچهها را جمع کرد و این طور سخن گفت: «برادرانم! این مأموریت که قرار است انشاءالله انجام دهیم، نامش #شهادت است. کسی که عاشق شهادت نیست نیاید.
◽️بقای جامعه اسلامی ما در سایه شهادت، ایثار، تلاش و مقاومت شماست.
◽️اگر در چنین شرایطی از خودمان نگذریم و به جهاد نپردازیم، ذلت و انحطاط قطعی خواهد بود.
▫️سردار بینشان▫️
#شهیـــد_حمیــــد_باکـــــرے🌷
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔷🔹🔹
#برگے_از_خاطراٺ
#دغدغهدار
◽️حاج احمد دغدغهدار بود، همیشه در حال جمع کردن خاطرات از خانواده شهدا بود، (احمد بعد از اینکه از پهلو تیر میخوره، خودشو یک کیلومتر میکشه عقب، ۱۰ روز تو بیمارستان حلب بستری میشه، و کلیه هاشو از دست میده؛ شب آخر میگفت قربون حضرت زهرا برم چی کشیدی؛ تا لحظه آخر داشت زیارت عاشورا میخوند.
▫️مدافـــــع حـــــرم▫️
#شهیـد_احمـــــد_اسماعیلـــــی🌹
《ســــالروز ولادتـــــ》
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_از_سوریه_تا_منا ══💖══════ ✾💖 ✾ 💖✾ #قسمت_دوازدهم 🌸"دوست دارم زودتر خانوم
﷽
#داستان_مذهبی
#رمان_از_سوریه_تا_منا
══💖══════ ✾💖 ✾ 💖✾
#قسمت_سیزدهم
🔹شب سر سفره شام بودیم که صالح آمد. یک شاخه گل و جعبهی کادویی در دستش بود.🎁🌹 هر چه اصرار کردیم گفت شام خورده. زهرا بانو غذایم را توی سینی گذاشت و گفت ببرید باهم بخورید.
🔸باهم به اتاقم رفتیم. سینی را گوشهای رها کردم و کنار صالح روی تختم نشستم. انگار تازه پیدایش کرده بودم.😍 هنوز هم دلخور بودم اما دلم نمیآمد به سرش غر بزنم. جعبه کادویی را بازکردم. ادکلن بود. کمی دلم فشرده شد.💔
🔹ــ چی شد مهدیه جان؟ خوشت نیومد❓
ــ نه... یعنی... اتفاقا خیلی هم خوش رایحه ست. فقط...🙄
ــ فقط چی خانوم گل؟
ــ صالح جان😔 مگه نمیدونی عطر جدایی میاره؟
خندید. دستی به موهایم کشید و آنها را پشت گوشم پنهان کرد.
🔸ــ عزیز دلم بد به دلت راه نده. من که میدونم... مگه اینکه فقط مرگ ما رو از هم جدا کنه که اونم مطمئنم حضرت عزرائیل جرأت نمیکنه سراغ من بیاد وگرنه با تو طرفه.😜
🔹خندید و ریسه رفت. با مشت به بازویش زدم و اخم کردم و گفتم:
ــ زبونتو گاز بگیر.😒
ــ مهدیه جان... عطر از چیزهایی بوده که پیامبر خوشش میاومده. بهتره روایات و احادیثمون بیشتر مد نظرت باشه تا این حرفهای کوچه خیابونی. حالا بگو ببینم چرا عصر ازم دلخور بودی؟😏
🔸نگاهش کردم و چیزی نگفتم. خودش میدانست چرا، اما میخواست با حرف زدن مرا سبک کند.
ــ سکوتت هم قشنگه خانوووووم.😘
بوسهای به پیشانیام زد و گفت:
ــ میدونم. دو روزه نبودم و کم کاری کردم اما به جون خودت اینقدر سرم شلوغ بود که گفتنی نیست.
🔹ــ روزا سرت شلوغ بود، نمی تونستی شبا بهم زنگ بزنی؟❓
ــ بخدا اگه بگم عین جنازه میافتادم و خوابم میبرد باورت میشه؟
تنم لرزید. بغض کردم و گفتم:
ــ این اصطلاحات قشنگ چیه به خودت نسبت میدی آخه⁉️
🔸چشمکی زد و گفت:
ــ ببخشید. خب بیهوش میشدم😜
چیزی نگفتم.
ــ عروس خانومم آمادگی داره واسه پس فردا؟😍
چه میگفتم؟ نه لباسی نه آرایشگاهی نه...
🔹آمادگی از نظر صالح به چه معنا بود؟ همین را از او پرسیدم. به چشمانم زل زد و گفت:
ــ تو چطور مراسمی دلت میخواد؟
ــ من؟!! خب... نمیدونم بهش فکر نکردم. فقط اینو میدونم که از اسراف متنفرم.
🔸لبخندی زد و گفت:
ــ خانومِ خودمی دیگه... مهدیه جان من از یه رستوران همین نزدیکیا پنجشنبه رو رزرو کردم برای شام عروسیمون. عصر هم نوبت محضر گرفتم. فقط تو فردا با من و سلما بیا هم لباس انتخاب کن هم وقت آرایشگاه بگیر. روز جمعه هم با هم میریم پابوس آقا بعدش هر جا تو بگی...
🔹ابروهایم هلال شد و گفتم:
ــ صالح...😩 خیلی همه چیو آسون میگیری... من هنوز جهیزیه نگرفتم. زهرا بانو ناراحته. اوتا فقط یه بجه دارن، اونم من. تکلیف خونه چی میشه؟ آخه کلی کار داریم این تصمیم یهویی چی بود گرفتی؟😔
🔸با آرامش دستم را گرفت و گفت:
ــ نگران نباش. بخدا تشکیل زندگی اونقدری که همه غولش کردن، چیزی نیست. مامان زهرا بعدا میتونه سر فرصت برات جهاز بگیره.
🔹الان ما میخوایم تو یه اتاق پیش بابا اینا زندگی کنیم تا چند ماه بعد که خونه بگیرم. پس فعلا احتیاجی به وسایل خاصی نداریم. فقط یه تختخواب دونفره که...😁
🔸سرم را پایین انداختم. گوشی را از جیبش درآورد و عکسی را به من نشان داد. تخت دونفرهی ساده اما شکیلی بود که روتختی آبی داشت و به فضای اتاق صالح میآمد.
🔹ــ دیروز آوردمش. کلی با سلما کشیک دادیم که تو متوجه نشی. لا به لای کارای خودم که سرم حسابی شلوغ بود این کارم انجام دادم. خواستم غافلگیرت کنم.😊
🔸تصمیم گرفتم من هم کمی به سادگی فکر کنم.
ــ پس منم لباس عروس نمیپوشم.
ــ چی؟ چرا؟
ــ خب کرایهش گرونه میریم یه لباس سادهی سفید میگیریم. بعد میریم محضر.😊
🔹ــ نه... نه... اصلا حرفشو نزن
ــ ااا... چرا؟😒
ــ خب من دوست دارم عروسمو تو لباس ببینم.
ــ اینم شد قضیهی حلقه؟ خیلی بدجنسی.
ــ نه قربون چشمات. خودم دلم میخواد لباس بپوشی. دیگه...
ــ دیگه اینکه... من می ترسم. یعنی سردرگمم.
ــ سردرگم!!! چرا❓
ــ خب یهو میخوام بشم خانوم خونه. نمیدونم چه حسیه؟ من هنوز باهاش مواجه نشدم.
🔸خندید و گفت:
ــ خب چرا از چیزی میترسی که باهاش مواجه نشدی؟
سکوت کردم. درست میگفت. باید خودم را به داخل ماجرا هول میدادم.
#فدایی_خانم_زینـــــب
✍ ادامه دارد ...
══💖══════ ✾💖 ✾ 💖✾
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
➣ @MODAFEH14
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
🔷🔹🔹 #قانون_چهارم ◽️خدايا! اعتراف میكنم از اينكه شب با ياد تو نخوابيدم و بهر نماز شب هم بيدار نشدم؛
🔷🔹🔹
#قانون_پنجم
◽️خدايا اعتراف میكنم از اينكه «خدا میبيند» را در همه كارهايم دخالت ندادم و برای عزيز كردن خودم كار كردم؛ حداقل در هر هفته بايد دو صبح زيارت عاشورا و صبح جمعه بايد سوره الرحمن را بخوانم.
⚠️ اگر به هر دليلی نتوانستم زيارت عاشورا را بخوانم بايد هفته بعد ۴صبح زيارت عاشورا و يك جزء قرآن بخوانم و اگر صبح جمعهای نتوانستم سوره الرحمن بخوانم بايد قضای آن را در اولين فرصت به اضافه ۲ حزب قرآن بخوانم.
《تاريخ اجراء ۱۳۶۹/۷/۱۳》
#قوانین_دهگانه
#تزکیه_تهذیبنفس
#شهید_سیدمجتبی_علمـــــدار
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔷🔹🔹
#خاطراٺ_ماندگـــــار
#شهید_حاجمحسن_دینشعـــــاری
🔴 مرا اینجا دفن کنید...
▫️چند هفته قبل از شهادت حاج محسن با هم به مزار پدر و مادرمان رفته بودیم. حاج محسن حال و هوای دیگری داشت گفت: با هم بر سر مزار شهدا نیز برویم. وقتی وارد قطعه شهدا شدیم حاجی انگار دنبال چیزی میگشت. علت سرگردانیاش را پرسیدم؟
▫️گفت: میخواهم مزار شهید حاج علیرضا نوری را پیدا کنم. حاج علیرضا نوری قائم مقام شهید لشگر ۲۷ بود که در عملیات کربلای ۵ و منطقه شلمچه به شهادت رسیده بود.
▫️پس از کمی جستجو مزار شهید نوری را پیدا کردیم که در کنار او یک قبر خالی بود. حاج محسن با دیدن آن آرام نشست دستش را بر روی قبر خالی گذاشت و گفت: من را اینجا دفن کنید؛ با تعجب گفتم: داری چی میگی؟ اما محسن آرام گفت: اینجا قبر من است.
▫️جالب این بود که بعد از شهادتش با این که ما در دفن او سهمی نداشتیم اما نمیدانم برنامهها چطور ردیف شده بود که بچههای تخریب هماهنگ کردند و محسن را در همان جایی که پیشبینی کرده بود به خاک سپردند. یعنی به تعبیری محسن خانه آخرت خود را پیدا کرده بود.
راوی 👈 برادر شهید
● فرمانـــــده گردان تخریب لشگر
۲۷ محمد رسولالله(ص)
#یاد_شهدا_با_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
#شھیــــــــدانــــــــہ🕊
یــادت باشــد☝ ️
♢ شهیــد #اسـم نیســت،
رســـم است!!!👌
♢شهیــد #عکس نیست ڪـه اگـر از دیوار اتاقت برداشتــی🍃
فراموش بشـــود!!!💔
《 #شهید مسیــر است،
زندگیـست،راه است،
مــرام است!☺ ️
شهید #امتحـان پس داده است..👌
شهیــد راهیست بـه سوے خــدا!!!》🕊
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#یادشون_صلوات
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
4_5832380444812772381.mp3
3.8M
🎧🎧🎧
🎤🎤 حجت الاسلام #میرزامحمدی
🌺 روضه سیدالشهدا علیه السلام
🌺 وداع با #ماه_رمضان 😭😭😭
🌺 رمضان #صلوات
🌺 افطار مهمان سیدالشهداء کربلا انشاءالله
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
Tahdir-(www.DaneshjooIran.ir) joze29.mp3
8M
🍃✨🍃✨🍃
💿 #تحدیر_قرآن_کریم ⇧⇧
《تندخوانی》
◀️ #جزء_بیستونهم
🎙 استاد #معتز_آقایی
✨التماس دعا✨
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیـــــث_روز ⇧⇧
#سهشنبـــــہ
☀️ ۱۴ خــرداد ۱۳۹۸
🌙 ۲۹ رمضـان ۱۴۴۰
🌲 4 ژوئـــــن 2019
ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یااَرْحَـــــمَالرّاحِمیـــــٖنْ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️امام سجـاد (ع)
▫️امام باقــــر (ع)
▫️امام صادق (ع)
#السلامعلیکیااباصالحالمهدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🏴...🏴...🏴
برروح سُـــلاله حسینـــــی #صلوات
بر او که بود چو نور عینی #صلوات
بر سمبل پرتوان ایمـــــان و شـــــرف
بر رهبـــر پاکِ ما خمینــــی #صلوات
🏴 سالروز عروج ملکوتی حضرت امام خمینی(ره) و یاد شهیدان معظم قیام خونین ۱۵ خرداد گرامی باد 🏴
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔷🔹🔹
#معـــــرفے_شهیـــــد
●نام⇦ رضـــــا خرمـــــی
●تاریخ تولد⇦ ۱۳۵۳/۸/۲۹
●تاریخ شهادت⇦ ۱۳۹۵/۳/۱۴
●محل تولد⇦ تهران
●مزار شهید⇦ تهران، امامزادا سید اسماعیل
🔻محل شهادت: منطقه خلسه، جنوب خانطومان سوریه، بر اثر حمله انتحاری تکفیریها
🌹➼┅═🕊═┅┅───┄
#خصوصیات_اخلاقی_شهید
▫️علاقهی بسیار زیادی به فرزندانشان داشتند. شبهایی که به خاطر ماموریت دیر به خانه میرسیدند با مادر تماس میگفتند و میگفتند: «به بچهها بگو بیدار باشند تا آنها را ببینم.»
گاهی مواقع که آخر شب با خستگی شدید به خانه میرسیدند و بچهها میخواستند که بیرون برویم پدر مخالفت نمیکردند، حتی بعضاً خودشان پیشنهاد میدادند.»
▫️مدافـــــع حـــــرم▫️
#شهیـد_رضـــــا_خرمـــــی🌹
《ســــالروز شهــادتــــ》🕊
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔷🔹🔹
#فرازےازوصیتنـــــامہ
📄دوستان و همرزمان بزرگوارم، خدا را شاهد میگیرم که خود را لایق جمع معنوی و ولایی شما نمیدیدم این را لطف پروردگار میدانستهام که توفیق همنشین بودن با شما را برایم رقم زده است.
▫️انشاءالله، در آخرت هم مرا همنشین دوستان شهیدم، بگرداند حقا که از خواص هستید، قدر خود را بدانید، و حال خود را حفظ کنید.
▫️اگر توفیق دستبوسی امام خامنهای را داشتید، سلامم را به ایشان برسانید.
▫️امیدوارم، مانند دوستان شهیدمان عمر من نیز به شهادت ختم شود انشاءالله. و این نه از روی لیاقت، که هرگز خود را لایق ندیدم و لکن من باب کرامت و تفضلات الهی، هر لحظه آرزوی شهادت را در سینه داشتهام.
▫️مدافـــــع حـــــرم▫️
#شهیـد_مرتضـــــی_مسیبزاده🌹
《ســــالروز شهــادتــــ》🕊
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_از_سوریه_تا_منا ══💖══════ ✾💖 ✾ 💖✾ #قسمت_سیزدهم 🔹شب سر سفره شام بودیم که
﷽
#داستان_مذهبی
#رمان_از_سوریه_تا_منا
══💖══════ ✾💖 ✾ 💖✾
#قسمت_چهاردهم
🔹لباس ساده و محجبی را انتخاب کردم و همراه سلما وقت آرایشگاه گرفتیم. آن روز از ظهر آرایشگاه بودم.👰🏻 آرایش ساده و ملایمی را به خواست من به چهرهام داد و روسری لبنانی کار شده و سفیدی را روی لباس پوشیدم و موهایم را پنهان کردم.😇
🔸قیافهام تغییر کرده بود و از حالت دخترانه درآمده بودم. صالح دسته گل نرگس را به دستم داد و مرا همراهی کرد، سوار ماشین گل زدهی خودش شوم.🚙 چادر سفید را روی چهرهام کشیده بودم.
🔹مولودی ازدواج حضرت زهرا و حضرت علی را روشن کرد و با هم به محضر رفتیم. ۱۴ سکه طلا و آینه و قرآن و ۱۴ شاخه گل نرگس مهریهام شد که به درخواست صالح سفر سوریه هم به آن اضافه شد.
🔸همه برای آزادی سوریه صلوات فرستادند و بغض گلویم را فشرد. صالح خوب توانسته بود از همین اول با دلم بازی کند.😖 محرم که شدیم حلقهها در دستمان جای گرفت و راهی رستوران شدیم. مهمانانمان همانها بودند که برای نامزدی دورمان جمع شده بودند و چند فامیل دورتر.
🔹صالح بیقرار بود و مدام پیش من میآمد و کمی با من حرف میزد و دوباره نزد مهمانان میرفت. چادرم را برداشته بودم. لباس و روسریام محجب بود و آرایشم ملایم.
🔸چند قطعه عکس گرفتیم و شام خورده شد و به خانهی پدر صالح رفتیم. کت و شلوار دامادی و پیراهن سفید اتو شده به صالح میآمد😊
ــ قربون دومادم بشم من...😍
شرم کرد و گفت:
ــ خدا نکنه. من پیش مرگ عروس محجبم بشم.😅
🔹سلما در این حین چند عکس غیر منتظره از ما گرفت که آنها از بهترین عکسهایمان بودند و بعدا صالح بزرگشان کرد و به دیوار اتاقمان نصبشان کردیم.
🔸شب وقتی که مهمانها رفتند زهرا بانو و بابا هم با بغض بلند شدند که ما را تنها بگذارند. خودم هم دلتنگ بودم. انگار یادم رفته بود منزل پدرم دیوار به دیوار اینجا بود.😔 مثل یک زندانی که قرار ملاقاتش تمام شده بود دلم پر پر میزد.
🔹خودم را به آغوش زهرا بانو انداختم و هق زدم.😭 بابا با چشمان اشکی ما را از هم جدا کرد و پیشانیام را بوسید و با دو دستش صورتم را گرفت و گفت:
ــ بابا جان... سربلندم کنی. دعای خیر منو مادرت همیشه با زندگیته.🙏 همیشه پشتیبان مردت باش. هیچی اندازهی زن با شعور و مهربون دل مرد رو به زندگی گرم نمیکنه. تو دختر زهرا بانویی...😏 مطمئنم شوهر داری رو از مادرت یاد گرفتی.
🔸دستش را بوسیدم و آنها راهی شدند.
با صالح به اتاقمان رفتیم. خسته بودم و دلتنگ، اما از حضور صالح در کنارم دلگرم بودم. روسری را از سرم برداشت و موهایم را شانه زد. تشت آب را آورد و پایم را شست. کارهایش به نظرم جالب بود😳 اما شرمگین هم بودم.😅 کمی از آب را به گوشه و کنار اتاق پاشید. لبخند زد و گفت: روزی منو زیاد میکنه عروس خوشگلم.
🔹مفاتیح را باز کرد و دستش را روی سرم قرار داد و حدیثی از امام باقر علیه السلام را زمزمه کرد. پیشانیام را بوسید و به نماز ایستاد...🍃✨
#فدایی_خانم_زینـــــب
✍ ادامه دارد ...
══💖══════ ✾💖 ✾ 💖✾
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
➣ @MODAFEH14
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔷🔹🔹
#خاطراٺ_ماندگـــــار
🔴 #خندههاے_یک_یاغـــــے
▫️«مهدی یاغی» جوان بسیار خوش خندهای بود. همهی دوستانش، خندههای او را به یاد دارند. روزی که «مهدی» را در آرامگاهش به امانت میگذاشتند، آنان که چهرهاش را دیدند، گفتند: «او میخندید. درست مثل خندههای هوش ربایش در زمان حیات».
▫️ما هم که به چهرهی ثبت شده از هنگامِ تدفین او نگاه کردیم، آثار تبسم را دیدیم.
شما چطور؟
░ مدافــع حــرم لبنانی ░
#شهیـد_مهـــــدی_یاغـــــــی🌹
#یاد_شهدا_با_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
🔷🔹🔹 #قانون_پنجم ◽️خدايا اعتراف میكنم از اينكه «خدا میبيند» را در همه كارهايم دخالت ندادم و برای ع
🔷🔹🔹
#قانون_ششم
◽️حداقل بايد در آخرين ركوع و در كليه سجدههای نمازهای واجب صلوات بفرستم.
⚠️ اگر به هر دليلی نتوانستم اين عمل را انجام دهم، بايد به ازای هر صلوات ۱۰ ريال صدقه بدهم و ۱۰۰صلوات بفرستم.
《تاريخ اجراء ۱۳۶۹/۸/۱۸》
#قوانین_دهگانه
#تزکیه_تهذیبنفس
#شهید_سیدمجتبی_علمـــــدار
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔷🔹🔹
#زنـــــدگے_نامہ
🔹در سوریه در سمت فرماندهی گردان با تفکرات مدبرانه و بیشائبه آنگونه لرزه بر اندام دشمنان ملحد و تکفیری میاندازد که عناصر داعش از آوازهی نامش همواره در هراس و التهاب بودند ایشان خاری بود در چشم دشمنان و نماد اقتدار شجاعت در بین همکارانش..🍃
🔻با به پایان رسیدن مدت مأموریتش به اصرار و تقاضاهای متعدد چون شوق و سودای شهادت در سر داشت و حفاظت از حریم اسوهی صبر و کوه استقامت حضرت زینب کبری (س) مصیبت دیدهی کربلا تنها دغدغهی او بود مدت مأموریت خود را یک دوره دیگر تمدید اما سرانجام پس از فداکاری و رشادتهای فراوان در جریان حمله انتحاری دشمنان تکفیری در سرزمین حضرت زینب کبری(س) این پرستوی خونین بال به سوی معبود خویش بار سفر بربست و به فیض شهادت نائل گردید.🌹
▫️ســـــردار مدافــع حــرم▫️
#شهید_رضـــــا_رستمـــــیمقدم🌹
《ســــالروز شهــادتــــ》🕊
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔷🔹🔹
#سیـــــره_شهیـــــد
◽️شهید به مسئله حقالناس بسیار حساس بود بهطوری که هرگاه کسی حق یک نفر را غصب میکرد بسیار ناراحت میشد، همیشه به پدر و مادر احترام میگذاشت، تواضع و حسن خلق داشت. بارها میگفت وقتی در منزل قرآن میخوانی آرام نخوان سعی کن با صدای بلند بخوانی چرا که فرزندت میشنود و در روح، آینده و خوب بودن او تأثیر میگذارد، درست است که بچه مشغول بازی میشود ولی همینکه صدای قرآن در خانه بلند باشد و به گوش او میرسد تأثیرگذار و سرنوشتساز است همین خصوصیات خوب برادرم سبب شهادتش شد.
راوی 👈 برادر شهید
▫️مدافـــــع حـــــرم▫️
#شهیـد_قـــــدرت_عبدیـــــان🌹
《ســــالروز شهــادتــــ》🕊
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔷🔹🔹
#شهیـــــدانہ❤️🍃
📸شهید محسن حججی
در کاروان «عاشقان حسینی، زائران خمینی»
سالگرد رحلت امام خمینی(ره) خرداد۹۳
#یاد_شهدا_با_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
Tahdir-(www.DaneshjooIran.ir) joze30.mp3
8.08M
🍃✨🍃✨🍃
💿 #تحدیر_قرآن_کریم ⇧⇧
《تندخوانی》
◀️ #جزء_سیام
🎙 استاد #معتز_آقایی
✨التماس دعا✨
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیـــــث_روز ⇧⇧
#چھارشنبـــــہ
☀️ ۱۵ خــرداد ۱۳۹۸
🌙 ۱ شــــوال ۱۴۴۰
🌲 5 ژوئـــــن 2019
ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یاحَـــــےّیـاقَیـّــــوُمـ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️امام ڪاظم (ع)
▫️امام رضــــا (ع)
▫️امام جــواد (ع)
▫️امام هــادی (ع)
#السلامعلیکیااباصالحالمهدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
animation.gif
6.82M
🔷🔹🔹
🍃ﺧﺪﺍﯾﺎ !
ﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﻣﺎﻩ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﻣﻘﺎﺭﻥ ﺑﺎ ﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ...
🍃ﺍﻟﻬﯽ ﻧﺼﯿﺮﻣﺎﻥ ﺑﺎﺵ ﺗﺎ ﺑﺼﯿﺮ ﮔﺮﺩﯾﻢ
ﺑﺼﯿﺮﻣﺎﻥ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻣﺴﯿـﺮ ﺑﺮ ﻧﮕﺮﺩﯾﻢ
🍃ﺍﻟﻬﯽ ﮐﯿﻨﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﯿﻨﻪﻫﺎﯾﻤــﺎﻥ ﺑﺰﺩﺍﯼ
ﺯﺑﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ ﻭ ﺗﻬﻤــﺖ نگهدﺍﺭ
ﺍﮔﺮ ﻧﻌﻤﺘﻤﺎﻥ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ ﺷﺎﮐﺮﻣـﺎﻥ ﮐﻦ
ﺍﮔﺮ ﺑﻼ ﺍﻓﮑﻨﺪﯼ ﺻﺎﺑﺮﻣﺎﻥ ﮐﻦ
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺁﺯﻣﻮﺩﯼ ﭘﯿﺮﻭﺯﻣـﺎﻥ ﮐﻦ.
🌺 فرا رسیدن عید سعید فطر و حلول ماه شوال مبارک باد 🌺
🍃طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق تعالی🍃
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯